خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Armita.M

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
  
عضویت
5/10/20
ارسال ها
560
امتیاز واکنش
16,971
امتیاز
303
محل سکونت
!~شهر فراموشی~!
زمان حضور
70 روز 22 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
* به نام همتا او *
نام دلنوشته : اعماق دل
نویسنده: Armîtå_M
مقدمه: در اعماق دلم، کیلومتر‌ها دور‌تر از تو؛ دخترکی افسرده سر بر روی زانو‌ها خود می‌گذارد و به زندان کوچک خود خیره می‌شود.



نقد و بررسی دلنوشته اعماق دل | Armîtå_M کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، Z.A.H.Ř.Ą༻، حنانه سادات میرباقری و 3 نفر دیگر

Number one

کاربر انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/1/21
ارسال ها
60
امتیاز واکنش
1,465
امتیاز
203
سن
25
زمان حضور
15 روز 4 ساعت 23 دقیقه
نقد دلنوشته‌ی اعماق دل:

دلنوشته‌ها، فارغ از حس آسایش و تحسینی که بعد از نگارش، به انسان می‌دهد، تبدیل به خاطرات دردناک یا رویاییِ برهه‌ای از زندگی می‌شوند.ما به هر حال، خاطرات را به یاد می‌آوریم، اما حُسن خواندن دلنوشته، یاد‌آوری عمق احساساتی است که در گذشته داشته ایم.

خیلی وقت‌ها درک روابطی که در نوشته به کار رفته است. دشوار است، اما در این دلنوشته، یک رابـ*ـطه‌ی زیبای علت و معلولی دیده می‌شود:
«بخاطر خودت یک بار دیگر تپش پیدا کن ، تو را به خودم قسم!»
من را یاد«خدایا تو رو خدا» انداخت!

در بعضی قطعه ها، بهتر است، حرف یا حروف اضافه‌ی دیگری به کار برده شود. در این صورت، هم،‌ خواندن نوشته راحت‌تر می‌شود و هم، متن، آهنگ می‌گیرد:
«//چه شده که چنین// چه بر سر من امده است؟!»
«کجای راه را //مگر// اشتباه رفته‌ام؟!» یا //مگر کجای راه را اشتباه رفتم؟!//
«چه بلایی بر سر لبان خندانم امده؟!» (می‌بینید تاثیر تکرار واج «ب»رو؟)
کجا راه را مگر اشتباه رفته‌ام؟!
چه بلایی سر لبان خندانم امده؟!
در ذهن خود فریاد می‌زنم:
من کجا هستم؟!
شخصا برای زیباتر شدن و ملموس بودن نوشته، این بخش را اینطور می نوشتم:
«حرف دل است دیگر؛ چیزی نمی‌فهمد» // کارِ دل است خب! زبان آدمیزاد نمی‌فهمد//
«و اکنون دگر ، که تو نیستی من مانده‌ام و این دل بی‌پناهم...:)»
//و اکنون که تو نیستی، من مانده‌ام و این دل بی‌پناهم//
یا
// دیگر تو نیستی، حال، من مانده‌ام و این دل بی‌پناهم.//
نوشته‌ی شما می‌تواند کمی خوش‌نمک تر شود اگر:
بیشتر ما را در فضای احساسات نوشته‌ی خود قرار دهید. در بعضی بند‌ها، جا دارد عمیق‌تر شوید. زیرا گاه یک جمله، به تنهایی می‌تواند جای چندین بند را پر کند.
به امید دیدنت ؛ هر صبح در ان کوچه چشم به انتظارت هستم، که شاید بار دیگری جمال روشنت را ببینم.
//با گرگ‌و‌میشِ// هر صبح، در ان کوچه //که بوی تو را می‌دهد، قدم می‌گذارم.//
می بینید؟ حتی بدون وجود کلمه‌ای که دلتنگی و انتظار را نشان دهد، می‌توانید به خواننده این حس را القا کنید. حتی این بند می‌توانست به تنهایی درمورد یک کوچه نوشته شود و ما را به آن حال و هوا ببرد.

در ادامه‌ی قضیه‌ی نمک و چاشنیِ نوشته، این نکته(جان‌بخشی و تشبیه) را مد‌نظر داشته باشید. چون اغلب دلنوشته‌ها وقتی نوشته می‌شوند که ما نهایتِ یک حس(شادمانی/ غم) را داریم. پس، آرایه‌ها می‌توانند میان شما و دیگران، تمایز ایجاد کنند.
ما بیشتر به این جمله‌ها نیاز داریم:
«می‌ترسید در سیاهی چشمانت، رنگ پشیمانی ماندگار شود!»
اگر می‌خواهید بمانید و حرفی برای گفتن داشته باشید.

یک‌جا آورده‌اید:
«دگر ساده نمی‌مانم..!»
یک جای دیگر آورده‌اید:
«گر، خود را از من دور کنی..»
این گر و دگرها را نمی‌فهمم! وقتی نه شعری هست و نه وزنی، چه دلیلی دارد مخفف کردن این واژه‌ها؟

و در پایان:
قلم شما خوب است. خوب، احساساتی که لمس کرده اید را بیان می‌کنید. تنها توصیه‌ای که ذهنم را قلقلک می‌دهد، این است که بگویم: با واژه‌ها بازی کنید. من، اوایل که نوشتن را شروع کرده بودم، واژه ها را سرچ می‌کردم و از مترادف آنها استفاده می‌کردم.
جای حروف اضافه را عوض کنید —حتی اگر فکر می‌کنید خیلی خوب نوشته اید— این‌کار به شما یک نوشته‌ی آرمانی تحویل می‌دهد.

با بهترین آرزو‌ها


نقد و بررسی دلنوشته اعماق دل | Armîtå_M کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، Z.A.H.Ř.Ą༻، حنانه سادات میرباقری و 5 نفر دیگر

Armita.M

دستیار تالار هنر
دستیار مدیر
  
عضویت
5/10/20
ارسال ها
560
امتیاز واکنش
16,971
امتیاز
303
محل سکونت
!~شهر فراموشی~!
زمان حضور
70 روز 22 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
نقد دلنوشته‌ی اعماق دل:

دلنوشته‌ها، فارغ از حس آسایش و تحسینی که بعد از نگارش، به انسان می‌دهد، تبدیل به خاطرات دردناک یا رویاییِ برهه‌ای از زندگی می‌شوند.ما به هر حال، خاطرات را به یاد می‌آوریم، اما حُسن خواندن دلنوشته، یاد‌آوری عمق احساساتی است که در گذشته داشته ایم.

خیلی وقت‌ها درک روابطی که در نوشته به کار رفته است. دشوار است، اما در این دلنوشته، یک رابـ*ـطه‌ی زیبای علت و معلولی دیده می‌شود:
«بخاطر خودت یک بار دیگر تپش پیدا کن ، تو را به خودم قسم!»
من را یاد«خدایا تو رو خدا» انداخت!

در بعضی قطعه ها، بهتر است، حرف یا حروف اضافه‌ی دیگری به کار برده شود. در این صورت، هم،‌ خواندن نوشته راحت‌تر می‌شود و هم، متن، آهنگ می‌گیرد:
«//چه شده که چنین// چه بر سر من امده است؟!»
«کجای راه را //مگر// اشتباه رفته‌ام؟!» یا //مگر کجای راه را اشتباه رفتم؟!//
«چه بلایی بر سر لبان خندانم امده؟!» (می‌بینید تاثیر تکرار واج «ب»رو؟)

شخصا برای زیباتر شدن و ملموس بودن نوشته، این بخش را اینطور می نوشتم:
«حرف دل است دیگر؛ چیزی نمی‌فهمد» // کارِ دل است خب! زبان آدمیزاد نمی‌فهمد//
«و اکنون دگر ، که تو نیستی من مانده‌ام و این دل بی‌پناهم...:)»
//و اکنون که تو نیستی، من مانده‌ام و این دل بی‌پناهم//
یا
// دیگر تو نیستی، حال، من مانده‌ام و این دل بی‌پناهم.//
نوشته‌ی شما می‌تواند کمی خوش‌نمک تر شود اگر:
بیشتر ما را در فضای احساسات نوشته‌ی خود قرار دهید. در بعضی بند‌ها، جا دارد عمیق‌تر شوید. زیرا گاه یک جمله، به تنهایی می‌تواند جای چندین بند را پر کند.

//با گرگ‌و‌میشِ// هر صبح، در ان کوچه //که بوی تو را می‌دهد، قدم می‌گذارم.//
می بینید؟ حتی بدون وجود کلمه‌ای که دلتنگی و انتظار را نشان دهد، می‌توانید به خواننده این حس را القا کنید. حتی این بند می‌توانست به تنهایی درمورد یک کوچه نوشته شود و ما را به آن حال و هوا ببرد.

در ادامه‌ی قضیه‌ی نمک و چاشنیِ نوشته، این نکته(جان‌بخشی و تشبیه) را مد‌نظر داشته باشید. چون اغلب دلنوشته‌ها وقتی نوشته می‌شوند که ما نهایتِ یک حس(شادمانی/ غم) را داریم. پس، آرایه‌ها می‌توانند میان شما و دیگران، تمایز ایجاد کنند.
ما بیشتر به این جمله‌ها نیاز داریم:
«می‌ترسید در سیاهی چشمانت، رنگ پشیمانی ماندگار شود!»
اگر می‌خواهید بمانید و حرفی برای گفتن داشته باشید.

یک‌جا آورده اید:
«دگر ساده نمی‌مانم..!»
یک جای دیگر آورده اید:
«گر، خود را از من دور کنی..»
این گر و دگرها را نمی‌فهمم! وقتی نه شعری هست و نه وزنی، چه دلیلی دارد مخفف کردن این واژه‌ها؟

و در پایان:
قلم شما خوب است. خوب، احساساتی که لمس کرده اید را بیان می‌کنید. تنها توصیه‌ای که ذهنم را قلقلک می‌دهد، این است که بگویم: با واژه‌ها بازی کنید. من، اوایل که نوشتن را شروع کرده بودم، واژه ها را سرچ می‌کردم و از مترادف آنها استفاده می‌کردم.
جای حروف اضافه را عوض کنید —حتی اگر فکر می‌کنید خیلی خوب نوشته اید— این‌کار به شما یک نوشته‌ی آرمانی تحویل می‌دهد.

با بهترین آرزو‌ها
ممنون و مچکر از نقد کامل و صحیح شما. :rose:
حتما نکات رو به جا میارم :)
خوشحالم که احساسات رو به درستی بیان کردم. :rose:
ممنونم:rose:


نقد و بررسی دلنوشته اعماق دل | Armîtå_M کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، Z.A.H.Ř.Ą༻، SAEEDEH.T و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا