![44 Messages](/styles/XENTR/ReputationSystem/halfstar-1.png)
- عضویت
- 17/12/20
- ارسال ها
- 44
- امتیاز واکنش
- 564
- امتیاز
- 153
- سن
- 22
- زمان حضور
- 6 روز 1 ساعت 34 دقیقه
![حالت: جینگولی](/data/addonflare/moods/uploads/115.gif?1598809357)
نویسنده این موضوع
پارت ۹
تقریبا همه از غذا خوردن دست کشیده بودند و فقط لیا بود که هنوز غذا میخورد.
صدای کلافه هابیت اومد.
-لیا جان مامان، بسه میترکی.
لیا با دهن پر شروع به حرف زدن کرد.
-مامان یکم دیگه مونده صبر کن.
صدای داد هابیت داخل اتاق پیچید.
-لیا من چند بار به تو گفتم با دهن پر حین غذا خوردن صحبت نکن؟
از جدال بین لیا و هابیت خندهام گرفته بود...
تقریبا همه از غذا خوردن دست کشیده بودند و فقط لیا بود که هنوز غذا میخورد.
صدای کلافه هابیت اومد.
-لیا جان مامان، بسه میترکی.
لیا با دهن پر شروع به حرف زدن کرد.
-مامان یکم دیگه مونده صبر کن.
صدای داد هابیت داخل اتاق پیچید.
-لیا من چند بار به تو گفتم با دهن پر حین غذا خوردن صحبت نکن؟
از جدال بین لیا و هابیت خندهام گرفته بود...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان منطقه الماس | NARGESSSSSSSSSSS کاربر رمان ۹۸
![forum.roman98.com](https://forum.roman98.com/styles/default/xenforo/Roman98.png)
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
![roman98.com](https://roman98.com/wp-content/uploads/34.png)
آخرین ویرایش توسط مدیر: