خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

به نظرتون قلمم چه طوره؟

  • عالی

    رای: 40 87.0%
  • خوب

    رای: 5 10.9%
  • متوسط

    رای: 0 0.0%
  • ضعیف

    رای: 1 2.2%

  • مجموع رای دهندگان
    46

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القم

پارت نوزدهم

چیزی نگفت و بلند شد و به اتاق رفت. بالشتکی برداشت و دراز کشید و چشمان‌اش را بست. تصمیم داشت کمی فکر کند تا بتواند به درک صحیحی برسد. کم‌کم چشمان‌اش گرم شدند و خواب او را به حصار خود کشید. بعد از دقایق نه چندان طولانی‌ای چشمان‌اش را آرام باز کرد و کار پشه مزاحم را ساخت. گوش‌هایش را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، MĀŘÝM و 21 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القلم

پارت بیستم

- امیر
- جونم مامان
- مراقب باش دستت نسوزه.
هم زمان که مراقب بود با برداشتن قاشق داغ آخی گفت و انگشت‌اش را به دهان گرفت. با ورود آقا جان‌اش لبخندی زد و لپ‌اش مـ*ـاچ آب داری گرفت و گفت:
- آقاجون چه خبر؟
تک خندی زد و عصا‌اش را گوشه‌ای گذاشت و به پشتی تکیه داد و گفت:
- چه طوری رود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، YeGaNeH و 11 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القلم

پارت بیست و یکم

امیر آرام به خواب فرو رفته بود و رد اشک روی صورت‌اش خشک شده بود.
انگار مقرر شده بود که؛ زندگی کند. یاد‌اش نمی‌آمد که؛ چگونه از مرداب نجات‌اش داده است. ولی به حتم حکمت را درک خواهد کرد.
آرام لا‌به‌لای چشمان‌اش را باز کرد. نفس عمیقی کشید و از یادآوری خاطرات قلبش به درد آمد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، YeGaNeH و 11 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القلم

پارت بیست و دوم

سید که انگار از نگاه متعجب و حالات صورت‌اش متوجه همه چیز شده بود. با خونسردی تمام علف ها را روی سینی پهن کرد و کناری گذاشت. استکان چای را از دست بی‌بی گرفت و گفت:
- خیلی چیزا تو زندگی شبیه این علف‌ها هستن، می‌دونی که چی می‌گم؟
نگاه‌اش را از روی گل‌های دامن بی‌بی گرفت و سوالی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Delvin22، -FãTéMęH-، *ELNAZ* و 10 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القلم

پارت بیست و سوم

***
چادرش را روی سرش مرتب کرد. پشت‌ سر پرستار ن.محمدی راه افتاد. مطابق دستورالعمل اول دست‌هایش را ضدعفونی کرد و لباس مخصوص را به تن کرد. قرآن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Delvin22، Tabassoum، MĀŘÝM و 5 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القم

پارت بیست و چهارم

زن فربه بی‌نام صندلی آورد و کنارش نشست. با خنده شروع به حرف زدن کرد:
- الآن بهتری عزیزم؟
لبخند تصنعی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Delvin22، Tabassoum، MĀŘÝM و 6 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القم

پارت بیست و پنجم

***
حساب ساعت‌ها و روز‌ها و تاریخ‌ها را نداشت. به نظرش همه چیز اعصاب خورد کن بود. اما تا حدودی خودش را با همه چیز وقف داده باشه و حتی لذتی وصف...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Delvin22، SelmA، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القم
پارت بیست و ششم

ابراهیم گوشه ای ایستاده بود و تسبیح‌اش را درآورده بود و مدام زیر لـ*ـب استغفرالله می‌گفت. عمه هایش در حال پچ‌پچ کردن بودن و کتایون با گریه زاری التماس می‌کرد که او را ول کند. حتی یک مرد در...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Delvin22، SelmA، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القلم

پارت بیست و هفت

انگار که حرف های کتایون مغزش را حسابی شست و شو داده بود. بالاخره مادر بود و نگران دخترش بود. دلش نمی‌خواست سرنوشتش همانند او شود.
هر چه بود امیر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Delvin22، SelmA، Tabassoum و 4 نفر دیگر

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,391
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 2 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم رب القلم

پارت بیست و هشت

لبخندی زد و چیزی نگفت. روی سکو نشست و به بی‌بی خیره شده. مشغول پاک کردن برنج بود.
غرق خاطراتش شد و به عالم کودکی‌اش سفر کرد.
- امیر
با آستین ژاکت رنگ و رو رفته‌اش عرق روی پیشانی‌اش را پاک می‌کند و می‌گوید:
- جونم آقاجون
- دست‌هاتو بشور و دو تا چایی بریز.
- اما آقاجون هنوز...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



★ پیشـرفته رمان اغماء | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: Delvin22، Tabassoum، MaRjAn و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا