خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,402
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
با باز شدن دروازه، کالسکه‌ی سیاه رنگی وارد حیاط شد. کالسکه‌ی سر بسته‌ای که روی آن یک طرح چشم خونی می‌درخشید. طرحی که همان نشان سطلنت پادشاه لئونارد بود. کالسکه پس از این‌که مقابل پله‌های جلوی در ایستاد و پادشاه لئونارد و خانواده‌اش از آن پیاده شدند، به سمت باغچه‌ی پشت قصر حرکت کرد.
نگاهی به پادشاه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نهفته در شعله‌ها | سوما غفاری کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، نگار 1373، KURO TOKA و 9 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,402
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
اندرو همان‌طور که به اطراف نگاه می‌کرد، گفت:
- مدت زیادی شده. آخرین باری که از مرکین رفتیم، حتی نمی‌دونم کی بود!
صدایش لحن خاصی نداشت و به نحوی مشخص بود که هدفش فقط شروع یک مکالمه است. وقتی از دروازه گذشتیم و از قصر خارج شدیم، سرم را به عقب چرخاندم و به قصر نگاه کردم. قصر سفید رنگی که از هر جای مرکین...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نهفته در شعله‌ها | سوما غفاری کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، نگار 1373، KURO TOKA و 9 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,402
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
(کلارکسون)
پس از این‌که ملکه ماریا و بچه‌هایش اتاق غذا خوری را برای قدم زدن در باغچه ترک کردند، تنها کسانی که سر میز ناهار مانده بودند، من و لئونارد بودیم. لئونارد پس از نوشیدن نوشیدنی‌اش از لیوان ساخته شده از طلا، لیوان را روی میز گذاشت و به صندلی تکیه داد.
- اوه! به عمرم این‌قدر غذا نخورده بودم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نهفته در شعله‌ها | سوما غفاری کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، نگار 1373، KURO TOKA و 9 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,402
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
سرم را پایین انداختم و دیدم که دختر بچه‌ای کنارم ایستاده و با چشمان قهوه‌ای تیره رنگش که برخلاف موهای بورش بودند، نگاهم می‌کند. نگاهش نیز مانند لحن صدایش معصوم و دلنشین بود. لبخند روی لـ*ـبش و در عین حال تردید درون چشمانش، چهره‌ی کودکانه‌ی او را زیباتر می‌کردند. فکر کنم از این‌که با من حرف بزند تردید دارد...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نهفته در شعله‌ها | سوما غفاری کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، نگار 1373، KURO TOKA و 8 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,402
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
سوفیا با خود فکر کرد که اگر او به جای آریسته حرف بزند، شاید درصد موفقیتشان بالا برود، بالأخره او ملکه بود. سوفیا عزمش را جزم کرد و بر روی اسبش صاف نشست. نگاه مقتدرش را از بالا به شوالیه دوخت. لحن صدایش محکم و دستوری ولی در عین حال محترم بود که این‌گونه حرف زدن، فقط از عهده‌ی سوفیا برمی‌آمد. فقط او بود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نهفته در شعله‌ها | سوما غفاری کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، نگار 1373، KURO TOKA و 7 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,402
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
همین که بتوانند اندکی از مایع میراکلس را بردارند، پیروز می‌شوند و بعد می‌توانند بدون خطر به مرکین برگردند. سوفیا سرش را پایین انداخت و به قدم‌هایش خیره شد. با خود اندیشید؛ کاش این ماجرا هم بدون اتفاق بدی سپری شود.
آریسته هم که مدام مشعل را به این طرف و آن طرف می‌چرخاند تا با استفاده از نورش اطراف را...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نهفته در شعله‌ها | سوما غفاری کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، نگار 1373، KURO TOKA و 8 نفر دیگر

sevma

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/8/20
ارسال ها
320
امتیاز واکنش
2,402
امتیاز
178
سن
21
زمان حضور
6 روز 8 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
پری دریایی سرش را بالا آورد.
- مایع میراکلس من رو زنده نگه داشته.
سوفیا چیزی نگفت. چیزی نداشت که بگوید. به این فکر می‌کرد که این مایع چگونه توانسته او را زنده نگه دارد. یعنی خاصیت جاویدانی دارد؟
صدای پری دریایی او را از فکر خارج کرد.
- نوبتی هم باشه، نوبت منه. جواب سؤالت رو دادم، حالا جواب سؤال من...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان نهفته در شعله‌ها | سوما غفاری کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿، نگار 1373، KURO TOKA و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا