- عضویت
- 17/11/20
- ارسال ها
- 1,115
- امتیاز واکنش
- 21,507
- امتیاز
- 418
- سن
- 20
- محل سکونت
- ~شهر فراموشی~
- زمان حضور
- 55 روز 20 ساعت 30 دقیقه
یه بار شوهر خالم داشت پسر خالمو بخاطر اینکه بی اجازه رفته تو کوچه دعوا میکرد من نفهمیدم قضیه پریدم وسط گفتم وای دایی چقدر سخت میگیری چیزی نشده که یه توپ زده تو شیشه اونایعنی پسر خالم جوری نگام میکرد که حس میکردم مردم
تاحالت توی دعواهاتون سوتی دادین تعریف کنین؟
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com