- عضویت
- 10/7/20
- ارسال ها
- 1,918
- امتیاز واکنش
- 23,591
- امتیاز
- 368
- محل سکونت
- ~OVEN~
- زمان حضور
- 104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
همچنین است کسی که عالم است و علم خود را صرف مردم نمیکند، در حقیقت خود را هلاک میکند. هنرمندی که هنری دارد و میتواند با هنرش به مردم خدمت کند اما هنر خود را برای مردم به کار نمیگیرد، او نیز خود را به هلاکت انداخته است. کسی که نماز نمیخواند و روزه نمیگیرد و خمس و زکات نمیدهد و مثل حیوانات فقط میخورد، او نیز خود را به هلاکت انداخته است. و یا مسئولی که تحمل شنیدن انتقاد ندارد؛ با شنیدن کوچکترین انتقاد از مسئولیت شانه خالی میکند و یا با هر دلیل واهی مثل اینکه از او غیبت کردند و یا گفتند بالای چشمت ابرو است، او نیز خود را به ورطۀ هلاکت انداخته است.
همۀ انسانها به جهت آنچه که از عالَم بهره میبرند، دو مسئولیت مهم دارند؛ یکی عبادت و دیگری خدمت به خلق؛ چون بین مردم، قهر کردۀ از خدا فراوان است و نیکان هستند که آیت و نشانۀ خدا میباشند و آنهایی که خدا را نمیبینند، در اخلاق و رفتار نیکان خدا را مشاهده میکنند.
باید با نیت خدایی به خلق خدمت کرد و اگر انسان به خلق خدا خدمت کند به این بها که عکس او را در روزنامه تبلیغ کنند یا یک مثنوی در مدح او بسرایند و اسمش را ببرند، به جایی نمیرسد و برای خدا هم رفیق درست نمیشود.
امیر مؤمنان(ع) حاکم کشور اسلامی تنها به جانب کوفه می آیند. ایشان بیشتر عمر خود را در مدینه سپری کرده بودند و مردم کوفه حضرت را جز به اسم نمی شناختند. حضرت در بیابان دیدند که بار شخصی مسیحی از روی قاطر به زمین افتاده است و او قادر نیست آن را بر مرکب خود بگذارد. ایشان بار مسیحی را بلند کرده و روی قاطر گذاشتند. شخص مسیحی گفت: آقا! شما کیستید؟ امام علی(ع) پاسخ فرمودند: بندهای از بندگان خداوند هستم.
امام(ع) به اتفاق شخص مسیحی آمدند تا به دوراهی رسیدند. امیر مؤمنان(ع) به رسم ادب و احترام چند قدمی مسیحی را همراهی کردند. شخص مسیحی پرسید: مگر راه شما کوفه نیست؟ حضرت فرمودند: من شاگرد پیامبر اسلام(ص) هستم و ایشان فرمودهاست وقتی که با رفیق خود همسفر می شوید، هنگام خداحافظی دو سه قدم او را مشایعت کنید.
شخص مسیحی از ایشان پرسید: نام شما چیست؟ اول ایشان از گفتن نام خود امتناع کردند، اما آن مرد اصرار کرد و امیر مؤمنان(ع) فرمودند: علیبنابیطالب(ع) هستم. آن شخص با تعجب گفت: یعنی علی بار مرا بلند کردهاست؟! ایشان فرمودند: علی بار همه را بر می دارد و این علی است که درد دردمندان را دوا می کند! اما بار علی بر دوش هیچ کس نیست. بعدها مسیحی توسط علیبنابیطالب(ع) مسلمان شد.([6])
عبادت و خدمت به خلق سیرۀ نیکان و بزرگان است. اگر همه اهل دنیا اهل عبادت و خدمت نشدند، انسان نیک و مؤمن باید اهل عبادت و خدمت باشد.
موارد خدمت، رحمت و رأفت هم فرق میکند. پدر خانواده که چندین طفل کوچک دارد، باید با چهرهای باز سرشار از لبخند و با اخلاق و رفتار، کردار و ادب خود به آنها خدمت کند، تا فرزند خدا و اخلاق خدایی را از پدر بگیرد و اگر غیر این باشد، فرزند اخلاق و رفتار بد پدر را در ذهن دارد و هنگامی که نماز و عبادت پدر را میبیند، میگوید: «اگر دین این است که پدر من دارد، این دین را نمیخواهم!» باید مواظب باشیم کسی را از خدا جدا نکنیم.
مادر خانواده باید مواظب باشد که فرزندان در خانه از او غیبت و حرف بد نشنوند، بدرفتاری با همسر از او نبینند، مخالفت با همسایه نبینند، حسد، غرور و تکبر از او نبینند، ترک نماز و عبادت از او نبینند و به طور کلی مادر با انجام کارهای نیک و دوری از اخلاق ناپسند باید به تربیت فرزندان خود خدمت کند.
همۀ انسانها به جهت آنچه که از عالَم بهره میبرند، دو مسئولیت مهم دارند؛ یکی عبادت و دیگری خدمت به خلق؛ چون بین مردم، قهر کردۀ از خدا فراوان است و نیکان هستند که آیت و نشانۀ خدا میباشند و آنهایی که خدا را نمیبینند، در اخلاق و رفتار نیکان خدا را مشاهده میکنند.
باید با نیت خدایی به خلق خدمت کرد و اگر انسان به خلق خدا خدمت کند به این بها که عکس او را در روزنامه تبلیغ کنند یا یک مثنوی در مدح او بسرایند و اسمش را ببرند، به جایی نمیرسد و برای خدا هم رفیق درست نمیشود.
امیر مؤمنان(ع) حاکم کشور اسلامی تنها به جانب کوفه می آیند. ایشان بیشتر عمر خود را در مدینه سپری کرده بودند و مردم کوفه حضرت را جز به اسم نمی شناختند. حضرت در بیابان دیدند که بار شخصی مسیحی از روی قاطر به زمین افتاده است و او قادر نیست آن را بر مرکب خود بگذارد. ایشان بار مسیحی را بلند کرده و روی قاطر گذاشتند. شخص مسیحی گفت: آقا! شما کیستید؟ امام علی(ع) پاسخ فرمودند: بندهای از بندگان خداوند هستم.
امام(ع) به اتفاق شخص مسیحی آمدند تا به دوراهی رسیدند. امیر مؤمنان(ع) به رسم ادب و احترام چند قدمی مسیحی را همراهی کردند. شخص مسیحی پرسید: مگر راه شما کوفه نیست؟ حضرت فرمودند: من شاگرد پیامبر اسلام(ص) هستم و ایشان فرمودهاست وقتی که با رفیق خود همسفر می شوید، هنگام خداحافظی دو سه قدم او را مشایعت کنید.
شخص مسیحی از ایشان پرسید: نام شما چیست؟ اول ایشان از گفتن نام خود امتناع کردند، اما آن مرد اصرار کرد و امیر مؤمنان(ع) فرمودند: علیبنابیطالب(ع) هستم. آن شخص با تعجب گفت: یعنی علی بار مرا بلند کردهاست؟! ایشان فرمودند: علی بار همه را بر می دارد و این علی است که درد دردمندان را دوا می کند! اما بار علی بر دوش هیچ کس نیست. بعدها مسیحی توسط علیبنابیطالب(ع) مسلمان شد.([6])
عبادت و خدمت به خلق سیرۀ نیکان و بزرگان است. اگر همه اهل دنیا اهل عبادت و خدمت نشدند، انسان نیک و مؤمن باید اهل عبادت و خدمت باشد.
موارد خدمت، رحمت و رأفت هم فرق میکند. پدر خانواده که چندین طفل کوچک دارد، باید با چهرهای باز سرشار از لبخند و با اخلاق و رفتار، کردار و ادب خود به آنها خدمت کند، تا فرزند خدا و اخلاق خدایی را از پدر بگیرد و اگر غیر این باشد، فرزند اخلاق و رفتار بد پدر را در ذهن دارد و هنگامی که نماز و عبادت پدر را میبیند، میگوید: «اگر دین این است که پدر من دارد، این دین را نمیخواهم!» باید مواظب باشیم کسی را از خدا جدا نکنیم.
مادر خانواده باید مواظب باشد که فرزندان در خانه از او غیبت و حرف بد نشنوند، بدرفتاری با همسر از او نبینند، مخالفت با همسایه نبینند، حسد، غرور و تکبر از او نبینند، ترک نماز و عبادت از او نبینند و به طور کلی مادر با انجام کارهای نیک و دوری از اخلاق ناپسند باید به تربیت فرزندان خود خدمت کند.
راههاي تطهير قلب
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com