خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

نگار 1373

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
  
عضویت
8/8/19
ارسال ها
1,681
امتیاز واکنش
15,271
امتیاز
323
محل سکونت
همدان
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: آندر باس
نام نویسنده: نگار 1373
ژانر: جنایی، مافیایی، معمایی، تراژدی
خلاصه:
انزو کاستلو، سیسیلی مهاجر آمریکا، کسی که سودای قدرت در سر دارد و برای رسیدن به اوج، حاضر است دست به هر کاری بزند. برای همین، استعداد خاصش را برای رسیدن به این راه، در خانواده‌های مافیایی به کار می‌گیرد. پله پله بالاتر می‌رود و کم‌کم غرور و تکبر گریبان‌گیرش می‌شود. غافل از این که نمی‌داند تاوان هر اوج گرفتنی، یک سقوط است؛ یک سقوط سهمگین و بی‌رحمانه.

لینک: ★ پیشـرفته - رمان آندر باس | نگار 1373 کاربر انجمن رمان 98


نقد و بررسی رمان آندر باس | نگار ۱۳۷۳ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: Narges_Alioghli، حنانه سادات میرباقری، Karkiz و 5 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,489
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
به نام ایزد یکتا
نقد و برسی رمان آندرباس

گمان می‌کنم مقدمه ‌چینی برای رمان آندرباس بی‌فایده باشد. نیازی به حرف‌های اضافی نیست، فقط صادقانه بگوییم:
آندرباس بی‌نقص است!
آندرباس چه از نظر اصول جنایی نویسی، چه اصول و ساختار رمان نویسی بی‌نقص عمل کرده.
شخصیت‌سازی داستان از نظر من، قویترین وجه داستان بود. همه شخصیت‌های اصلی، فرعی و جزئی پردازش مناسبی داشتند! همه قابل درک هستند و ایده آندرباس را می‌سازند!
انزو، قهرمان اصلی داستان جذابترین کارکتر آندرباس بود. اگر ویژگی‌های او را تحلیل کنیم به تناقضاتی جالب می‌رسیم.
او در حال حاضر یک مرد بی‌رحم، جدی و سرد است که در عین بی‌رحم بودن، دلسوز هم هست.
بی‌رحم نسبت به دشمنان خود و دلسوز خانواداش! این دلسوزی، موجب وفاداری و اطاعت بی‌اندازه او بر پدرش شده.
انزو با توجه به شرایطش عقاید خاص خودش را دارد، می‌داند اگر جزوی از خانواده مافیا باشد، یک روز حتما به طرز ناخوشایندی خواهد مُرد و هر چقدر هم عبادت کند گناهانش پاک نمی‌شود اما با این حال خودش را مدیون خانواده می‌داند!
با توجه به فلش بکی که نویسنده انجام داده بود، نتیجه می‌گیریم انزو ذاتا یک رهبر است، از همان کودکی که در بازی‌هایش هم هوشمندانه مدیریت می‌کرد.
نقش مکمل انزو فیلیپ بود. شخصیتی که نسبت به بقیه کارکترهای فرعی پررنگتر بود. فیلیپ قدرت طلب است همانند رفیقش انزو!
این ویژگی او باعث شده کشمکش جذابی در داستان به وجود بیاید. مثلا آن صحنه که فیلیپ مسـت شده بود و حرف از تشکیل یک خانواده جدید همراه با انزو می‌زد همین قدرت طلبی‌اش را نشان می‌داد و علاقه فراوان او نسبت به انزو.
به درستی که فیلیپ همانند یک برادر بزرگ پشت انزو است.

با اینکه جوزپه هم حضور طولانی در داستان نداشت، توصیفات و نگارش نویسنده طوری بود که با این حال مخاطب بابت مرگ جوزپه ناراحت می‌شد!
همچنین شخصیت‌های جزئی هم که مدت کوتاهی در داستان حضور دارند. پردازش درستی داشتند!
ایده آندرباس را در یک جمله "خون در برابر خون" می‌توان خلاصه کرد که نویسنده آن را گسترده کرد.
که تبدیل به روایت زندگی سخت انزو شده که در معرض تهدید مرگ قرار گرفته! درواقع او از مافیاها و دشمنانش فرار نمی‌کند. از مرگ فرار می‌کند.
درواقع می‌شود گفت رمان از دیدگاه ژانر جنایی_مافیایی منطقی است زیرا که نویسنده اطلاعات زیادی در رابـ*ـطه با مافیای سیسیل داشت.
قوانین مافیای سیسیل و نحوه کار آن‌ها، همه را به صورت بی‌پرده می‌توانیم در اثر مشاهده کنیم.
داستان آندرباس می‌تواند احساسات مخاطب را به بازی بگیرد و ذات مافیا را نشان دهد. مونولوگ‌ها همه به اندازه کافی فضاسازی درستی را انجام داده و به خوبی توصیفات را در خود گنجانیده است. نثر و زاویه دید به ترتیب، کتابی و سوم شخص بود که زاویه از نظرم برای اثر که نیاز دارد اتفاقات از وجه‌های متفاوتی برسی شود مناسب است.
نثر کتابی نگارش سختی ندارد اما اکثر نویسندگان آن را با ادبی اشتباه می‌گیرند! برخی هم مابین کتابی و ادبی می‌نویسند اما آندرباس اینگونه نیست.
نثر کاملا یک دست بود و با اینکه کتابی نثری خشک است و بیان احساسات در آن بسیار دشوار می‌باشد؛ نویسنده به شیوه‌ای ماهرانه توصیفات احساس را هم در آن جای داده.
شاید می‌شود گفت تنها اشکال نویسنده، حجم زیاد مونولوگ‌ها و توضیحات فراوان بود که گاهی اوقات خسته کننده می‌شد!
دیالوگ‌های داستان هم بسی درخشان و ماندگار بود! نظیر:
*-آدما اسم گول زدن خودشون رو گذاشتن "امید".
*-طعم خیـ*ـانت برای کسی که خائنه، از عسل هم شیرین تره. ولی طعم خیـ*ـانت برای کسی که بهش خیـ*ـانت شده، مثل زهره؛ تلخ و کشنده...

در آخر فقط یک جمله باقی می‌ماند: آندرباس، لیاقتش را دارد!


کادر نقد رمان 98
Hades
سپاس بابت انقادپذیری شما


نقد و بررسی رمان آندر باس | نگار ۱۳۷۳ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: Parmida_viola، زینب نامداری، FaTeMeH QaSeMi و 12 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا