خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

_HediyeH_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
170
امتیاز واکنش
1,938
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
10 روز 19 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
با حرص، ماگِ قهوه‌اش را روی اُپن کوبید و پر غیض پلک‌هایش را روی هم گذاشت، دستانِ مشت شده‌اش دور دسته‌ی باریکِ ماگ پیچده شده بود و چنان فشار می‌داد که رنگِ دستش، به سفیدی می‌زد. نفسش را حبس کرد و محکم بیرون داد؛ صدای هیراد، هنوز هم در گوشش بود:...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و ~MobinA~

_HediyeH_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
170
امتیاز واکنش
1,938
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
10 روز 19 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
پلک‌هایش را محکم روی هم گذاشت و روی قلبش کوبید:
- من! دِ منه عوضی فقط هفت-هشت سالم بود! چطوری؟
پاهایش را در شکمش جمع کرد و زمزمه‌مانند گله کرد:
- چطوری آخه یادمه؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و ~MobinA~

_HediyeH_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
170
امتیاز واکنش
1,938
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
10 روز 19 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
‌ با سردرد، پلک زد؛ زیرلبِ ناسزایی به مخاطب پشت خط گفت و دستش را دراز کرد، صدای ملودی لایت روی اعصابش رفته بود و خسته از تکان دادن دستش روی میز، با غیض چشمانش را باز کرد، با دیدن موبایلش، آن را بی‌ملایمت برداشت، اسمِ «هانا» روی صفحه‌ی نمایشگر خودنمایی می‌کرد. دندان...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و ~MobinA~

_HediyeH_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
170
امتیاز واکنش
1,938
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
10 روز 19 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای نیشخند افرا، روی اعصابش خط کشید و او عجیب امروز صبح قصد داشت افرا را «مثلاً» سرحال کند:
- میگن نوشابه هم نوشابه‌های قدیم‌، همچین خوش‌طعم، همچین ببره تو رو فضا، همچین دل و روده‌ات رو آروم کنه که نوشی خانوم، نوشی خانوم از دهنت نیفته!...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و ~MobinA~

_HediyeH_

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
170
امتیاز واکنش
1,938
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
10 روز 19 ساعت 57 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
با قدم‌های محکم و با صلابتی که برداشته می‌شد و صدای کفش‌هایی که روی طرح سرامیک سفید خانه کشیده می‌شد، از همان پشت پلک‌های بسته و سری پایین افتاده مایین دستانش، حدس این‌که کیاراد است، چندان سخت نبود؛ قدم‌هایش، از همان پا کوبیدن‌هایی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، -FãTéMęH- و ~MobinA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا