خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در نتیجه دین در نگاه دورکیم عبارت است از دستگاهی همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی، یعنی مجزا (از امور ناسوتی) و ممنوع؛ این باورها و اعمال، همه کسانی را که پیرو آنها هستند، در یک اجتماع اخلاقی واحد به نام کلیسا (یا امت) متحد می کنند. اهمیت ذاتی دومین عنصری که بدین سان در تعریف ما جای می گیرد از اولی کمتر نیست، زیرا با نشان دادن اینکه فکرت دین از فکرت کلیسا جدا نشدنی است، این احساس را به خواننده می دهد که دین باید چیزی به حد اعلا جمعی باشد. (دورکیم، امیل،/63)
بنابراین از آن جهت که دورکیم، دین را یک پدیده اجتماعی می شناسد، دین را چیزی جز پرستش جامعه نمی بیند.
فویرباخ نیز چون دورکیم به دین می نگرد و دین را فرزند و محصول جامعه معرفی می کند و معتقد است که دین نوعی از خود بیگانگی است.
وی بر این باور است که پیشرفت انسان، گسترش شناخت انسان و بازگشت به خویشتن، بساط دین را برخواهد چید و از دین اثری در جامعه انسانی دیده نخواهد شد.
گروه دیگری نیز به پیروی از دورکیم نگاهی کارکرد گرایانه به دین دارند و در تعریف دین می نویسند:
«دین دستگاهی از باورها و آداب است، در رابـ*ـطه با مقدساتی که مردم را به صورت گروه اجتماعی به یکدیگر پیوند می دهد.» (آبرکرامبی، نیکلاس و...,/370)
افزون بر جامعه شناسان، شماری از اندیشمندان مسلمان نیز از کارکرد دین می گویند و اسلام را دین وحدت و اتحاد می شناسند؛ (إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّه)(انعام/159) (مکارم شیرازی، الامثل فی تفسیر الکتاب المنزل،/530)، اسلام را برخوردار از یک سیستم کامل و پاسخگو به زندگی مادی و معنوی انسان می شناسند، (همان،/548). دین اسلام را دین تعقل می شناسند و تمامی احکام این دین را برابر با مصالح جامعه اسلامی می دانند و به هیچ روی احکام عاطفی را مقدم بر مصالح جامعه اسلامی نمی کنند. (طباطبایی، 5/186) این گروه، دین اسلام را دینی جامع می شناسند که تمامی زوایای زندگی انسان را پوشش می دهد و شارح و مبین احکام زندگی انسان است. (همان، 6/216)


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
رویکرد کارکرد گرایانه در تعریف فرهنگ
شمار دیگری از صاحب نظران، رویکرد کارکرد گرایانه به تعریف فرهنگ دارند. برای نمونه اسمال در تعریف فرهنگ می نویسد:
«فرهنگ، ساز و برگ فنی، مکانیکی، مغزی و اخلاقی است که با به کار گرفتن آن در دوره ای خاص به مقاصد دست می یابند. در فرهنگ وسایلی وجود دارد که انسان ها به یاری آنها به هدف های فردی و اجتماعی خویش می رسند.» (فیاض، ابراهیم،/3)
داوسن نیز با رویکرد کارکرد گرایی در تعریف فرهنگ می گوید:
«فرهنگ راه و روش مشترک زندگی است که سبب تطبیق انسان با محیط طبیعی و نیازهای اقتصادی خود می شود.» (فیاض، ابراهیم)
در رویکرد این گروه از کارکرد گرایان، ارزش ها در یک نظام فرهنگی، فاقد وجاهت هستند، به گونه ای که اگر عناصر فرهنگ و ارتباط میان آنها برای یک نظام سودمند افتد، آن عناصر باید در جامعه حفظ و پیاده گردد، هر چند این عنصر فرهنگ ناسازگار با ارزش های انسانی جلوه کند.
آنان که در تعریف فرهنگ، یک تعریف نظام گرایانه را نیز دنبال می کنند، همین کارکردها را برای فرهنگ باور دارند. برای نمونه کلیفورد گیرتز سه ویژگی مهم برای یک نظام فرهنگ شمارش می کند:
الف) پیوند دهنده بودن، ب) ارزش بودن فرهنگ، ج) جامعیت فرهنگی.
کی روشه نیز سه هدف اصلی برای یک نظام فرهنگ یاد می کند: الف) ساختن جامعه، ب) تأثیر گذاری روانی و اجتماعی، ج) تعریفی انسانی.
نسبت دین و فرهنگ
تعاریفی که با رویکرد کارکرد گرایی از مطلق دین و دین اسلام از سویی و فرهنگ از سویی دیگر شده است، نشان می دهد که:
دین (اسلام) در این رویکرد، کارکردهای زیر را دارد: تبیین، شکل گیری و نگهداشت نظم اجتماعی، حفظ و رفاه جامعه، اتحاد و انسجام جامعه، نظارت بر عواطف و احساسات شخصی و شریعت بخشی به تنظیمات اجتماعی، امکان و دوام حیات اجتماعی، متحد ساختن افراد اجتماع و رو در رویی با عوامل تنش و اختلاف، پاسخگوی مشکلات مادی و معنوی انسان.


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
فرهنگ نیز در رویکرد کارکرد گرایی و نظام گرایانه، وسیله رسیدن به مقاصد و اهداف فردی و اجتماعی، دادن راه و روش زندگی و سبب تطبیق انسان با محیط طبیعی و نیازهای اقتصادی است.
کارکرد هر یک از دین و فرهنگ نشان می دهد که رابـ*ـطه میان فرهنگ و دین کل و جزء است. فرهنگ کل است و دین جزء است. دین همان جامعه است و تمامی کارکردهای آن جنبه عمومی و اجتماعی دارد. اما کارکردهای فرهنگ تنها در بعد اجتماعی خلاصه نمی شود و ناظر به زندگی فردی نیز می باشد و افزون بر این، فرهنگ بر خلاف دین راه و روش زندگی است.
بنابراین دین تنها ناظر به زندگی اجتماعی انسان است و تنها قسمت هایی از فرهنگ را پوشش می دهد و در همان قسمت ها، حرف هایی نه در حد و اندازه فرهنگ دارد، اما توان تأثیر گذاری در اهداف و مقاصد فردی را ندارد و نمی تواند در این قلمرو سخنی برای گفتن و عرضه داشتن به طرفداران خود داشته باشد.
در برابر، فرهنگ از آن جهت که زندگی فردی و اجتماعی را پوشش می دهد و در خدمت رسانی به انسان ها در راستای رسیدن ایشان به اهداف فردی و اجتماعی حرفی برای گفتن دارد، تأثیر بسیار زیادی در دین خواهد داشت. به گونه ای که برخی از عناصر فرهنگی رنگ دینی بگیرد و پذیرش دینداران را با خود داشته باشد و از تأیید دین برخوردار گردد.
افزون بر این، فرهنگ با تمامی ابعاد گسترده خود این توانایی را دارد که بازسازی، پالایش و پیرایش دین را دنبال کند و شماری از عناصر فرهنگی چون پیشرفت انسان، گسترش شناخت انسان و بازگشت به خویشتن، دین را از گردونه جامعه بیرون کند. زیرا بر اساس دیدگاه کارکرد گرایانه، دین در خدمت فرهنگ است و اگر فرهنگ به درجه ای از کمال و رشد برسد، در این صورت نیازی به دین نخواهد بود.


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
قلمرو دین و فرهنگ
یکی دیگر از مباحثی که در فهم نسبت و رابـ*ـطه دین و فرهنگ بسیار نقش آفرین است، تعیین قلمرو هر یک از دین و فرهنگ است. اگر قلمرو هر دو واحد باشد، نسبت دین و فرهنگ این همانی خواهد بود و اگر قلمرو فرهنگ وسیع تر از دین باشد، نسبت کل و جزء برقرار خواهد بود و ... .
بنابراین شایسته است نگاهی گذرا به قلمرو دین و فرهنگ داشته باشیم و نظریاتی را که در این باره عرضه شده است, بحث و بررسی کنیم.
قلمرو دین
درباره قلمرو دین نظریات گوناگونی وجود دارد.
نظریه نخست:
برخی بر این باورند که دین ناظر به تمام زوایای زندگی انسان است و پاسخ تمام نیازهای فردی، اجتماعی، علمی و ... را می توان در دین رهگیری کرد. به باور این گروه، نه تنها قرآن به عنوان یکی از منابع اصلی شکل گیری دین، بلکه روایات، سنت، متون فقهی و باور فقها نیز دین را ناظر به تمام ابعاد زندگی انسان نشان می دهد.
مهم ترین مستندات قرآنی این گروه عبارتند از:
(وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ) (نحل/89)
«و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است.»
(وَلا رَطْبٍ وَلا یَابِسٍ إِلا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ) (انعام/59)
«و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار ثبت است.»
افزون بر این، آیات و روایات دیگری نیز با مضمون آیات یاد شده، مؤید جامعیت و تبیین کننده قلمرو دین هستند.
ابوحامد غزالی، فخر رازی، زرکشی و سیوطی در شمار طرفداران این نظریه شناخته می شوند.
غزالی، قرآن را در بر گیرنده هفتاد و هفت هزار و دویست علم می داند و بر این باور است که هر حرف قرآن یک علم را در خود جای داده است. (غزالی، 1/289)
زرکشی، علوم قرآن را نامحدود و غیر در خور شمارش می داند. (زرکشی، 1/102)
در میان معاصران نیز برخی چون طنطاوی، یوسف مروه و ...، قلمرو دین را بسیار وسیع می دانند و دین را در بر دارنده تمام دانش های مورد نیاز انسان می دانند، تا آنجا که یوسف مروه ـ فیزیکدان معروف عرب ـ بیش از یک دهم آیات قرآن را درباره علوم طبیعی می داند؛


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
«بیش از یک دهم آیات قرآن مربوط به علوم طبیعی است و به صورت دقیق، 670 آیه در مورد علوم گوناگون وجود دارد. 61 آیه در مورد ریاضیات، 64 آیه درباره فیزیک، 5 آیه درباره اتم، 9 آیه در علم شیمی، 62 آیه در نظریه نسبیت، 100 آیه در ستاره شناسی و نجوم، 20 آیه درباره عوامل جوی چون دما، فشار هوا، بادها و ...، 14 آیه درباره آب ها، 11 آیه در فاصله میان ستارگان، 12 آیه در علم حیوان شناسی، 21 آیه در کشاورزی، 73 آیه در جغرافیای عمومی، 10 آیه در علم زیست شناسی، 20 آیه در طبقات زمین، 36 آیه در پیدایش هستی و تاریخ آن و بالاخره 64 آیه در توصیف علم.» (مروه، /77-76)
نظریه دوم:
در برابر گروه نخست، برخی قلمرو دین را تنها آخرت می شناسند و قرآن را به عنوان مهم ترین مصدر دین، بیانگر رابـ*ـطه انسان با خدا می دانند. برای نمونه، مهندس بازرگان قلمرو دین را تنها رابـ*ـطه انسان و خدا و هدف بعثت را تنها آخرت و خدا می بیند و نظریه آنان که دین را برای دنیا یا دین را برای دنیای بهتر می شناسند، نقد و بررسی می کند. ایشان درباره نظریه مخالفان خویش می نویسد:
«سؤالی که پیش می آید و مکرر عنوان می گردد، این است که در احکام دین و در روایات و آیات، نه تنها فرایض و حرام و حلال ها و دستورالعمل های فراوان را مشاهده می نماییم که ناظر به روابط و رفتارهای شخصی یا اجتماعی ما بوده، اثر مستقیم و غیر مستقیم روی سلامتی و بهبود زندگی افراد و حسن اداره امور خانواده و امت و جهان دارد و چنین بر می آید که اسلام عنایت خاص نسبت به مسائل دنیایی مسلمانان ورزیده، خود را علاقمند یا مسئول سلامت و سعادت انسان ها می داند.»
آقای مهندس بازرگان این سخن را می پذیرد و درباره آن می نویسد:
«بلی، چنین است. شرایع الهی و به خصوص اسلام، در مجموعه تعلیمات و احکام خود، صراحتاً یا تلویحاً در همه قضایای زندگی این دنیای مردم وارد شده است؛ از خوردن و خوابیدن و پوشیدن و از ازدواج و تشکیل خانواده تا بهداشت و اقتصاد و اخلاق و جنگ و حکومت. اگر کلمه طیبه «لا اله الا الله» را که چکیده آیین و کلید رضوان است نگاه کنیم، با گفتن آن، تندترین و فراگیرترین شعار سـ*ـیاسی را ادا کرده ایم و به جنگ تمام پادشاهان و فرمانروایان و دیکتاتورهای تاریخ و نظام های سـ*ـیاسی و ایدئولوژی های دنیا رفته ایم. ورود و دخالت در سـ*ـیاست از این بیشتر نمی شود! در قصص انبیا مانند هود و صالح و شعیب که مردم را تحت عنوان تقوا از انحراف ****، کم فروشی یا فساد در زمین نهی می کردند، مسائل بهداشتی و اخلاقی و اقتصادی یا سـ*ـیاسی را نیز مطرح و منع می نمودند. مگر وضو و غسل و روزه، مسواک و مسکرات، ربا و ارث و صدقات یا قضاوت و خلافت و ولایت و بیعت که کتاب آسمانی و روایات و رساله های ما مشحون از آنهاست، چیزهایی جز موضوعات بهداشتی، اخلاقی، اقتصادی، قضایی و سـ*ـیاسی هستند؟ همه اینها درست است ... اما باید دید خود کتاب های الهی منظور از این احکام و عنایات و هدف تشریعی آنها را چگونه بیان می نمایند.» (بازرگان، /63)


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
آقای مهندس بازرگان در پاسخ این پرسش می گوید:
«تمامی آنچه در دین ما آمده است و ناظر به مسائل دنیوی ما می باشد، در راستای آخرت و نزدیکی به خداست. قرآن تا آنجا به کار دنیای ما می پردازد که وسیله ساز حیات آخرت و تقرب ما به خدا باشد.» (همان،/67)
«و اگر در اصول و فروع دین چیزهایی از بابت زراعت و صناعت و تجارت طرح و بحث نشده است، ولی در گفتارها و آموزش ها و کارهای ثبت شده از رسول خدا و ائمه هدی تا دلتان بخواهد، سفارش ها و دستور العمل های زندگی جاری و دنیایی وجود دارد. مانند طب النبی و طب الرضا، کلمات قصار نهج البلاغه حضرت امیر، نهج الفصاحه و حکمت ها و روایات رسیده از پیامبر گرامی و امامان، تقریباً در کلیه روابط و آداب زندگی ... در عین ارزنده و ممتاز بودن، جزء دین و شریعت حساب نمی شود و مشمول (ان هو الا وحی یوحی) نمی گردد.» (همان،/76)
دکتر سروش نیز از دیگر اندیشمندانی است که وسعت قلمرو دین را باور ندارد و بحث قلمرو دین را در ارتباط با بحث انتظار بشر از دین می بیند؛ «فهم متون دینى، خود در گرو تعیین و تحدید انتظارات ما از دین است و نه بر عکس، چون اگر به فرض کسى چنین بپندارد که از کتاب و سنت مى‏توان جمیع نکات خرد و درشت شئون زندگى و امور عالم را استخراج کرد، در آن صورت عبارات دینى براى او معانى دیگر خواهد یافت... آدمیان پیش از مراجعه به دین باید مسائل را به مسائل اصلى و فرعى تقسیم کرده باشند و چهارچوبى براى انتظارات خود معلوم و معین نموده و سپس سراغ متون دینى بروند.» (سروش، عبدالکریم، مدارا و مدیریت، /135)
ایشان بحث انتظار از دین را ملاک دریافت ما از دین و قلمرو دین و کمال دین می شناسد. (سروش، عبدالکریم، قبض و بسط تئوریک شریعت، /316)
و در نوشتاری دیگر درباره نقش انتظار از دین در تعیین قلمرو دین می نویسد:
«انتظار ما از دین یعنى تبیین اینکه دین چه مى‏تواند بکند و آمده و آماده است تا چه بکند و پیداست که توانایى‏هاى دین منوط به تبیین گوهر دین است. این از یک سو، و از سوى دیگر نیازهاى آدمى است که او را محتاج به دین مى‏کند. دینى که نیازهاى اصلى آدمى را (که ناکام مانده‏اند و در جاى دیگر برآورده نمى‏شوند) برنیاورد، پذیرفتنى و خواستنى نیست. لذا در تبیین انتظارات ما از دین، تبیین دو امر ضرورت دارد: یکى گوهر دین و دیگرى آن دسته از نیازهاى اصیل آدمى که جاى دیگر اشباع نمى‏شوند. و تبیین این هر دو امر، خارج از دین صورت مى‏گیرد.» (سروش، مدارا و مدیریت، /138)


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در نظرگاه آقای سروش، دین برای به کمال رساندن عقل بشری و رفع نواقص آن است، نه آنکه با دین، عقول بشری از کار افتد و به تعطیلی کشانده شود.
به باور دکتر سروش، مسائلی که درک و شناخت آنها در تجربه بشری قرار نمی گیرد چون معاد و مسائلی که تجربه آنها به نابودی تجربه کننده ختم می گردد، در قلمرو دین قرار می گیرد و دیگر مسائل تماماً از قلمرو دین بیرون می ماند. بنابراین تجربه تاریخی و فعلی بشر که همان عقل انسان هاست، موظف به تدبیر امور دنیوی است. این عقل و تجربه است که باید به چگونگی شکل گیری حکومت بپردازد، روش حکومت را تعیین کند، راهکارهایی برای زدودن کاستی ها و مشکلات عرضه دارد و نحوه کنترل قدرت سـ*ـیاسی را روشن کند و برای رسیدن به عدالت اجتماعی راهکار عرضه دارد. (سروش، ایدئولوژی و دین دنیوی، کیان، شمارة39)
دکتر سروش معتقد است: «من این بینش را که معتقد است تمام تدبیرات و اطلاعات و قواعد لازم و کافی برای اقتصاد، حکومت، تجارت، قانون، اخلاق، خداشناسی و غیره برای هر نوع ذهن و زندگی اعم از ساده و پیچیده، در شرع وارد شده و لذا مؤمنان به هیچ منبع دیگری (برای سعادت دنیا و آخرت) غیر از دین نیاز ندارند، بینش اکثری یا انتظار اکثری می نامم. در مقابل این بینش، بینش اقلی یا انتظار اقلی قرار می گیرد که معتقد است شرع در این موارد (یعنی مواردی که داخل در دایره رسالت شرع است) حداقل لازم را به ما آموخته است، نه بیش از آن را.» (سروش، دین اقلی و اکثری، بسط تجربه نبوی، /84)


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
ارکون، نویسنده برجسته جهان عرب نیز هدف دین را شناخت خدا و دیانت را مناجات عبد با آفریدگار می خواند و بر این باور است که مناجات با نماز، حج، روزه و ... صورت می پذیرد.
ارکون، زندگی دینی را از زندگی سـ*ـیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر اشکال زندگی جدا می کند و جدا سازی این اشکال زندگی را به عنوان یکی از باورهای خویش جلوه می دهد. در نگاه او، آنان که اسلام را دین و دولت و دنیا معرفی می کنند، به بیراهه رفته اند و میان معانی، ارزش ها و وظایف و دین، دنیا و دولت خلط کرده اند. (ارکون،/90-87)
قلمرو فرهنگ
هر چند بحث مستقلی درباره قلمرو فرهنگ وجود ندارد، اما نظریات عرضه شده در تعریف، انواع و اقسام فرهنگ نشان از آن دارد که قلمرو فرهنگ بسیار گسترده است و تمامی روابط، باورها، قوانین، دانش ها و ... در قلمرو فرهنگ قرار می گیرد و افزون بر این، فرهنگ ناظر به زندگی دنیوی است.
نقد و نظر
نسبت دین و فرهنگ با توجه به نظریات مختلف در باب قلمرو دین و فرهنگ متفاوت خواهد بود. بر اساس نظریه دین حداکثری، نسبت دین و فرهنگ این همانی خواهد بود، زیرا دین حداکثری ناظر به تمامی ابعاد زندگی انسان است و هیچ زاویه ای از زوایای زندگی انسان از نظارت دین بیرون نیست. چنان که فرهنگ نیز یک عنوان کلی است که فرهنگ عامه و خاصه را در بر می گیرد و تمامی دانش ها، روابط، قوانین، آداب و رسوم و ... در زیر مجموعه فرهنگ قرار می گیرد. بر این اساس، دین به فرهنگ، بسیار یاری می رساند و می تواند در فرهنگ سازی نقش بسیار برجسته ای داشته باشد، چنان که فرهنگ نیز در دین بسیار تأثیر گذار است و با آمدن دین، فرهنگ مردم رنگ و بوی دینی می گیرد و آنچه پیش از ظهور دین به عنوان فرهنگ شناخته می شد، امروزه به عنوان عناصر دین شناخته می شود که برخی، از آن به فرهنگ دینی یاد می کنند.


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در مواردی نیز فرهنگ با آمدن دین اصلاح می گردد و در مواردی هم بر شماری از عناصر فرهنگ مهر ابطال می خورد. برای نمونه، اسلام تعدد زوجات را که جزو فرهنگ عرب جاهلی بود، با کمی اصلاحات در تعداد همسران امضا کرد و در نگاه شماری با شرط عدالت، مهر ابطال بر تعدد زوجات زد. چنان که در قصاص و دیه نیز فرهنگ عرب جاهلی با کمی تغییرات پذیرفته شد و دیه و قصاص که جزو عرف و عادت عرب جاهلی بود، رنگ دینی گرفت و در شمار عناصر فرهنگ دینی قرار گرفت.
در نتیجه آنچه دنیوی شناخته می شد و ساخته دست آدمیان بود رنگ دینی گرفت و در شمار عناصر دین قرار گرفت. چنان که سعی میان صفا و مروه که در میان عرب جاهلی رواج داشت، در اسلام پذیرفته شد و وقتی مسلمانان کراهت خویش را از این حکم در قالب یک پرسش ابراز داشتند (آیا ما نیز چون بت پرستان سعی میان صفا و مروه کنیم؟)، خطاب آمد که شما نیز سعی کنید، چنان که بت پرستان سعی می کردند، اما مانند ایشان بر بت اساف و نائله که بر صفا و مروه قرار داشت دست نکشید و اعمال بت پرستان را انجام ندهید؛
(إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ) (بقره/158)
افزون بر این، فرهنگ نیز یاری های بسیار به دینداران دارد و دین را برای ایشان در خور فهم می سازد و طرفداران یک دین را به مبانی و روش های فهم دین رهنمون می سازد. برای نمونه، شاخه های گوناگون علوم که در شمار عناصر فرهنگی قرار می گیرند، در فهم بخش های گوناگون دین یاری گر دین پژوه خواهد بود. همچنین دانش زمین شناسی، جغرافیا، اصول فقه و ... تأثیر بسیار در دین خواهد گذاشت و فهم ما را از دین متحول خواهد کرد.


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
نسبت دین و فرهنگ با توجه به دین حداقلی و فرهنگ، نسبت این همانی نخواهد بود، زیرا دین حداقلی تنها ناظر به زندگی اخروی است و برای زندگی دنیوی هیچ گونه برنامه ای ندارد، اما فرهنگ ناظر به زندگی دنیوی است و آخرت و مسائل اخروی در حیطه فرهنگ قرار نمی گیرد، مگر در جایی که یک فرهنگ تحت تأثیر یک دین قرار گرفته باشد و عناصری در فرهنگ ناظر به زندگی اخروی باشد.
افزون بر این، برخی از موضوعات دینی در دین حداقلی نیز این توان را دارند که فرهنگ سازی کنند و گاه اصلاحات بسیار شدید و عمیق در فرهنگ ایجاد کنند و فرهنگی ویژه که متفاوت با دیگر فرهنگ هاست، ایجاد نمایند. برای نمونه، رهنمودهایی که در دین حداقلی برای رسیدن به سعادت اخروی وجود دارد و روابط میان افراد جامعه را پوشش می دهد، این توانایی را دارد که به عنوان عناصری از فرهنگ حامیان این دین شناخته گردد و ایشان را از جهت فرهنگی از دیگران متمایز سازد. چنان که در حکومت هایی که به شکل لائیک اداره می شود و دین را در امور دنیوی دخالت نمی دهند و تلاش دینداران در جاری ساختن احکام دین را در حکومت برنمی تابند، تفاوتی ملموس میان طرفداران آن دین با دیگران وجود دارد.
در این باره تری یاندیس می نویسد:
«در سراسر جهان، دین بر زندگی مردم اثر می گذارد، هر چند که میزان این تأثیر از فرهنگی به فرهنگ دیگر بسیار متفاوت است. به عنوان نمونه، در ژاپن تنها در حدود یک پنجم جمعیت، دین را جدی می گیرند. در این فرهنگ بعضی از مردم فرزندان خود را با آیین شینتو (دین سنتی ژاپن) غسل تعمید می دهند، اما به شیوه مسیحیان ازدواج می کنند. مراسم مذهبی تدفین آنها هم بودایی است. در این جامعه، دین همچون خوردن یک غذای چینی یا پیتزا، مسئله ای کاملاً سلیقه ای است. بر عکس در ایالات متحده حدود دو سوم و در هند حدود شش هفتم از جمعیت، دین را بسیار جدی می گیرند.» (تری یاندیس،/36)


نسبت دین و فرهنگ ازنگاه قرآن

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و Narín✿
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا