خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Hadis.A 862

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/3/21
ارسال ها
30
امتیاز واکنش
4,102
امتیاز
203
محل سکونت
شهر دلتنگی
زمان حضور
33 روز 16 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت نهم
عاشق‌کُش

در میان پچپچه‌ها و زمزمه‌های آن مادر و دختر در دل هانیه را صدا زدم و او انگار که نجوای دلم را از دور شنیده باشد، قدم به درون اتاق گذاشت و چون قبل بالای سرم ایستاد تا بتوانم ببینمش. از درد به هلاکت رسیده بودم و داشتم جان می‌دادم؛ برای تسکین، دندان‌ بر هم فشردم و صورتم در هم رفت. خدا می‌دانست کوچکترین واکنشی تا چه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان عاشق‌ کش | Hadis.A 862 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~XFateMeHX~، Amerətāt، نازپری احمدی و 17 نفر دیگر

Hadis.A 862

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/3/21
ارسال ها
30
امتیاز واکنش
4,102
امتیاز
203
محل سکونت
شهر دلتنگی
زمان حضور
33 روز 16 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت دهم
عاشق‌کُش

با لرزش تلفن همراهش، آن را از جیب مانتوی تنش بیرون کشید؛ اشک‌هایش را با پشت دست پاک کرد و به نام برادری که بر صفحه‌ چشمک می‌زد خیره شد. با چند نفس عمیق باقی بغضش را فرو برد و تماس را بر قرار کرد.‌ موبایل را به گوشش چسباند و مسکوت ماند. به واسطه‌ی سکوت بغض‌آلودش تا لحظه‌ای بعد صدای خش‌دار هیرادی که می‌کوشید عطوفت هر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان عاشق‌ کش | Hadis.A 862 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~XFateMeHX~، Amerətāt، نازپری احمدی و 13 نفر دیگر

Hadis.A 862

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
2/3/21
ارسال ها
30
امتیاز واکنش
4,102
امتیاز
203
محل سکونت
شهر دلتنگی
زمان حضور
33 روز 16 ساعت 55 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت یازدهم
عاشق‌کُش

داشت در قعر مرداب فکر و خیال‌هایش به پایین‌ کشیده می‌شد که با صدای راننده‌ی تاکسی که برای چندمین بار جمله‌ی "خانم رسیدیم" را تکرار می‌کرد، به خودش آمد.
چند لحظه‌ای طول کشید تا موقعیتش را درک کند و با نمای تازه خانه‌شان کنار بیاید؛ گیج و حیران چندباری اطرافش را با نگاه و دست‌هایش کاوید اما کیفش را برای پرداخت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان عاشق‌ کش | Hadis.A 862 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، MaSuMeH_M، The unborn و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا