نویسنده این موضوع
پارت نهم
با کلافگی گفتم:
-نه مثل اینکه.
با صدای چندش آور فلوری همگی به سمتشون برگشتیم:
-شما ها عادت دارید وسط مهمونی ول کنید برید.
سلیا هم مثل خودش صداش رو نازک کرد و گفت:
-فلوری جون حالا چه فرقی میکنه بودن و نبودن ما.
فلوری چپ چپ نگاش کرد و اومد وسط منو آدرین نشستو خودش رو چسبوند بهش...
با کلافگی گفتم:
-نه مثل اینکه.
با صدای چندش آور فلوری همگی به سمتشون برگشتیم:
-شما ها عادت دارید وسط مهمونی ول کنید برید.
سلیا هم مثل خودش صداش رو نازک کرد و گفت:
-فلوری جون حالا چه فرقی میکنه بودن و نبودن ما.
فلوری چپ چپ نگاش کرد و اومد وسط منو آدرین نشستو خودش رو چسبوند بهش...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان دلاوران یال | • Zahra • کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com