خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت_نهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک
با صدای نگار به خودم آمدم که گفت:
-من فکر کردم و گفتم کجا می‌تونه حس و حال رویا رو خوب کنه و بهترین جایی که به ذهنم خطور کرد همین جا بود. همین جا که امن‌ترین جای شهر بود برای حرف‌هایی که نمی‌دونستیم درستن یا غلط؟! قشنگن یا نه؟!مهم‌اند یا بیهوده...
سرم را تکان دادم. همه آن لحظات زیبا و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 15 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت_دهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک

داشتم در را باز می‌کردم که با صدای مهناز جان برگشتم:
-رویا جان کجا می‌ری عزیزم؟ هوا سرده سرما می‌خوری
-می‌رم کمی قدم بزنم
-آخه با این شرایطت؟ نباید زیاد راه بری
-خودم می‌دونم. می‌رم همین بلوار اینجا قدم می‌زنم
-خب آخه نگار هم کار داشت نمی‌تونه باهات بیاد. صبر کن آماده شم با هم بریم
کلافه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 15 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت_یازدهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک
نمی‌دانستم دارم چه می‌کنم فقط می‌دانم حالم خوب نبود.
هولش دادم. محکم به در کوبیده شد. باصدای بلند، طوری که انگار مقصر همه این روز های سخت را پیدا کرده بودم؛ فریاد زدم:
-تو می‌دونی من حالم بده؛ می‌دونی دارم می‌میرم. بعد برداشتی واسه من جشن گرفتی؟! اینارو اینجا دعوتشون کردی که چی بشه؟ که...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 12 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت_دوازدهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک
به کمک مهناز جان به اتاقم رفتم. انگار قرص‌ها کار خودشان را کرده بودند. خوابم گرفت.
وقتی بیدار شدم باز هم یکی از همان صبح های دردآور تکراری شروع شده بود...
با دیدن گیتارم که گوشه ای از اتاق افتاده بود، با خودم‌گفتم شاید حالم را بهتر کند. گیتار را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 11 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت_سیزدهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک
(چند ماه بعد)
داشتم قدم می‌زدم. تقریبا یک ماهی می‌شد که هرروز به اینجا می‌آمدم و ساعت ها قدم می‌زدم و می‌نشستم، و خیره می‌شدم به خیابان؛ به مردم و به دفتری که پر شده بود از دل نوشته هایی که تنها یک خواننده داشت؛ خودم...
می‌نوشتم و می‌خواندمش و باز می‌خواندمش. از وقتی که ساحل امده بود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 11 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت_چهاردهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک
دفترم را کنار گذاشتم. ایستادم. وقت‌هایی که نمی‌دانستم دارم چکار می‌کنم فقط با خودم می‌گویم:《 ای کاش کسی باشد که با صدای بلند فریاد بزند تا بدانم دارم اشتباه می‌کنم!》 الآن، از آن وقت‌ها بود. ولی کسی نبود که فریاد بزند، اما صدای فریادهای دلم را خوب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 11 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت_پانزدهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک
تلفن قطع شد. پنجره را باز کردم. دراز کشیدم و چشم‌هایم را بستم.
باید بخوابم تا از حصار این فکرهای بیهوده رها شوم. تا این صدا را فراموش کنم.
ولی تلاش بیهوده بود. به آشپزخانه رفتم. رُهام همیشه اینطور مواقع که با خودم کلنجار می‌رفتم می‌گفت:
-تو وقتی چیزی نمی‌خوری هنگ می‌کنی. یه چیزی بخوری...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 11 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت_شانزدهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک

نمی‌دانم چطور شد که بالاخره خوابم گرفت.
با صدای تلفن بیدار شدم شیما بود. هرروز صبح تماس می‌گرفت که خواب نمانم و درس بخوانم. یک سال از او جامانده بودم و تصمیم گرفته بودم سال اخر را غیر حضوری بخوانم. شیما دوست داشت من هم مثل خودش در یکی از بهترین دانشگاه ها درس بخوانم.
بیدار شدم. به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 7 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت هفدهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک

محمد رسید. همیشه به خاطر کار های کوچک کلی تشکر می‌کرد و این اخلاقش را همه دوست داشتیم.
نگار شروع کرد به صحبت و تبریک گفتن
کادو را به سمتش گرفتم:
-تولدت مبارک
نگار در حالا عکس گرفتن گفت:
-خب اینم چهارصد و بیست هفتمین عکس مشترکمون
محمد با خنده گفت:
-چرا انقدر به آمار توجه داری تو؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 7 نفر دیگر

Maryam.alef

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/7/20
ارسال ها
139
امتیاز واکنش
1,219
امتیاز
163
سن
21
محل سکونت
کرمانشاه
زمان حضور
6 روز 15 ساعت 59 دقیقه
نویسنده این موضوع
پارت_هجدهم
به نام تنها امید شاخه های نحیف قاصدک

به خانه رسیدم.
آن شب هم به سختی صبح شد. داشتم می‌نوشتم و آهنگ گوش می‌دادم. شروع کردم به خواندن نوشته ها. همه کاغذ ها را مچاله کردم. حالم از نوشته هایم بهم می‌خورد. عصبی شده بودم.‌دستانم می‌لرزیدند روبه روی آینه ایستادم با صدای بلند گفتم:
-تو؛ یه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان رویای پریشان | Maryam.alef کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: YaSnA_NHT๛، Saghár✿، *RoRo* و 7 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا