خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

_HediyeH_

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
104
امتیاز واکنش
1,619
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
8 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع


«فصل یکم»

«افرا»

با صدای نامفهمومی که بی‌شباهت به تقَ و توق نبود، پلک‌‌هایش لرزید و ثانیه‌ای بعد به نرمی چشمانش را باز کرد. دستش را بالا آورد و دورانی چندبار روی چشم‌هایش کشید تا دیدش واضح شد.
با دیدن هانا که پشت به او، روی چهارپایه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، بردیا مهرزاد، Della࿐ و 3 نفر دیگر

_HediyeH_

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
104
امتیاز واکنش
1,619
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
8 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع



با خنده پرسید:
- از کی؟
- از دومادتون، آقا شهرام!
هانا اما می‌خندید:
- عه، دلت میاد؟ دوماد به این خوبی!
-چرا اومدی این‌جا؟
هانا که توی برجکش خورده بود‌، دلخور گفت:
- مزاحمم؟
- می‌دونی و می‌پرسی؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، بردیا مهرزاد، Della࿐ و 3 نفر دیگر

_HediyeH_

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
104
امتیاز واکنش
1,619
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
8 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
با صدای موبایلی که روی میز ریاستش می‌لرزید و اسم هانا را نمایش می‌داد به خودش آمد، اجمالی نگاهی به اتاق کرد، با کلافگی نفسش را بیرون داد. این دو خواهر دست از سرش بر نمی‌داشتند. بی‌میل نرمی انگشتانش را روی صفحه زد و آن را روی اسپکیر گذاشت....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Della࿐ و یک کاربر دیگر

_HediyeH_

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
104
امتیاز واکنش
1,619
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
8 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع



- افرا؟
با صدایش از سگالش بیرون آمد:
- ها؟
- با تو هستم ها.
- خب؟
- همین دیگه، گفتم یادت بمونه.
با غیض پلک‌هایش را روی هم گذاشت و دندان سایید:
- اینه کارت؟
- خب... نه، خب، دلمم برات تنگ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Della࿐ و یک کاربر دیگر

_HediyeH_

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
104
امتیاز واکنش
1,619
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
8 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
سکوتش نشان می‌دهد هنوز هم اوقاتش تلخ است و هانایی که می‌داند باید منت‌کشی این گنداخلاقِ عبوسِ دوست‌داشتنی‌اش کند، نرم می‌خندد:
- افرا خانومی؟ من الان میرم خبرِ تنِ سالمت رو به مامان بدم... هلن هم مادر شوهرش فوت شده بود که رفت ایران....

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Della࿐ و یک کاربر دیگر

_HediyeH_

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
104
امتیاز واکنش
1,619
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
8 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
و او دختری بود از جنس لطافت، طراوت و محبت که یقین که داشت در این موقع شب، برای کسی نبودش در آن چهاردیواری خانه ارزشی ندارد و می‌دانست کسی انتظار این تنِ یخ زده را نمی‌کشد.
پلک‌هایش را محکم بر هم فشار داد. خودش هم نمی‌دانست چه مرضی‌ست که آدمی هربار خودش نداشته‌هایش را هم‌چو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Della࿐ و یک کاربر دیگر

_HediyeH_

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
104
امتیاز واکنش
1,619
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
8 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
- خانوم، کجا ببرم؟
به ماريا نگاهی کرد و بدون فوت وقت صدایش را بالا برد:
- ديان!
فی‌الحال خودش را رساند، نفسی کشید و همزمان که سر خم می‌کرد گفت:
- بله...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: YeGaNeH، MaRjAn، Della࿐ و یک کاربر دیگر

_HediyeH_

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/3/21
ارسال ها
104
امتیاز واکنش
1,619
امتیاز
163
سن
17
زمان حضور
8 روز 17 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع


همزمان که دیان ترمز دستی را بالا کشید، تکه‌‌ش را از شيشه‌ی ماشين گرفت.

دیان: خانوم؟ رسيديم.
بی‌حرف از ماشين پياده شد، دیان چمدان‌ها را پایین آورد، با صدای پسری نگاهشان کردند: ...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان آئورت بی‌دریچه | _HediyeH_ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH، MaRjAn و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا