- عضویت
- 21/9/20
- ارسال ها
- 807
- امتیاز واکنش
- 18,051
- امتیاز
- 303
- سن
- 22
- محل سکونت
- حصار بازوان اژدر
- زمان حضور
- 63 روز 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
الحکایه و التمثیل
بدان خر بنده گفت آن پیر دانا
که کارت چیست ای مرد توانا
چنین گفتا که من خربنده کارم
بجز خر بندگی کاری ندارم
جوابی دادش آن هشیار موزون
که یارب خر بمیرادت هم اکنون
که چون خر مرد تو دل زنده گردی
تو خر بنده خدا را بنده گردی
ازین کافر که ما را در نهادست
مسلمان در جهان کمتر فتادست
مسلمان هست بسیاری بگفتار
مسلمانی همی باید بکردار
مرا یاری غمی کان پیش آید
ز دست نفس کافر کیش آید
بصد افسوس در لعب و نظاره
جهان خورد این سگ افسوس خواره
ببین تا استخوان این سگ بافسون
چه سان کرد از دهان شیر بیرون
بکین من چنان دل کرد سنگین
که مرگ تلخ بر من کرد شیرین
سگست این نفس کافر در نهادم
که من هم خانه این سگ بزادم
ریاضت میکشم جان میکنم من
سگی را بوک روحانی کنم من
مرا ای نفس عاصی چند از تو
دلم تا کی بود در بند از تو
منبع: گنجور
اسرارنامه عطار نیشابوری
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com