- عضویت
- 10/7/20
- ارسال ها
- 1,918
- امتیاز واکنش
- 23,591
- امتیاز
- 368
- محل سکونت
- ~OVEN~
- زمان حضور
- 104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
مکانیزم تأثیرگذاری علوم
در فهمهای فقهی
یکی از موضوعاتی که درباب تأثیر گذاری علوم بر فهمهای فقهی بسیار قابل تعقیب است، تعیین و مشخص نمودن مکانیزم تأثیر گذاری علوم جدید است و مرادمان از علوم جدید همان علوم بشری است، علمی که مبتنی بر مشاهده و فرضیه و آزمون است، علمی که بیشتر، جنبه کاربردی آن مورد نظر و لحاظ است.
این علم، همان تصرف در عالم و موجودات است و بدینصورت است که حتی اندیشمندان جدید، شرف و امتیاز انسان را هم به ادراک همین علوم نسبت میدهند و رسیدن به آن را غایة القصوی کمالانسانی فرض مینمایند.
علم جدید، در واقع صورتی از علم دنیا است، علمی که در ابعاد مختلفی همچون انسانشناسی، بیولوژیکی، روانشناسی انسانی، جامعهشناسی، پزشکی و.... بحث میکند.
تاثیر گذاری این علوم در فقه، به نحوی غیر مستقیم است، به این معناکه فقیه و پژوهشگر دینی، با اقتباس این علوم، در ناحیه ادراک مسائل و در فهم موضوعات، توانایی لازم را پیدا میکند و به کمک همین علوم، توان آن را مییابد که موضوعشناسی کند. یعنی جهانبینی فقیه در نتیجه آشنائی با این علوم، عمق و گسترش مییابد، دیگر به مسائل نگاهی خشک و منفرد از یافتههای بشری را کافی نمیداند این علوم «بشری» در واقع به منزله پیش فرضهایی هستند که دست فقیه را میگیرند و وی را به سمت شناخت موضوعات به پیش میبرند.
«دخالت علوم بشری در معرفت فقهی، به علوم متداول در حوزههای علمیه محدود نمیشود و علوم غیر حوزوی از رهگذر موضوعشناسی نقشی تعیین کننده و کلیدی در فهم حکم شرعی و عمل به آن بازی میکنند.»28
مگر ما نمیگوییم که فقه، رسالتی هم برای اداره دنیای مردمان دارد، مگر نه این است که غزالی، فقه را علم دنیا معرفی میکند! پس چه مانعی دارد که فقه امروزی و فقاهت جدید، از علوم بشری کمک بگیرد واز آنها استفاده ببرد. علم جدید، یک ضرورت حیاتی، انسانی و اجتماعی است و بدون آن، در جهان امروز نمیتوان مدارج تعالی را طی کرد، علم جدید در واقع پلکان ترقی بشر است، اما نه علم گسسته از تعالیهای روحی و معنوی، علم گسسته از تعالیهای روحی و معنوی رهزن است و در حکم تیغ تیزی در کف زنگی سرخوش است، نشانهاش این است که علم جدید همانگونه که در بهبود زندگی و بهتر زندگی کردن نقش آفریده در راه استکمال روحی انسان چندان تأثیری ننهاده و... ولی در عین حال، ما برای حیات بشر به عالمان جدید، سخت نیازمندیم و بیشتر از آن به جهت دادن علم نیازمندیم، یعنی کاری کنیم که علم جدید منشأ خشیت الهی شود، راه اساسی اشآن است که دین، علم را درعرصه عملی اجتماعی به استخدام خویش درآورد. در واقع با این عمل است که انتظار مردم، که حل هر مشکلی را از علما و فقها میخواهند، برآورده میشود،علم در بینش فقیه، در بخش اقتصاد، کشاورزی، کار، بیمه، خدمات درمانی، تشریح، پزشکی، تأسیسات صنعتی، بازرگانی خارجی، روابط بین الملل و... وسعت ایجاد کرده و به فقیه امکان میدهد که واقع بینانهتر به مسائل نگاه کرده و واقع بینانهتر بیاندیشد.
در فهمهای فقهی
یکی از موضوعاتی که درباب تأثیر گذاری علوم بر فهمهای فقهی بسیار قابل تعقیب است، تعیین و مشخص نمودن مکانیزم تأثیر گذاری علوم جدید است و مرادمان از علوم جدید همان علوم بشری است، علمی که مبتنی بر مشاهده و فرضیه و آزمون است، علمی که بیشتر، جنبه کاربردی آن مورد نظر و لحاظ است.
این علم، همان تصرف در عالم و موجودات است و بدینصورت است که حتی اندیشمندان جدید، شرف و امتیاز انسان را هم به ادراک همین علوم نسبت میدهند و رسیدن به آن را غایة القصوی کمالانسانی فرض مینمایند.
علم جدید، در واقع صورتی از علم دنیا است، علمی که در ابعاد مختلفی همچون انسانشناسی، بیولوژیکی، روانشناسی انسانی، جامعهشناسی، پزشکی و.... بحث میکند.
تاثیر گذاری این علوم در فقه، به نحوی غیر مستقیم است، به این معناکه فقیه و پژوهشگر دینی، با اقتباس این علوم، در ناحیه ادراک مسائل و در فهم موضوعات، توانایی لازم را پیدا میکند و به کمک همین علوم، توان آن را مییابد که موضوعشناسی کند. یعنی جهانبینی فقیه در نتیجه آشنائی با این علوم، عمق و گسترش مییابد، دیگر به مسائل نگاهی خشک و منفرد از یافتههای بشری را کافی نمیداند این علوم «بشری» در واقع به منزله پیش فرضهایی هستند که دست فقیه را میگیرند و وی را به سمت شناخت موضوعات به پیش میبرند.
«دخالت علوم بشری در معرفت فقهی، به علوم متداول در حوزههای علمیه محدود نمیشود و علوم غیر حوزوی از رهگذر موضوعشناسی نقشی تعیین کننده و کلیدی در فهم حکم شرعی و عمل به آن بازی میکنند.»28
مگر ما نمیگوییم که فقه، رسالتی هم برای اداره دنیای مردمان دارد، مگر نه این است که غزالی، فقه را علم دنیا معرفی میکند! پس چه مانعی دارد که فقه امروزی و فقاهت جدید، از علوم بشری کمک بگیرد واز آنها استفاده ببرد. علم جدید، یک ضرورت حیاتی، انسانی و اجتماعی است و بدون آن، در جهان امروز نمیتوان مدارج تعالی را طی کرد، علم جدید در واقع پلکان ترقی بشر است، اما نه علم گسسته از تعالیهای روحی و معنوی، علم گسسته از تعالیهای روحی و معنوی رهزن است و در حکم تیغ تیزی در کف زنگی سرخوش است، نشانهاش این است که علم جدید همانگونه که در بهبود زندگی و بهتر زندگی کردن نقش آفریده در راه استکمال روحی انسان چندان تأثیری ننهاده و... ولی در عین حال، ما برای حیات بشر به عالمان جدید، سخت نیازمندیم و بیشتر از آن به جهت دادن علم نیازمندیم، یعنی کاری کنیم که علم جدید منشأ خشیت الهی شود، راه اساسی اشآن است که دین، علم را درعرصه عملی اجتماعی به استخدام خویش درآورد. در واقع با این عمل است که انتظار مردم، که حل هر مشکلی را از علما و فقها میخواهند، برآورده میشود،علم در بینش فقیه، در بخش اقتصاد، کشاورزی، کار، بیمه، خدمات درمانی، تشریح، پزشکی، تأسیسات صنعتی، بازرگانی خارجی، روابط بین الملل و... وسعت ایجاد کرده و به فقیه امکان میدهد که واقع بینانهتر به مسائل نگاه کرده و واقع بینانهتر بیاندیشد.
موضوع شناسی فقهی و ارتباط آن با علوم
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: