خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۲۹۱:


ای خواب به جان تو زحمت ببری امشب
وز بهر خدا زین جا اندرگذری امشب




هر جا که بپری تو ویران شود آن مجلس
ای خواب در این مجلس تا درنپری امشب




امشب به جمال او پرورده شود دیده
ای چشم ز بی‌خوابی تا غم نخوری امشب




و اللیل اذا یغشی ای خواب برو حاشا
تا از دل بیداران صد تحفه بری امشب




گر خلق همه خفتند ای دل تو بحمدالله
گر دوش نمی‌خفتی امشب بتری امشب




با ماه که همخویم تا روز سخن گویم
کای مونس مشتاقان صاحب نظری امشب




شد ماه گواه من استاره سپاه من
وز ناوک استاره‌ای مه سپری امشب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۲۹۲:


زان شاهد شکرلب زان سـ*ـاقی خوش مذهب
جان سرخوش شد و قالب ای دوست مخسب امشب




زان نور همه عالم هر شیوه همی‌نالم
تا بشنود احوالم ای دوست مخسب امشب




گاهی به پریشانی گاهی به پشیمانی
زین عیش همی‌مانی ای دوست مخسب امشب




یک روز تو گر خواری یک روز تو مرداری
از ما چه خبر داری ای دوست مخسب امشب




بیرون شو از این هر دو بیگانه شو ای مردو
قم قد ضحک الورد ای دوست مخسب امشب




از هجر تو پرهیزم در عشق تو برخیزم
شمس الحق تبریزم ای دوست مخسب امشب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۲۹۳:


مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشب
ای جان و دل مهمان زنهار مخسب امشب




روی تو چو بدر آمد امشب شب قدر آمد
ای شاه همه خوبان زنهار مخسب امشب




ای سرو دو صد بستان آرام دل مستان
بردی دل و جان بستان زنهار مخسب امشب




ای باغ خوش خندان بی‌تو دو جهان زندان
آنی تو و صد چندان زنهار مخسب امشب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۲۹۴:


بریده شد از این جوی جهان آب
بهارا بازگرد و وارسان آب




از آن آبی که چشمه خضر و الیاس
ندیدست و نبیند آن چنان آب




زهی سرچشمه‌ای کز فر جوشش
بجوشد هر دمی از عین جان آب




چو باشد آب‌ها نان‌ها برویند
ولی هرگز نرست ای جان ز نان آب




برای لقمه‌ای نان چون گدایان
مریز از روی فقر ای میهمان آب




سراسر جمله عالم نیم لقمه‌ست
ز حرص نیم لقمه شد نهان آب




زمین و آسمان دلو و سبویند
برون‌ست از زمین و آسمان آب




تو هم بیرون رو از چرخ و زمین زود
که تا بینی روان از لامکان آب




رهد ماهی جان تو از این حوض
بیاشامد ز بحر بی‌کران آب




در آن بحری که خضرانند ماهی
در او جاوید ماهی جاودان آب




از آن دیدار آمد نور دیده
از آن بام‌ست اندر ناودان آب




از آن باغ‌ست این گل‌های رخسار
از آن دولاب یابد گلستان آب




از آن نخل‌ست خرماهای مریم
نه ز اسباب‌ست و زین ابواب آن آب




روان و جانت آنگه شاد گردد
کز این جا سوی تو آید روان آب




مزن چوبک دگر چون پاسبانان
که هست این ماهیان را پاسبان آب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۲۹۵:


الا ای روی تو صد ماه و مهتاب
مگو شب گشت و بی‌گه گشت بشتاب




مرا در سایه‌ات ای کعبه جان
به هر مسجد ز خورشیدست محراب




غلط گفتم که اندر مسجد ما
برون در بود خورشید بواب




از این هفت آسیا ما نان نجوییم
ننوشیم آب ما زین سبز دولاب




مسبب اوست اسباب جهان را
چه باشد تار و پود لاف اسباب




ز سرخوشی در هزاران چه فتادیم
برون مان می‌کشد عشقش به قلاب




چه رونق دارد از مجلس جان
زهی چشم و چراغ جان اصحاب




بخندد باغ دل زان سرو مقبل
بجوشد خون ما زین شاخ عناب




فتوح اندر فتوح اندر فتوحی
توی مفتاح و حق مفتاح ابواب




ز نفط انداز عشق آتشینت
زمین و آسمان لرزان چو سیماب




بر مستانش آید می به دعوی
خلق گردد برانندش به مضراب




خمش کن ختم کن ای دل چو دیدی
که آن خوبی نمی‌گنجد در القاب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۲۹۶:


مخسب ای یار مهمان دار امشب
که تو روحی و ما بیمار امشب




برون کن خواب را از چشم اسرار
که تا پیدا شود اسرار امشب




اگر تو مشترییی گرد مه گرد
بگرد گنبد دوار امشب




شکار نسر طایر را به گردون
چو جان جعفری طیار امشب




تو را حق داد صیقل تا زدایی
ز هجر ازرق زنگار امشب




بحمدالله که خلقان جمله خفتند
و من بر خالقم بر کار امشب




زهی کر و فر و اقبال بیدار
که حق بیدار و ما بیدار امشب




اگر چشمم بخسبد تا سحرگه
ز چشم خود شوم بیزار امشب




اگر بازار خالی شد تو بنگر
به راه کهکشان بازار امشب




شب ما روز آن استارگان‌ست
که درتابید در دیدار امشب




اسد بر ثور برتازد به جمله
عطارد برنهد دستار امشب




زحل پنهان بکارد تخم فتنه
بریزد مشتری دینار امشب




خمش کردم زبان بستم ولیکن
منم گویای بی‌گفتار امشب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۲۹۷:


ای در غم تو به سوز و یارب
بگریسته آسمان همه شب




گر چرخ بگرید و بخندد
آن جذبه خاک باشد اغلب




از بس که بریخت اشک بر خاک
شد خاک ز اشک او مطیب




از گریه آسمان درآمد
صد باغ به خنده مذهب




من بودم و چرخ دوش گریان
او را و مرا یکی‌ست مذهب




از گریه آسمان چه روید
گل‌ها و بنفشه مرطب




وز گریه عاشقان چه روید
صد مهر درون آن شکرلب




آن چشم به گریه می‌فشارد
تا بفشارد نگار غبغب




این گریه ابر و خنده خاک
از بهر من و تو شد مرکب




وین گریه ما و خنده ما
از بهر نتیجه شد مرتب




خاموش کن و نظاره می‌کن
اندر طلب جهان و مطلب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۲۹۸:


آه از این زشتان که مه رو می‌نمایند از نقاب
از درون سو کاه تاب و از برون سو ماهتاب




چنگ دجال از درون و رنگ ابدال از برون
دام دزدان در ضمیر و رمز شاهان در خطاب




عاشق چادر مباش و خر مران در آب و گل
تا نمانی ز آب و گل مانند خر اندر خلاب




چون به سگ نان افکنی سگ بو کند آنگه خورد
سگ نه‌ای شیری چه باشد بهر نان چندین شتاب




در هر آن مردار بینی رنگکی گویی که جان
جان کجا رنگ از کجا جان را بجو جان را بیاب




تو سؤال و حاجتی دلبر جواب هر سؤال
چون جواب آید فنا گردد سؤال اندر جواب




از خطابش هست گشتی چون نوشیدنی از سعی آب
وز شرابش نیست گشتی همچو آب اندر نوشیدنی




او ز نازش سر کشیده همچو آتش در فروغ
تو ز خجلت سر فکنده چون خطا پیش صواب




گر خزان غارتی مر باغ را بی‌برگ کرد
عدل سلطان بهار آمد برای فتح باب




برگ‌ها چون نامه‌ها بر وی نبشته خط سبز
شرح آن خط‌ها بجو از عنده‌ام الکتاب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۲۹۹:


یا وصال یار باید یا حریفان را نوشیدنی
چونک دریا دست ندهد پای نه در جوی آب




آن حریفان چو جان و باقیان جاودان
در لطافت همچو آب و در سخاوت چون سحاب




همرهان آب حیوان خضریان آسمان
زندگی هر عمارت گنج‌های هر خراب




آب یار نور آمد این لطیف و آن ظریف
هر دو غمازند لیکن نی ز کین بل ز احتساب




آب اندر طشت و یا جو چون ز کف جنبان شود
نور بر دیوار هم آغاز گیرد اضطراب




عرق جنسیت برادر جون قیامت می‌کند
خود تو بنگر من خموشم و هوا علم بالصواب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

ozan♪

نگارشگر انجمن
نگارشگر انجمن
  
عضویت
3/9/20
ارسال ها
2,122
امتیاز واکنش
43,349
امتیاز
418
سن
22
زمان حضور
132 روز 15 ساعت 21 دقیقه
نویسنده این موضوع
غزل ۳۰۰:


کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب
وان حدیث چو شکر کز تو شنیدم همه شب




گر چه از شمع تو می‌سوخت چو پروانه دلم
گرد شمع رخ خوب تو پریدم همه شب




شب به پیش رخ چون ماه تو چادر می‌بست
من چو مه چادر شب می‌بدریدم همه شب




جان ز ذوق تو چو گربه لـ*ـب خود می‌لیسد
من چو طفلان سر انگشت گزیدم همه شب




سـ*ـینه چون خانه زنبور پر از مشغله بود
کز تو ای کان عسل شهد کشیدم همه شب




دام شب آمد جان‌های خلایق بربود
چون دل مرغ در آن دام طپیدم همه شب




آنک جان‌ها چو کبوتر همه در حکم ویند
اندر آن دام مر او را طلبیدم همه شب


دیوان شمس مولانا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا