- عضویت
- 11/3/21
- ارسال ها
- 1,870
- امتیاز واکنش
- 19,816
- امتیاز
- 373
- سن
- 19
- محل سکونت
- ته قلب فاطیم:)❤️
- زمان حضور
- 76 روز 6 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
قصه ای کودکانه و آموزنده درباره آرام بودن
قصه شب “یک جور دیگر”: یکی بود یکی نبود، در یک گوشه دنیا، شاید نزدیک یا دور از ما، جنگل بزرگی بود. توی این جنگل حیوان های جورواجوری زندگی می کردند. این جنگل آنقدر بزرگ بود که هیچ حیوانی جا کم نمی آورد. خوراکی هم فراوان بود، آنقدر فراوان که هیچ حیوانی گرسنه نمی ماند. اما با همه اینها هیچ حیوانی آرامش نداشت.
حیوانها وقتی از خواب بیدار می شدند، جیغ می کشیدند. نعره می زدند و سروصدا می کردند. بعد هم به جان هم می افتادند. کرگدن با بدن سنگینش به طرف فیل می دوید و شاخش را به پای فیل می زدد. فیل هم نعره می کشید و با خرطوم خود میمون را از درخت پرت می کرد.
میمون جیغ می کشید و سنجاب را گاز می گرفت. سنجاب هم خودش را روی دارکوب می انداخت و بال و پر او را می کند. اینطوری بود که تمام روز با هم جنگ و دعوا می کردند بدون اینکه بدانند برای چه این کار را می کنند.
. مانند همیشه فیل با خرطومش دم میمون را گرفت و بعد محکم او را از بالای درخت به زمین انداخت. میمون دردش گرفت و جیغ کشید و بعد دوید تا بتواند حیوانی پیدا کند و آن را گاز بگیرد یا پرنده ای پیدا کند و بال و پرش را بکند.
منبع :سرسره
قصه شب “یک جور دیگر”: یکی بود یکی نبود، در یک گوشه دنیا، شاید نزدیک یا دور از ما، جنگل بزرگی بود. توی این جنگل حیوان های جورواجوری زندگی می کردند. این جنگل آنقدر بزرگ بود که هیچ حیوانی جا کم نمی آورد. خوراکی هم فراوان بود، آنقدر فراوان که هیچ حیوانی گرسنه نمی ماند. اما با همه اینها هیچ حیوانی آرامش نداشت.
حیوانها وقتی از خواب بیدار می شدند، جیغ می کشیدند. نعره می زدند و سروصدا می کردند. بعد هم به جان هم می افتادند. کرگدن با بدن سنگینش به طرف فیل می دوید و شاخش را به پای فیل می زدد. فیل هم نعره می کشید و با خرطوم خود میمون را از درخت پرت می کرد.
میمون جیغ می کشید و سنجاب را گاز می گرفت. سنجاب هم خودش را روی دارکوب می انداخت و بال و پر او را می کند. اینطوری بود که تمام روز با هم جنگ و دعوا می کردند بدون اینکه بدانند برای چه این کار را می کنند.
. مانند همیشه فیل با خرطومش دم میمون را گرفت و بعد محکم او را از بالای درخت به زمین انداخت. میمون دردش گرفت و جیغ کشید و بعد دوید تا بتواند حیوانی پیدا کند و آن را گاز بگیرد یا پرنده ای پیدا کند و بال و پرش را بکند.
منبع :سرسره
قصه یک جور دیگر
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: