خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ĤaŊaŊeĤ~

دستیار تالار کتاب گویا
دستیار مدیر
گوینده انجمن
میکسر انجمن
  
عضویت
17/7/21
ارسال ها
728
امتیاز واکنش
9,749
امتیاز
263
سن
18
محل سکونت
فضول آباد
زمان حضور
61 روز 12 ساعت 54 دقیقه
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز
گفتا ز خوب رویان این کار کمتر آید


گر همه در سنگ بود آتش جدایی دید و سوخت
وقت آن‌کس خوش که از مرکز جدا گردید و سوخت

دی من و دلدار ربط آب وگوهر داشتیم
این زمان باید ز قاصد نام او پرسید و سوخت

خاک عاشق جامهٔ احرام صد دردسر است
برهمن زین داغ صندل برجبین مالید و سوخت

ازتب و تاب سپند این بساط آگه نی‌ام
اینقدر دانم که در یاد کسی نالید و سوخت


مشاعره با حرف گ

 

Sh@bnam

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
686
امتیاز واکنش
38,138
امتیاز
348
سن
20
محل سکونت
کنار مـ*ـاچ‌خانومِ اژدرخان
زمان حضور
263 روز 18 ساعت 20 دقیقه
گفتم از دل برود چون ز مقابل برود
غافل از اينکه چو رفت از پی او دل برود
اصفهانی

گفتم که خطا کردی و تدبير نه اين بود
گفتا چه توان کرد که تقدير چنين بود
حافظ

گفته بودم چو بيايی غم دل با تو بگويم
چه بگويم که غم از دل برود چون تو بيايی
سعدی


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
گفتم از دل برود چون ز مقابل برود
غافل از اينکه چو رفت از پی او دل برود
اصفهانی

گفتم که خطا کردی و تدبير نه اين بود
گفتا چه توان کرد که تقدير چنين بود
حافظ

گفته بودم چو بيايی غم دل با تو بگويم
چه بگويم که غم از دل برود چون تو بيايی
سعدی


گر بفریب می‌کشی ور بعتاب می‌کشی
دل به تو می‌کشد مر از آنکه لطیف و دلکشی

آب حیات می‌برد لعل لـ*ـب چو آتشت
و آب نبات می‌چکد زان لـ*ـب لعل آتشی

حاصل من ز خط تو نیست به جز سیه رخی
پایهٔ من ز زلف تو نیست به جز مشوشی


مشاعره با حرف گ

 
  • تشویق
Reactions: Sh@bnam

Sh@bnam

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
686
امتیاز واکنش
38,138
امتیاز
348
سن
20
محل سکونت
کنار مـ*ـاچ‌خانومِ اژدرخان
زمان حضور
263 روز 18 ساعت 20 دقیقه
گر بفریب می‌کشی ور بعتاب می‌کشی
دل به تو می‌کشد مر از آنکه لطیف و دلکشی

آب حیات می‌برد لعل لـ*ـب چو آتشت
و آب نبات می‌چکد زان لـ*ـب لعل آتشی

حاصل من ز خط تو نیست به جز سیه رخی
پایهٔ من ز زلف تو نیست به جز مشوشی
گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بی قرارت کردم


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
گفتم دل و دین بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی
آن من بودم که بی قرارت کردم


گر دلم روز وداع از پی محمل می‌شد
تو مپندار که آن دلبرم از دل می‌شد

هیچ منزل نشود قافله از آب جدا
زانکه پیش از همه سیلاب بمنزل می‌شد


مشاعره با حرف گ

 
  • تشویق
Reactions: Sh@bnam

Sh@bnam

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
686
امتیاز واکنش
38,138
امتیاز
348
سن
20
محل سکونت
کنار مـ*ـاچ‌خانومِ اژدرخان
زمان حضور
263 روز 18 ساعت 20 دقیقه
گر دلم روز وداع از پی محمل می‌شد
تو مپندار که آن دلبرم از دل می‌شد

هیچ منزل نشود قافله از آب جدا
زانکه پیش از همه سیلاب بمنزل می‌شد
گفتم چشمم،
گفت که جیهون کنمش
گفتم جگرم،
گفت پر از خون کنمش
گفتم که دلم،
گفت چه داری در دل
گفتم غم تو،
گفت که افزون کنمش:)


مشاعره با حرف گ

 
  • تشویق
Reactions: Saba hosseinzadeh

Saba hosseinzadeh

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/8/21
ارسال ها
95
امتیاز واکنش
962
امتیاز
213
زمان حضور
7 روز 9 ساعت 11 دقیقه
گر نمي کوشي به درمانم به آزارم مکوش
مرهم دل نيستي، بر سينه پيکاني چرا؟


مشاعره با حرف گ

 
  • عالی
Reactions: Sh@bnam

Sh@bnam

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  100000000
  
عضویت
3/7/20
ارسال ها
686
امتیاز واکنش
38,138
امتیاز
348
سن
20
محل سکونت
کنار مـ*ـاچ‌خانومِ اژدرخان
زمان حضور
263 روز 18 ساعت 20 دقیقه
گله ای کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس
گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود
آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس


مشاعره با حرف گ

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: moh@mad و Saba hosseinzadeh

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,969
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
گله ای کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس
گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود
آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست
همچنانش در میان جان شیرین منزل است


مشاعره با حرف گ

 
  • تشویق
  • تشکر
Reactions: Saba hosseinzadeh و Sh@bnam
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا