- عضویت
- 7/10/20
- ارسال ها
- 165
- امتیاز واکنش
- 1,996
- امتیاز
- 163
- زمان حضور
- 13 روز 18 ساعت 53 دقیقه
نویسنده این موضوع
شاید من، شبیه فرهادم!
همانقدر مجنون،
همانقدر پرشور.
من تیشه ندارم؛
تیشهام خودکار است!
بیستونم کاغذ!
من شبها را
با کاغذهایم میگذرانم.
واژهها در ذهنم
شعر میسازند، قصه میگویند.
راستی سهراب
تو میدانی فرهاد، با تیشهاش چه نجوا میکرد؟
با چه نجوایی بیستون را نوازش میکرد؟
به گمانم آن نجوا، وعده میداد:
«که سحر نزدیک است.»
شاید بیستون را، با آن نجوا خواب میکرد!
همانقدر مجنون،
همانقدر پرشور.
من تیشه ندارم؛
تیشهام خودکار است!
بیستونم کاغذ!
من شبها را
با کاغذهایم میگذرانم.
واژهها در ذهنم
شعر میسازند، قصه میگویند.
راستی سهراب
تو میدانی فرهاد، با تیشهاش چه نجوا میکرد؟
با چه نجوایی بیستون را نوازش میکرد؟
به گمانم آن نجوا، وعده میداد:
«که سحر نزدیک است.»
شاید بیستون را، با آن نجوا خواب میکرد!
دلنوشته سهراب، من گم شده ام | goli pakseresht کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: