خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
سلسله هوهن شتوفن
سلسله فرانکونی به دلیل درگیری با فئودال‌های ژرمنی و به‌خصوص جنگ‌هانری چهارم ، مشهورترین پادشاه این خاندان با پاپ قدرتمند رم گریگوارهفتم (هلید براون ) در سال ۱۰۷۳ چندان دوام نیاورد و در اوایل قرن دوازدهم سلسله جدیدی به نام هوهن شتوفن بر آلمان مسلط شد. یکی از معروف‌ترین افراد این خاندان فردریک اول معروف به با بروس (ریش سرخ ) که مدعی احیاء امپراتوری مقدس رم بود بر تـ*ـخت امپراتوری جلوس کرد( ۱۱۹۰-۱۱۵۲ ).
فردریک که یکی از شخصیت‌های مشهور در جنگ‌های صلیبی است قصد داشت باقدرت نمایی امپراتوری عظیم رم را بار دیگر زنده کند و تمام پادشاهان امپراتوری را وادار به اطلاعات از خودنمایند .فرد در یک دررسیدن به این آرزو دو مانع بزرگ بر سر راه خود داشت : یکی شاهزادگان آلمانی که ضمن داشتن ادعای استقلال سـ*ـیاسی مذهبی گاهی خود را قوی‌تر و ثروتمندتر از امپراتوری می‌دانستند .اما مشکل دوم فردریک سلطه مجدد بر ایتالیا و واردکردن پاپ به پذیرش تبعیت از او بود. معمولاً هرکدام از امپراتوران آلمان برای استحکام به موقعیت خود بایستی با تصرف ایتالیا دست به نمایش قدرت می‌زدند .
اما در این دوره دنیای مسیحیت درگیر جنگ‌های صلیبی با مسلمانان بود. فردریک در جنگ با شهرهای شمال ایتالیا (میلان )ابتدا موفق شد ، اما به‌زودی به دلیل تحریکاتی که توسط پاپ علیه او در آلمان شکل گرفت و موجب شورش و نافرمانی فئودال‌ها گردید .فردریک مجبور شد شمال ایتالیا را رها کند و برای بخشش گناهان خود به دست‌بـ*ـو*سی پاپ برود. فردیک برای تأمین رضایت پاپ عازم جنگ‌های صلیبی شد اما قبل از رسیدن به بیت‌المقدس در رودخانه‌ای بین راه غرق شد.




فردریک دوم و سقوط سلسله هوهن شتوفن

بعد از مرگ فردریک اول (فردریک باربروس) و ناکامی او در مبارزه علیه فئودال‌های آلمانی شکست در جنگ با پاپ، نوعی فترت در قدرت خانواده هوهن شتوفن حاکم شد. اما قدرت حوزه دینی به دلیل روی کار آمدن پاپ اینوسان سوم در بحبوحه جنگ‌های صلیبی افزایش یافت. پاپ جدید سـ*ـیاست‌های قدرت طلبانه گریگوار هفتم را با شدت دنبال کرد. هدف اصلی ایوسان سوم تأمین هر چه بیشتر هزینه جنگ‌های صلیبی از طرق اخذ مالیات و هدایا از مردم بود.
اینوسان سوم مدعی بود که پاپ از جانب خداوند مأمور است تا بر کلیه خلائق و ممالک عالم حکم براند وی همچنین اعتقاد راسخ داشت که پاپ فقط یک فرمانروای روحانی نیست ،بلکه باید بر سلاطین نیز حکومت کند. یکی از راه‌های کسب درآمد پاپ که از گذشته سابقه محدودی داشت ،ولی در دوره اینو سان به‌عنوان منبع عمده درآمد پاپ مطرح شد ، فروش و تجارت «آمرزش گناهان »بود کلیسا چنین شایعه کرده بود که هر مسیحی با خرید یک لوح که حاوی جملاتی از حضرت مسیح -قدیسین و خود پاپ می‌تواند از عقوبت گناهانی که مرتکب رها شود .فروش الواح بخشایش گر چه در آن زمان پاپ را ثروتمند کرد و موجب ادامه جنگ صلیبی شد ، اما بعداً در قرن شانزدهم بهانه‌ای شد که مارتین لوتر علیه این روش ناپسند قیام کند و جنبش اصلاح دین( پروتستان )را به راه اندازد.



معرفی سه امپراتوری شارلمان در قرون وسطی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay و MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
پاپ اینوسان سوم ژان سان تر پادشاه انگلستان را که مدعی استقلال دینی از رم بود شکست داد و ژان سان تر، واسال پاپ شد .بسیاری از پادشاهان اروپا نیز به همین سرنوشت دچار شدند .
فردریک دوم آخرین امپراتور مقدس رم -ژرمن از سلسله هوهن شتوفن(نوه باربروس) جنگ‌های جدیدی را علیه پا پ به راه انداخت.وی جنوب ایتالیا و خصوصاً سیسیل را تصرف و به امپراتوری خود اضافه کرد .فردریک پادشاه سیسیل با سرزمین اسلامی مناسبات گسترده تجاری برقرار کرد .بسیاری از مشاوران وی از عماء مسلمان بودند.فردریک حتی درباره خود را به سبک درباره خلفای اسلامی تزئین می‌کرد وی باوجود اصرار و تهدید پاپ از رفتن به جنگ‌های صلیبی و جنگ‌ها علیه مسلمانان خودداری کرد. اما برای حفظ ظاهر ناچار شد دست به یک سفر تشریفاتی صلیبی بزنند ولی هیچ‌گاه اقدام به جنگ در میان مسلمانان نکرد.فردریک که قصد داشت سراسر ایتالیا را به امپراتوری خود منظم کند با فئودال‌های شمال ایتالیا درگیرید.پاپ حکم تکفیر علیه او صادر کرد اما او بدون توجه به این اقدام مبارزه علیه پاپ را پی گیری کرد اما در گرماگرم جنگ ایتالیا به شکل مرموزی درگذشت (۱۲۵۰). سلسله هوهن شتوفن در این زمان به پایان رسید ایتالیا و پاپ از شر فردریک دوم خلاص شدند. با مرگ فردریک هم این خانواده سقوط کردند وهم امپراتوری دچار تجزیه شد.

تأسیس سلسله هابسبورگ

با فروپاشی خاندان هومن شتوفن ،امپراتور آلمان به شاهزاده‌نشین‌های نسبتاً مستقلی تجزیه شد.آلمان برای تصرف سرزمین‌های جدید به بهانه گسترش مسیحیت وباحمایت پاپ به سمت شرق اروپا هجوم بردند.مسیحیان تحت حمایت پاپ که مأمور گسترش و تبلیغ مسیحیت بودند به فرقه شمشیربندان شهرت داشتند.این فرقه شوالیه هارابرای را برای جنگ و بازرگانان را برای تصرف بازارهای شرقی حتی روسیه همراه داشتند و بسیاری از مردم را به‌عنوان برده در سایر کشورهای اروپایی می‌فروختند.


معرفی سه امپراتوری شارلمان در قرون وسطی

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay و MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به‌این‌ترتیب آلمان‌ها ،مردم شرق اروپا (دریای بالتیک – فنلاند- لهستان )را به‌زور مسیحی کردند و زمین‌های مرغوب اهالی را تصرف نمودند .اما آلمان‌ها در تصرف سرزمین‌های روسیه ناموفق بودند( ۱۲۳۷). آلمانی‌های مهاجر به شرق اروپا به فرقه توتون‌ها شهرت داشتند. این فرقه که دست به جنایات و قتل و غارت‌های گسترده علیه اهالی اروپای شرقی زده بود بالاخره در پی اتحاد لهستانی‌ها و لیوانی‌ها شکست خوردند و تار و مار شدند (۱۴۱۰) .

اتحادیه هانز

از اواخر قرن سیزدهم آرامش نسبی در آلمان حکم‌فرما شد و شهرنشینی و بازرگانی رشد کرد. شهرهای تازه تأسیس آلمانی از طریق شبکه‌های گسترده رودخانه‌ای کالاهای شمال و شرق اروپا را جمع‌آوری می‌کردند و گاهی از طریق بنادر خود مخصوصاً به هامبورگ ،در جنوب ایتالیا و ازآنجا به شر ق صادر می‌کردند .رشد بازرگانی در آلمان باعث شد تا شهرهای جدید را برای حمایت از تجارت خود باهم متحد شوند و اتحادیه‌ای به نام‌ها نیز تأسیس کنند .ها نیز نخستین قدم در اتحاد میان شاهزاده‌نشین‌های آلمانی بود .اتحادیه‌ها نیز برای حمایت از خود دست به تأسیس ناوگان نظامی دریایی و زد و بازرگانی شمال و شرق اروپا را به انحصار خود درآورد. اتحادیه در شهرهای بزرگ اروپا مثل لندن – فلاندر و پاریس نمایندگی‌هایی تأسیس کرد. از همان زمان نظام طبقاتی سختی بر آلمان اعمال شد. ها نیز آلمانی که به آهانیز توتونیک شهرت داشت در سال ۱۲۴۱توسط لوبک در هامبورگ تأسیس شد.

هابسبورگ ها
درحالی‌که جنگ میان فئودال‌ها ازیک‌طرف بین شوالیه‌ها و بازرگانان از سوی دیگر جریان داشت و ناامنی سراسر آلمان را فراگرفته بود ،سرانجام در سال ۱۲۷۳ شاهزادگان بزرگ آلمان ، یکی از شاهزادگان به نام رودلف ها بسبورگ را به‌عنوان امپراتوری برگزیدند .رودلف گرچه بر مناطقی در شرق فرانسه وسویس حکومت می‌کرد اما کوشش کرد تا بر اتریش مسلط شود که از این تاریخ به بعد وین مرکز حکومتی خانواده‌های ها بسبورگ شد .بعد از رودلف، خانواده‌ها بسبورگ به سرزمین‌های سویس نیز دست‌درازی کردند .کانتون های سویس علیه نیروهای بسبورگ متحد شدند و در جنگی که بین طرفین ( ۱۳۱۵ )رخ دادها ها بسبورگرگ ها شکست خوردند و مجبور به ترک کانون‌ها شدند.

فرمان زرین

استقلال سـ*ـیاسی شاهزاده‌نشین‌های آلمانی موجب نگرانی امپراتوری آلمان شد ، زیرا این شاهزاده‌نشین‌ها کانون دیگری بین خود و محل مداخلات پادشاهان اروپایی شده بود. بنابراین پس از تأسیس اتحادیه گمرکر«هانز»اینک امپراتور کارل چهارم در سال ۱۳۵۶ طی صدور فرمانی که با مهرزرین ممهورشده بود تمام حقوق یک حکومت خودمختار را برای امیران در املاکشان تضمین کرد. به‌این‌ترتیب شاهزاده‌نشین‌ها در امور داخلی مستقل ، ولی در سـ*ـیاست و روابط خارجی تابع قواعد امپراتوری بودند.امپراتور نیز از طرف نمایندگان هفت امیرنشین بزرگ انتخاب می‌شد . امپراتور همراه هفت نماینده در دیت در مورد مسائل کلی سرزمین‌های خود بحث می‌کردند.


معرفی سه امپراتوری شارلمان در قرون وسطی

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay و MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
باوجود تمام تلاش که در جهت همبستگی شاهزاده‌نشین‌ها صورت گرفت ،اما هیچ‌گاه زمینه وحدت آنان تا سال ۱۸۷۱ تحقق نیافت .آلمانی‌ها برخلاف اسپانیایی‌ها ، فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها نتوانستند دست به تأسیس یک دولت قدرتمند ونیز متمرکز بزنند.

رنسانس کارلوونژین
رویدادهای تاریخ قائم و متکی به فرد یا زمان خاصی نیستند .بلکه هر رویدادی فرآورده یک فرآیند تاریخ است که اجزاء آن در سیر تکاملی این فرآیند به هم می‌پیوندند و در یک نقطه تاریخی دیگر سر برمی‌آورند که این لحظه بروز رویداد است.
گرچه غالباً اصطلاح رنسانس را به آنچه در قرن پانزدهم و شانزدهم توسط اومانیست‌ها اتفاق افتاد ، می‌شناسند. اما پی‌ریزی آن از زمان شارلماین صورت گرفت .احتمالاً روشن‌ترین نقطه شروع آن زمانی بود که پاپ به دست خود در روز اول سال ۸۰۰ تاج امپراتوری را بر سرشارلماین گذاشت. زیرا وحدت قدرت مطلق کلیسا به هم‌ریخت به حوزه جدید قدرت سـ*ـیاسی در مقابل حوزه قدرت دینی قرار گرفت و شارل «آکادمی »را به دست آلکوین اسقف انگلیسی به‌عنوان نخستین دانشگاه اروپا و رقیب کلیسا تأسیس کرد و غیر از علوم دینی ، علوم غیردینی ازجمله حساب هندسه ،حقوق و ادبیات نیز در آن تدریس می‌شد. شهرها رفته‌رفته ظاهر شدند و تجارت بین آن‌ها توسعه یافت.

گر چه امپراتور در روز تاج‌گذاری سوگند یادکرد دست‌نشانده پاپ -نگهبان کلیسا -حافظ امپراتور امپراتوری مسیحی و حامی جماعت مسیحیان باشد ،اگر چنین هم شد اما فقط منحصر دوره شارلماین بود و جانشینان او توجهی به تعهدات امپراتور نداشتند . حتی بعضی از مورخین اروپا معتقدند که تقسیم قدرت میان امپراتور و پاپ موجب وحدت بیشتر و استحکام قوی‌تر بنیاد مسیحیت شد ،زیرا مسیحیت قادر نبود با دستورالعمل‌های ایمانی به جنگ پیچیدگی‌های سـ*ـیاسی -نظامی در داخل امپراتوری و خارج آن برود .

احتمالاپاپ هم احساس می‌کرد این تقسیم قدرت به نفع او نخواهد بود ،ولی تهدید امپراتوری رم شرقی و یورش مسلمانان و وجود دشمنان داخلی اروپا مثل اسلاوها وساکسون ها ، پاپ را وادار به این تصمیم کرد .اما پاپ می‌دانست که بقای امپراتوری او وابسته به برقراری روابط دیپلماتیک و تجاری و فرهنگی با همسایگان خود است . بنابراین با امپراتوری اسلامی در عصر هارون‌الرشید روابط گسترده‌ای برقرار کرد. در سال ۸۱۲ بازیلیوس امپراتور رم شرقی ناگزیر شد شالماین را به‌عنوان امپراتور مقدس رم -ژرمن به رسمیت بشناسد. استقرار امپراتوری شالماین محصول دو اقدام مهم بود:برقراری امنیت در داخل و دیگری برقراری صلح با خارج بود. آنچه از عملکرد شارل موردستایش سلاطین اروپایی قرارگرفته این است که به‌درستی دریافت که اروپا قرون‌وسطی نمی‌تواند به آنچه دارد دل‌خوش کند بلکه نیازمند برداشتن نگاه از درون و انداختن به بیرون بود. این تغییر دیدگاه نیازمند تغییر روش‌ها و ابزارها بود که تا این زمان تابع احکام کلیسایی بود. اما اینک بایستی مدرن می‌شد. امپراتور این تغییر را از تحول در رشته‌های علمی شروع کرد. نسخه‌برداری از منابع یونانی –رمی و اسلامی آغاز شد و علما سراسر اروپا را به آکادمی دعوت کرد .علیرغم میل باطنی خود بیشتر به زبان اجدادی خویش یعنی ژرمن علاقه‌مند بود ،زبان لاتین را به‌عنوان زبان علمی رسمیت بخشید. سواد را از حوزه انحصاری روحانیت خارج کرد. دیرها و کلیساها به مراکز استنساخ کتب باستانی تبدیل شد.


معرفی سه امپراتوری شارلمان در قرون وسطی

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
رنسانس کارولوونژین سرآغاز عصر بیدار اروپا غربی و نقطه آغازین جنبش روشنفکری است. فیلیپ ولف معتقد است که علائم بیداری و پیشرفت عمومی در اروپای غربی از زمان شارلماین آغاز و از میان قوم یازدهم نمودار شد .به‌طوری‌که دهقانان روش‌های شکست قدیمی را رها کردند و دریافتند چگونه بکارند تا از زمین محصول بیشتری به دست آورند. شهرها رشد کرد و هر شهر دروازه داشت دروازه داشت .دروازه‌ها برداشته شد و قسمت‌های خارجی از شهر به قسمت‌های قدیمی پیوستن . شکل ظاهری جامعه نسبت به دوره‌های قبلی (قرون‌وسطی ) عوض شد. شکل مناسبات اجتماعی تغییر کرد. دانش و منابع علمی از کنج دیرها بیرون کشیده شد و در اختیار عوام قرار گرفت . دولت‌های جدید سازمان یافتند تا امنیت اجتماع و سرمایه را تأمین کنند .
برخی از مورخین اروپایی به همین دلیل رنسانس کار لوونژین را «رنسانس شهری» نوشته‌اند. زیرا این تحول بیشتر موجب گسترش شهرنشینی و توسعه فرهنگ شهرنشینی شد به‌طوری‌که ژاک گلف در کتاب جنبش روشنفکری در قرون‌وسطی معتقد است :«اصولاجنبش روشنفکری محصول رنسانس کارولوونژین و رنسانس نیز مولود ظهور سرمایه‌دار تجاری به رشد بازرگانی و توسعه واحدهای تولید خانگی بود که تقسیم‌کار اجتماعی را به‌عنوان یک پدیده جدید در مناسبات اجتماعی به وجود آورد ».رنسانس کارلوونژین نه‌تنها شهرها ، بلکه کلیساها را نیز متحول کرد .همان اندازه که دست تجاوزگران خارجی کوتاه شد ،مقامات کلیسا ناچار شدند دست از زورگویی و تعهد به املاک و اموال مردم بردارند. راهبان در اراضی هم‌جوار خود را که رهاشده بود احیا کردند. رودخانه‌ها بد*کاره را کنترل نموده‌اند و باتلاق‌ها را که محل پرورش پشه مالاریا بود خشکاندند.


اما باید اضافه کنیم که رنسانس کارولوونژین ازنظر فکری -فرهنگی از مدارس ایرلندی آغاز شد. کلیسای ایرلند یا کلیسای سلتی که منسوب به قوم سلت می‌باشند تا دوم قرن هفتم بر سرعید قیام حضرت مسیح و ایام روزه بزرگ با کلیسای رم اختلاف داشتند .سرانجام شورای ویتنی در سال و ۶۶۴ در انگلستان برگزار شد و رسم کلیسای رم را تائید کرد. ازآن‌پس کلیسای سلتی از کلیسای رم تبعیت کردنوزبان لاتین را برای ادای مراسم مذهبی پذیرفت. در مدارس ایرلندی اشعار ویرژیل واووید را به شاگردان خود آموزش می‌دادند. بازگشت به گذشته افتخارآفرین رم باستان و احیاء شعرا و ادبایی مثل ویرژیل خود یک رنسانس بود، زیرا نوشته‌های این افراد از دیدگاه کلیسا شرکت آلود بود .زیرا ویرژیل در آثار خود با تکیه‌بر انسان و به‌عنوان موجودی مستقل ، مباحث عشق و عواطف و مطرح می‌کرد و نوعی تفکر اومانیستی در آثار او به چشم می‌خورد. به‌این‌ترتیب آثار جاودانه ادبی لاتین در مدارسی ایرلند رایج شد .آلکوئین اسقف انگلیسی که به دعوت شارلماین مسئولیت اداره آکادمی او را به عهده داشت ،همین آثار را در آکادمی رواج داد و ابتدا خانواده و نزدیکان شارل را مجبور کرد این آثار را بخوانند .به‌زودی آکوئین تصدی وزارت فرهنگ امپراتور شارل را به عهده گرفت. روحانی دیگر به نام لوفریراعتقادات سیسرون را در کتاب خود تفسیر کرد.


معرفی سه امپراتوری شارلمان در قرون وسطی

 
  • تشکر
Reactions: ASaLi_Nh8ay و MacTavish

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,620
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
شخصیت برجسته دیگر جان اسکات اریجنا به‌عنوان نخستین فیلسوف بزرگ قرون‌وسطی است که مدعی شد :«حکومت و دیانت یکی است». در اینجا لازم است از متفکر بزرگی که با تسلط بر حوزه دین و علم بنیاد جنبش روشنفکری- دگراندیشی و رسانس در پی‌ریزی کرد نام برد این شخصی پتر آبلاراست که برای نخستین بار در قرون‌وسطی باب «عشق بشری »را گشود و معشـ*ـوقه‌ای احتمالاً خیلی خیالی برگزید به نام «هلوئیز». عاشق معشوق ( آبلار- هلو ئیز)درنتیجه ناکامی به سلک رهبانیت پیوستند. آبلار دست به اقدام شجاعانه زد که سازگار با فضای کلیسا نبود .او علم را در برابر ایمان قرار دادواعلام کرد که ایمان جهت مقبولیت خود در برابر عقل باید نیازهای آن را برآورده و خود را به سلاح استدلال بیارید. آبلار طرفدار وحدت دین و فلسفه بود و مدعی بود چنانچه این دو به هم درنیاید ناچارند به حوزه قدرت پناه ببرند.
این ترتیب آبلار نخستین متفکری بود که اندیشه اروپاییان را به مسیر منطق و خرد هدایت کرد. آبلار درواقع موسسه مکتب اصلاح شک است ،زیرا او بر پایه شک به تناقض گویی‌های آباءکلیسا پرداخت . وی اعتقاد داشت که «شک »باب ورود به‌یقین« حقیقت »است .بنابراین« رنسانس قرن دوازدهم »که آبلار نماینده آن است با «رنسانس قرن پانزدهم »که پترارک نماینده آن بود یک تفاوت عمده دارد و آن این‌که رنسانس اول بیشتر جنبه فلسفی سفید -علمی رنسانس دوم بیشتر بار ادبی- هنری داشت.


نکته جالب این‌که جایگاه فلسفه و علماء اسلامی در رنسانس قرن دوازدهم از اهمیت بالایی برخوردار است .زیرا بسیاری از فلاسفه اروپایی ازجمله آدلاربث انگلیسی را با فراگرفتن زبان عربی متون فلاسفه و علماء اسلامی ازجمله رازی ،خوارزمی ،ابن‌سینا ،ابن رشد ابن هیثم را ترجمه کردند بنابراین نتیجه می‌گیریم که «رنسانس کارونژین » که از قرن نهم شروع می‌شود و در قرن یازدهم و دوازدهم به شکوفایی می‌رسد ،محصول چند عامل است ازجمله شکل‌گیری بورژازی ( سرمایه‌داری تجاری )-گسترش شهرنشینی -تقسیم‌کار اجتماعی-توسعه مشاغل شهری –دیوانه و مواردی چند ازاین‌دست است .این‌همه تغییرات اجتماعی زمینه ظهور نواندیشی والویت بخشیدن عقل و منطق بر الهیات را فراهم آورد و بسـ*ـتر عقل فلسفی وزندگی متکی بر خردورزی نیز مهی‌اید.متفکران و فلاسفه مدرن با رویکردی جدید به زندگی این جهان و خصوصاً به انسان به‌عنوان موجودی مستقل روح و رسالت اومانیستی را توسعه دادن و مناطق و استدلال حتی وارد حوزه جزمیت الهیات نیز شد .

دانش و علم از حوزه کلیسا و صومعه خارج و به دانشگاه منتقل گردید و رشته‌های جدیدی مثل طب – حقوق – ادبیات و هنر رواج پیدا کرد . هرروز میل مردان به فعالیت‌های فکر و تلاش‌های اجتماعی -اقتصادی بیشتر می‌شد و درنتیجه گسترش شهرنشینی بنیادهای اقتصادی مثل بانک –صرافی -بنگاه‌ها حمل‌ونقل- بیمه -دادگاه و نیروهای انتظامی و تقسیمات محال از تقسیمات کشوری و بالاخره مدارس و بیمارستان تأسیس شد. در رنسانس قرن دوازدهم فرهنگ لاتین از جامعه عقب‌نشینی کرد و ابتدا نوع فرهنگ مغشوشی حاکم گردید که ترکیبی از فرهنگ اسلام- یونان -روم و غیره بود. اما رفته‌رفته نشانه‌های روشنی از یک زندگی روشنفکرانه فعال می‌شد مشهود ‌شد. به‌طوری‌که روحانیون منابع و اسناد علمی -فلسفی را از گنج دیرها بیرون کشیدند و نخستین آثار ادبی ازجمله شانسون دوژست (ترانه‌های ژست )و شانسون دورولان در ادبیات فرانسه شکوفه شد.


معرفی سه امپراتوری شارلمان در قرون وسطی

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا