خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
~به‌نام‌تسلای‌دل~

نام دلنوشته: تاراج آسمان
نویسنده: *KhatKhati* (خاطره.الف) کاربر انجمن رمان۹۸
ژانر: تراژدی، عاشقانه


مقدمه:
سرانجام تو منجر به تاراج من شدی.
و پایانِ تو شروعِ پایانِ من بود...
سایه‌ی یک تیره‌ابر که باران چشمانم بود؛ بر روی صفحات کبود روزگار و خاطراتمان می‌بارید.
این تاراج، شروع یک فصل سرد و نژند بود که درون یک کلمه‌ی حزین و تکراری، در تمامی دقیقه‌ها که نه، در وهله به وهله‌ی لحظه‌هایم خلاصه شده:
«بی‌تو»
«بی‌تو»
«بی‌تو»
«بی‌تو»
«بی‌تو...»


بهترین‌انجمن‌رمان‌نویسی × رمان۹۸


نقد و بررسی دلنوشته تاراج آسمان | خاطره.الف کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: حنانه سادات میرباقری، Narín✿، yeganeh yami و 3 نفر دیگر

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,409
امتیاز
323
سن
21
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
«بسم رب القلم ومایسطرون»
«نقد و بررسی دلنوشته تاراج آسمان»
تاراج آسمان یغماگر دل‌‌هاست. شرح یغما می‌دهد و روحی از جان جدا شده را مهمان لحظه‌هایمان می‌کند؛ با درد جانکاهِ فراق آشنایمان کرده و رقم می‌زند تصویر دلتنگی را. در این دفتر نگارشگر سعی داشته با استفاده از کلمات موزون و ناشناخته، ابهام متن را ازیاد کرده و خواننده را به مطالعۀ ادامۀ مطلب، ترغیب کند. او توانست با بکارگیری این موارد ما را در غم خویش شریک کرده و احساس خویش را به درستی انتقال دهد.
اما یکی از موارد که با پردازش بهتر، درخشش بهتری پیدا می‌کرد، انتخاب واژگان بود.
نگارشگر با انتخاب نامناسب کلمات و نیمه رها کردن برخی از جملات، مخاطب را کمی سردرگم کرده و این امر موجب کاهش گیرایی متن شده است. برای مثال:
خسته‌جانم...
چنان که سالیانِ سال، کوچه بن‌بست‌های بی‌تو را در اعماق جهان درونم دویده‌ام.


نگارشگر می‌توانست با دقت بیش‌تر به منظور ایجاد رابطۀ تناسب، به جای«جهان» از کلمۀ شهر بهره ببرد.
یا در ادامۀ همین پست:
در هیاهوی نبودت، نه صدا به فریادم می‌رسد، نه نفس به نفس.
صدا به فریاد رسیدن کنایه نیست! به دلنویس پیشنهاد می‌شود این قسمت را جایگزین « نه فریادم از محبس حنجره رها می‌شود نه دمی به دمم افزون می‌گردد.» کند.
یا همین‌طور در:
تو گلستانِ رنگی‌رنگی من بودی.
و به ناگه بیابانی سرد و بی‌روح شدی.
از حیات محروم شدی، و من تیره و تار.
به کدامین اتفاق سوختی و از تو خرواری خاکستر بیش نماند؟
چه شد که واپسین نگاره‌ام از تو، تبسمی سوخته در اعماق غباری تلخ ماند و تمام شد؟


رنگارنگ جایگزین مناسبی برای رنگی رنگی است. و همین‌طور به دلیل تعبیر و تشبیه دوست به گلستانی رنگارنگ، پیشنهاد می‌شود بجای استفاده از ترکیب «محرومیت از حیات» از خشکاندن ریشه یا از این قبیل استفاده شود.
مورد دیگر در این پست ترکیب «به کدامین اتفاق» است. با کمی دقت می‌توان دریافت اگر این ترکیب با «به کدامین اشتباه» یا «به کدامین غفلت» جایگزین می‌شد، می‌توانست موجب ارتباط بیش‌تری با مخاطب برقرار کند.
ذهن نگارشگر پر از ایده‌‌‌‌ و ترکیبات ناب و زیباست اما در جایگاه مناسب از این استعداد بهره نبرده!
نکته مثبتی که در تمام این دلنوشته به چشم می‌خورد انسجام در حین نگارش تدریجی‌ست. این نکته باعث همراهی مخاطب با تک تک متون ‌شده و موجب پدید آمدن التذاذ ادبی می‌شود.
استفاده از آرایه‌های معنوی مثل کنایه، اغراق، حس‌آمیزی؛ تشخیص و تشبیه به متن جلاء بسیاری بخشیده ولی کمبود آرایه‌های لفظی مثل سجع، واج‌آرایی و جناس به چشم می‌‌خورد. امید است نگارشگر در ادامۀ اثر یا آثار دیگر خود از این آرایه‌ها نیز بهره ببرد.
برای مثال در این قطعه:
سرانجام ورطه‌ی تهی‌جای تو من را به مهلکه‌ی انهدام کشانید:)
رها شدم... از تو و تبسم تو!
سرانجام تو به مخیل ابهام‌آلود من دگرسان شدی.
و چنان رعشه به جانم نقش بست؛ انگار رعشه به گیتی افتاد:)

در این بخش نگارشگر می‌توانست از آرایه جناس(تام یا ناهمسان) بهره ببرد.
در این قطعه نیز:
در خلاء جا مانده‌ام و شاید مرگ هم توفیری بر جنونم ندارد! اصلا مگر مرگی سیاه‌تر از این هست؟
که جسم تو بسوزد و روح من...
که تو نباشی و نباشی و نباشی...


بهتر بود بجای تکرار فعل «نباشی» از ترکیب یا کلماتی استفاده می‌کرد تا بر حس شنوایی نیز تأثیرگذار باشد. در این قطعه نگارشگر می‌توانست با بهره‌گیری از عنصر وزن تأثیری محسوس‌تر بر دل مخاطب بگذارد.
اما مشکل اصلی این قطعه، این نیست! جملات رها شده، بدون هیچ سرانجامی نه تنها باعث گیرایی اثر نمی‌شوند بلکه مخاطب را سردرگم می‌کند. پیشنهاد من به نگارشگر این است که جملات را دوباره بخواند و خود را جای مخاطب گذاشته و آن‌گاه تصمیم بگیرد. مطمئناً با حذف این ایراد می‌توانیم شاهد درخشش هر چه تمام‌تر این اثر باشیم.
از نظر من بهترین قسمت این دلنوشته این بخش بود:
تو بر زمین سقوط کردی. به آسمان کوچ کردی؛
و شب بر من سقوط کرد و به تاراج رفتم.
بانگ اصابت خیالم بر آذر را به ادراک می‌بری؟ یا که آن‌قدر ز من دور و گسستی که فراموش شدم؟
بشنو رنج به هچل افتن را از عجز نگاهِ بی‌کسم!

استفاده از کلمات مناسب و بجا، تعبیر زیبا از احساسات نیمه شب و این جملۀ زیبا «بانگ اصابت خیالم بر آذر را به ادراک می‌بری؟» توانسته این قطعه را به اثرگذارترین بخش اثر تبدیل کند.
تا این قسمت تا حدودی با محتوا و سبک اثر آشنا شدیم. بهتر است دربارۀ نام و ارتباط آن با محتوا تصمیم بگیریم.
نام این اثر تاراج آسمان است. مشخص است در آسمان شیء باارزشی را از نگارشگر ربودند. شاید هم یک دوست :) به هر حال نام اثر هم جهت با محتوای اثر است.
به طور کلی دلنوشتۀ تاراج آسمان دارای معنی زیبا و محتوای حزن‌انگیز و جالبیست ولی علی‌رغم محتوا و اندیشۀ کامل نگارشگر شاهکار روی کاغذ ارائه نمی‌شود!
استفاده از کلمات گنگ که گاهاً افراد معدودی منظور نگارشگر را دریافت می‌کنند، رها کردن جملات نیمه‌کاره، عدم توجه به نکات ریز و همین‌طور عدم استفاده از عناصر آوایی نقاط ضعف این اثر بود.
نظر شخصی من در یک جمله خلاصه می‌شود:
«آنچه از دل برآید بر دل نشیند». پس اثر تاراج آسمان دل‌انگیز و دل‌نشین بود.

*ضمن آرزوی مغفرت الهی برای عزیز از دست رفته،
موفقیت روز افزون برای نگارشگر این اثر دلنشین
و تشکر ویژه از عسل عزیزم
با ادب و احترام
«یگانه یامی»
1399/7/30


نقد و بررسی دلنوشته تاراج آسمان | خاطره.الف کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، LIDA_M، حنانه سادات میرباقری و 6 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا