- عضویت
- 11/3/21
- ارسال ها
- 1,870
- امتیاز واکنش
- 19,816
- امتیاز
- 373
- سن
- 19
- محل سکونت
- ته قلب فاطیم:)❤️
- زمان حضور
- 76 روز 6 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
قصه ای کودکانه دباره گم کردن وسایل
قصه شب”روزی که گل باقالی گم شد”: فرید توی اتاق را گشت. گل باقالی آنجا نبود. فرید توی آشپزخانه را هم گشت. گل باقالی آنجا هم نبود. فرید توی انبار را گشت. گل باقالی توی انبار هم نبود. فرید توی حیاط را هم گشت. گل باقالی آنجا هم نبود. در حیاط باز بود. خواهر فرید، بعد از ناهار که به مدرسه رفته بود، در خانه را نبسته بود. فرید فهمید که گل باقالی توی کوچه رفته است.
گل باقالی یک گربه کوچولوی خال خالی بود. رنگش زرد و قهوه ای بود. از آدم ها نمی ترسید. گربه زود آشنایی بود. گل باقالی را خاله اش برایش آورده بود. گل باقالی سه ماه بود که پیش فرید بود. مادر می گفت:«اگر در خانه باز بماند، گل باقالی توی کوچه می رود و گم می شود.»
فرید، وقتی که دید در خانه باز است، فهمید که گل باقالی توی کوچه رفته است. کوچه را گشت. گل باقالی را پیدا نکرد. برگشت و پشت در خانه ها را یکی یکی نگاه کرد. باز هم گل باقالی را پیدا نکرد. نه، گل باقالی توی کوچه هم نبود. گم شده بود. فرید برگشت و جلو در خانه شان، کنار تیر چراغ برق نشست. دیگر نمی دانست چه کار کند.
منبع :سرسره
قصه شب”روزی که گل باقالی گم شد”: فرید توی اتاق را گشت. گل باقالی آنجا نبود. فرید توی آشپزخانه را هم گشت. گل باقالی آنجا هم نبود. فرید توی انبار را گشت. گل باقالی توی انبار هم نبود. فرید توی حیاط را هم گشت. گل باقالی آنجا هم نبود. در حیاط باز بود. خواهر فرید، بعد از ناهار که به مدرسه رفته بود، در خانه را نبسته بود. فرید فهمید که گل باقالی توی کوچه رفته است.
گل باقالی یک گربه کوچولوی خال خالی بود. رنگش زرد و قهوه ای بود. از آدم ها نمی ترسید. گربه زود آشنایی بود. گل باقالی را خاله اش برایش آورده بود. گل باقالی سه ماه بود که پیش فرید بود. مادر می گفت:«اگر در خانه باز بماند، گل باقالی توی کوچه می رود و گم می شود.»
فرید، وقتی که دید در خانه باز است، فهمید که گل باقالی توی کوچه رفته است. کوچه را گشت. گل باقالی را پیدا نکرد. برگشت و پشت در خانه ها را یکی یکی نگاه کرد. باز هم گل باقالی را پیدا نکرد. نه، گل باقالی توی کوچه هم نبود. گم شده بود. فرید برگشت و جلو در خانه شان، کنار تیر چراغ برق نشست. دیگر نمی دانست چه کار کند.
منبع :سرسره
قصه روزی که گل باقالی گم شد
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com