خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
• باب اسفنجی: پاتریک صدام رو می‌شنوی؟
پاتریک: نه اینجا خیلی تاریکه!
***
• باب‌اسفنجی: هیچ کسی نمی‌تونه کس دیگه‌ای رو عوض کنه، ولی می‌تونه دلیلی برای تغییر اون آدم باشه.
***
• پاتریک: باب اسفنجی
باب اسفنجی: بله پاتریک!
پاتریک: چرا یکشنبه به دوشنبه اینقدر نزدیکه و ما نمیتونیم کاری بکنیم، ولی دوشنبه تا یکشنبه خیلی دوره و من از بیکاری حوصلم سر میره!

بهترین انجمن رمان نویسی



☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: unknown :)، . faRiBa .، ~ZaHrA~ و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
• پلانکتون: این دلقک (پاتریک) دقیقا چه فایده‌ای برای تیممون داره؟
باب اسفنجی: وفاداره پلانکتون :)
***
• خبرنگار: قبل از هرچیز ضمن تبریک، برای شروع چه حرفی دارید که بزنید؟
آقای خرچنگ: سلام من پول دوست دارم.
خبرنگار: چه چیزی باعث شد که رستوران دومتون رو اونم درست کنار شعبه اولتون بسازید؟
آقای خرچنگ: مایه تیله!
***
• سندی: اگر میخوای دوست من باشی فقط خودت باش.

بهترین انجمن رمان نویسی



☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
  • تشکر
Reactions: unknown :)، . faRiBa .، ~ZaHrA~ و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
• پاتریک: دانش هیچ وقت نمی‌تونه جای دوستی رو بگیره.
***
• ماهی: این عادلانه نیست!
پاتریک: زندگی هیچیش عادلانه نیست رفیق، سعی کن باهاش بسازی.
***
• پاتریک: گاهی باید به اعماق وجود خودت بری تا بتونی مشکلاتتو حل کنی.
***
• پاتریک: ما بچه نیستیم.
باب اسفنجی: چشمات رو باز کن پاتریک؛ ما حباب بازی می‌کنیم، بستنی می‌خوریم، ما عاشق بادوم زمینی‌های گوگولی مگولی هستیم! تو اسم اینا رو چی می‌ذاری؟

بهترین انجمن رمان نویسی



☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: unknown :)، . faRiBa .، ~ZaHrA~ و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
• پاتریک: چرا بقیه نیستن؟!
باب اسفنجى:خب لابد خونشون چون کلاس ساعت نه شروع میشه.
پارتیک:الان ساعت ٦:٢٠ است. دروغگو تو که گفتى دیرم شده.
باب اسفنجى: خب براى این که زود برسم دیرم شده بود.
پاتریک: اصلا از کى تا حالا من ساعت دستم می‌کنم؟
***
• خرچنگ: قیمت این ملاقه پنج دلاره.
پاتریک: ولی من هفت دلار دارم؛ چی کارش کنم؟!
خرچنگ: باشه قبوله :))

بهترین انجمن رمان نویسی



☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
  • تشکر
Reactions: unknown :)، . faRiBa .، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
• پاتریک خطاب به باب اسفنجی : کی می‌خوای یاد بگیری داداش؟ بعضی از موقع ها «نه» همون «آره» خودمونه!
***
• پاتریک : باب دوباره اومدم یخچالتو قرض بگیرم.
باب اسفنجی: مگه یخچال خودت چشه؟
پاتریک: هیچی فقط خالیه :))
***
• پاتریک: من یه دزد دریایی واقعی‌ام، سه هفته است حموم نرفتم.
باب اسفنجی: ولی ما فقط چند ساعته که دزد دریایی شدیم.
پاتریک: می‌دونم!

بهترین انجمن رمان نویسی



☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
  • تشکر
  • قهقهه
Reactions: unknown :)، . faRiBa .، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
• شاه نپتون: و من ازت می‌خوام تاجم رو در ۱۰ روز برگردونی...
پاتریک: این‌کار رو توی ۹ روز هم می‌تونه بکنه!
شاه نپتون: ۸
پاتریک: ۷
شاه نپتون: ۶
باب اسفنجی: پاتریک!
شاه نپتون: پس شد ۶ روز!
پاتریک (درحالی‌که خرچنگ سعی داره ساکتش کنه): ۵ ؟!
باب اسفنجی: پاتریک ساکت شو!
***
• باب اسفنجی: این فقط یک یادآوری بی رحمانه است که من مجرد هستم و احتمالاً برای همیشه همان‌طور باقی خواهم ماند.
***
• باب اسفنجی: می‌دونی من احساس می‌کنم که بهتر شدم، اما یادم نمیاد که اصلا چرا ناراحت بودم!

بهترین انجمن رمان نویسی



☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
  • تشکر
Reactions: unknown :)، . faRiBa .، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
• پاتریک: من سال‌هاست بیدار میشم، می‌خورم، می‌خوابم، حس می‌کنم...
به استراحت نیاز دارم :)
***
• خرچنگ: این هیولا می‌خواد بندازتمون تو روغن و ازمون چیپس درست کنه.
پاتریک: آخ جون! اون وقت من می‌تونم خودمو بخورم!
***
• پاتریک: یه روز یه اسفنج بود که خیلی زشت بود. اونقدر زشت بود که همه از زشتی اون مردن. پایان.
***
• پاتریک: عموجونم همیشه میگه اگه پول داری بجز خرج کردنش کار دیگه ای نداری.
باب اسفنجی: وای عجب عموی خوبی داری. میشه بگی دیگه چی می‌گفت؟!
پاتریک: نمی‌دونم چون اصلاً من عمویی ندارم!

بهترین انجمن رمان نویسی



☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
  • تشکر
Reactions: unknown :)، . faRiBa .، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
• پاتریک: زندگی مثل قوطی کره بادم زمینی می‌مونه. تا میای درشو باز کنی می‌بینی تموم شد رفت.
***
• آقای خرچنگ (به پاتریک): تو اخراجی پاتریک!
پاتریک: اما آقای خرچنگ من برای شما کار نمی‌کنم که!
آقای خرچنگ: خب از الان استخدامی.
پاتریک: واقعا؟
آقای خرچنگ: حالا اخراجی!
***
• باب اسفنجی به خرچنگ: وای آقای خرچنگ، اگه یه مو از سر کچل شما کم بشه من خودمو می‌کشم!

بهترین انجمن رمان نویسی



☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
  • تشکر
Reactions: unknown :)، . faRiBa .، ~ZaHrA~ و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
• آقای خرچنگ: هی پسر! چرا به حرفم گوش نکردی و نخوابیدی؟
باب اسفنجی: من سعی کردم بخوابم ولی بی خوابی بیشتر از من سعی کرد.
***
• باب اسفنجى: در چه روزى هستیم؟
پاتریک: امروز.
باب اسفنجی: اوه... روز مورد علاقه‌ام!
***
• باب اسفنجی: وقتی من نیستم تو معمولاً چی کار میکنی؟
پاتریک: صبر می‌کنم تا تو برگردی!

بهترین انجمن رمان نویسی



☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
  • تشکر
Reactions: unknown :)، . faRiBa . و ~ZaHrA~

MaRjAn

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
  
عضویت
19/2/21
ارسال ها
7,857
امتیاز واکنش
34,188
امتیاز
473
سن
17
زمان حضور
243 روز 22 ساعت 36 دقیقه
ماهی: من این تور رو ازتون به قیمت صدهزار دلار می‌خرم.
پاتریک: اوه نه من اینو به قیمت صد دلار هم نمی‌فروشم. حتی یه دلار هم نمی‌فروشمش چون اون برای بهترین دوستمه :)

***
پلانکتون: پاتریک دقیقا چه فایده‌ای برای تیممون داره؟!
باب اسفنجی: وفاداره پلانکتون؛ مگه نه پاتریک؟!
پاتریک: اوه آره.
و بعد در حالی که باب اسفنجی رو نشون می‌ده داد می‌زنه: بیاین این‌جا... باب اسفنجی رو گیر آوردم!

***
باب اسفنجی: الان تو چه سالی هستیم؟!
پاتریک: سه شنبه‌ست.
***
اختاپوس: حیف که باب اسفنجی این‌جا نیست تا از نبودن خودش لـ*ـذت ببره!


☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم باب اسفنجی

 
آخرین ویرایش:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا