- عضویت
- 2/3/21
- ارسال ها
- 30
- امتیاز واکنش
- 4,103
- امتیاز
- 203
- محل سکونت
- شهر دلتنگی
- زمان حضور
- 33 روز 16 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نهم
عاشقکُش
در میان پچپچهها و زمزمههای آن مادر و دختر در دل هانیه را صدا زدم و او انگار که نجوای دلم را از دور شنیده باشد، قدم به درون اتاق گذاشت و چون قبل بالای سرم ایستاد تا بتوانم ببینمش. از درد به هلاکت رسیده بودم و داشتم جان میدادم؛ برای تسکین، دندان بر هم فشردم و صورتم در هم رفت. خدا میدانست کوچکترین واکنشی تا چه...
عاشقکُش
در میان پچپچهها و زمزمههای آن مادر و دختر در دل هانیه را صدا زدم و او انگار که نجوای دلم را از دور شنیده باشد، قدم به درون اتاق گذاشت و چون قبل بالای سرم ایستاد تا بتوانم ببینمش. از درد به هلاکت رسیده بودم و داشتم جان میدادم؛ برای تسکین، دندان بر هم فشردم و صورتم در هم رفت. خدا میدانست کوچکترین واکنشی تا چه...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان عاشق کش | Hadis.A 862 کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com