خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
یکی از روایات بسیار مهمی که از پیامبر اسلام(ص)، درباره امیرمؤمنان(ع)، در کتب شیعه و منابع مهم اهل تسنن ذکر شده و دارای سند بسیار قوی و موثقی است، روایت عرشی و معتبر «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ» است.[1]

نکته اساسی و محور این روايت شريف کلمه «حق» است.

پیامبر بزرگ اسلام(ص) در این روایت می فرماید:

امیرمؤمنان(ع) با حق معیّت دارد؛ یعنی آن حضرت در تمام عمر خود، از نظر عقلی، قلبی، روحی و بدنی همراه حق است؛ و به اندازه یک چشم بر هم زدن از حق جدا نبوده و فاصله‌ ای میان او و حق وجود ندارد. به عبارت ديگر علی(ع) در تمام عمر با بركت خود «مع الحق» است؛ بطوری که هیچ حادثه و جریانی معّیت او را با حق، قطع ننموده است.



معنا و مصادیق حق

در توضیح و تفسیر این کلام ملکوتی، ابتدا باید معنای «حق» را تبیین نمود تا در مرحله بعد روشن شود که همتایی حق و امیرمؤمنان(ع) چه مفهوم و چه جایگاهی دارد.

گرچه رسول خدا(ص) در این روایت کوتاه، همه حقایق ملکوتی در باره امیرمؤمنان(ع)، که درکلمه حق جمع شده است را توضیح نداده است و به همین عبارت کوتاه بسنده کرده‌اند؛ اما دقت در کلمه «حق» که دربردارنده همه فضایل و کمالات است، باب مهمی از کمالات انسانی در شخصیت شناسی امیرمؤمنان(ع)، به روی انسان باز می‌کند.

در پاسخ این سوال که «حق»[2] چیست باید اشاره کرد که کلمه حق علاوه بر داشتن معنای دقیق، دارای مصادیق مهمی است که باتوجه به آنها به عمق معنای حق خواهیم رسید. بجاست در ابتدا به چند مصداق از مصادیق حق در قرآن و روایات توجه کنیم:


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
1 . صراط مستقیم

یکی از مصادیق مهم حقّ «صراط مستقیم» است.

اگر بپذیریم که «حق» مانند هر واقعیت دیگری دارای اجزایی است، بطوری که تا این اجزاء نباشد آن واقعیت محقق نمی‌شود؛ می‌توان با توجه به آیات قرآن به این نکته اشاره کرد که یکی از مهمترین اجزای حق صراط مستقیم است.

صراط مستقیم، راه ثابتی است که بدون ایستادگی در آن، حق معنا پیدا نمی‌کند. بنابراین حق، یعنی ثابت ماندن بر صراط مستقیم در تمام لحظات زندگی تا روز قیامت.[3]



انحراف از صراط مستقیم

خدای متعال در قرآن می فرماید:

{ وَاَنَّ هَذٰا صِرٰاطی مُسْتَقیمًا فَاتَّبَعُوهُ وَلاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِه ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }.[4]

یعنی اسلام، آیات قرآن، احکام حلال و حرام، حدود و مقررات الهی، همگی راه راست و استوار من هستند و شما ازهمین راه پیروی کنید.

بدیهی است کنار راه مستقیم، جاده های انحرافی فراوانی وجود دارد که البته برای رسیدن به حقّ، می‌بایست آن کج راه ها را رهاکرد.

برای این‌‌که اگر در جاده‌های انحرافی گام بردارید، نتیجه آن { فَتَفَرَّقَ } است؛ یعنی نتیجه آن اختلاف و جدایی است،که در این صورت انسانیت، شخصیت، دنیا و آخرت شما متلاشی و نابود می شود.



بطور یقین اگر راه دیگری غیر از صراط مستقیم، برای نیل به کمال و رشد و سعادت انسان وجود داشت، خدای متعال آن را بیان می فرمود.

بنابراین اگر راه دیگری جایگزین صراط مستقیم شود و فرهنگ دیگری غیر از فرهنگ حق انتخاب شود، سعادتی در دنیا و آخرت برای انسان به ارمغان نخواهد آورد.

به عنوان مثال اگر کسی در زندگی خود فرهنگ غربی، فرهنگ تحریف شدة مسیحیت، فرهنگ تغییر یافتة یهود، یا اندیشه زرتشتیان را به جای صراط مستقیم الهی قرار دهد و متأثر از آن بشود، به دلیل اینکه این فرهنگ ها کامل نیستند و جواب‌گوی تمامی نیازهای مادی و معنوی انسان‌ها نمی‌باشند، از این رو شایستگی جایگزینی با فرهنگ قرآن ندارند.[5]

بنابراین طبق تعریف حق با مصداق صراط مستقیم، «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ» یعنی علی مع صراط المستقیم.

آری! علی(ع) مع صراط مستقیم است و هر راهی جز راه او انحراف و ضلالت و گمراهی است.


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
1 . صراط مستقیم

یکی از مصادیق مهم حقّ «صراط مستقیم» است.

اگر بپذیریم که «حق» مانند هر واقعیت دیگری دارای اجزایی است، بطوری که تا این اجزاء نباشد آن واقعیت محقق نمی‌شود؛ می‌توان با توجه به آیات قرآن به این نکته اشاره کرد که یکی از مهمترین اجزای حق صراط مستقیم است.

صراط مستقیم، راه ثابتی است که بدون ایستادگی در آن، حق معنا پیدا نمی‌کند. بنابراین حق، یعنی ثابت ماندن بر صراط مستقیم در تمام لحظات زندگی تا روز قیامت.[3]



انحراف از صراط مستقیم

خدای متعال در قرآن می فرماید:

{ وَاَنَّ هَذٰا صِرٰاطی مُسْتَقیمًا فَاتَّبَعُوهُ وَلاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِه ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ }.[4]

یعنی اسلام، آیات قرآن، احکام حلال و حرام، حدود و مقررات الهی، همگی راه راست و استوار من هستند و شما ازهمین راه پیروی کنید.

بدیهی است کنار راه مستقیم، جاده های انحرافی فراوانی وجود دارد که البته برای رسیدن به حقّ، می‌بایست آن کج راه ها را رهاکرد.

برای این‌‌که اگر در جاده‌های انحرافی گام بردارید، نتیجه آن { فَتَفَرَّقَ } است؛ یعنی نتیجه آن اختلاف و جدایی است،که در این صورت انسانیت، شخصیت، دنیا و آخرت شما متلاشی و نابود می شود.



بطور یقین اگر راه دیگری غیر از صراط مستقیم، برای نیل به کمال و رشد و سعادت انسان وجود داشت، خدای متعال آن را بیان می فرمود.

بنابراین اگر راه دیگری جایگزین صراط مستقیم شود و فرهنگ دیگری غیر از فرهنگ حق انتخاب شود، سعادتی در دنیا و آخرت برای انسان به ارمغان نخواهد آورد.

به عنوان مثال اگر کسی در زندگی خود فرهنگ غربی، فرهنگ تحریف شدة مسیحیت، فرهنگ تغییر یافتة یهود، یا اندیشه زرتشتیان را به جای صراط مستقیم الهی قرار دهد و متأثر از آن بشود، به دلیل اینکه این فرهنگ ها کامل نیستند و جواب‌گوی تمامی نیازهای مادی و معنوی انسان‌ها نمی‌باشند، از این رو شایستگی جایگزینی با فرهنگ قرآن ندارند.[5]

بنابراین طبق تعریف حق با مصداق صراط مستقیم، «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ» یعنی علی مع صراط المستقیم.

آری! علی(ع) مع صراط مستقیم است و هر راهی جز راه او انحراف و ضلالت و گمراهی است.

در حقیقت علی(ع) همراه با قرآنی که ثابت است و ذرّه‌ای تغییر و تزلزل در آن راه ندارد، بنابراین هنگامی که می‌گوییم علی(ع) با حق است یعنی علی(ع) با قرآن است، به معنای این است که ذرّه‌ای در شخصیت حضرت تزلزل و بی‌ثباتی وجود ندارد. همان‌گونه که در قرآن بی‌ثباتی و تزلزل راه ندارد.

همتایی امیرمؤمنان‌(ع) و قرآن آنچنان ناگسستی است که قرآن، تفسیر شخصیت علی(ع) و علی(ع) تفسیر عظمت قرآن است. آیات متشابه قرآن جز با علی(ع) تفسیر نمی‌شود، و جامع اضداد بودن امیرمؤمنان(ع) جز با مراجعه به قرآن سنجیده و تببین نخواهدشد.



گذشته از اینکه امیرمؤمنان(ع) یک معیت و همراهی دیگری نیز با قرآن و وحی داشت که بسیار مهم است، و آن معیت زمانی و مکانی است. بنابراین «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ» یعنی امیرمؤمنان(ع) از بعثت پیامبر اکرم(ص) تا شب 21 ماه رمضان که به شهادت رسید همراه با قرآن بود.


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
چند آیه درشأن حضرت علی(ع)

مفسرین بزرگوار اشاره کرده‌اند که برخی از آیات قرآن کریم مصداقی جز امیرمؤمنان(ع) ندارد. یعنی تنها و تنها در مورد شخص حضرت امیر(ع) نازل شده است. بعنوان نمونه به چند آیه ذیل توجه کنید:

آیه اول:

{ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون }[8]

« سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده اند؛ همانها كه نماز را برپا مى دارند، و در حال ركوع، زكات مى دهند.»

مرحوم علامه امینی(ره) در کتاب شریف الغدیر بیش از 66 کتاب مهم اهل تسنن را بیان کرده‌است که به اعتراف همگی مصداقی برای این آیه شریفه، جز امیرمؤمنان(ع) وجود ندارد.

آیه دوم:

صاحب تفسیربرهان از دو کتاب مهم شواهدالتنزیل اثر عالم مشهور اهل‌تسنن حاکم حسکانی(م490ق) و تفسیر عیاشی که از کتب معروف و قابل اعتماد تفسیری شیعه هستند به نقل از ابواسحاق آورده است که:

امیرمؤمنان(ع) در یک انفاق مخلصانه چهاردرهم را با شیوه و سبک خاصی به فقیران بخشید. یک‌درهم را شبانه، یک‌درهم را در روز، یک درهم را مخفیانه و یک درهم را آشکارا به نیازمندان بخشید.

پیامبر بزرگ اسلام(ص) فرمود: علی جان! چه چیزی تو را به انجام این کار واداشت؟ امیرمؤمنان(ع) عرض کرد: خواستم با این کار به وعده های الهی تحقق ببخشم. بعد از این عمل خدای متعال آیة شریفة:

{ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِيَهً }[10]

را نازل کرد


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
آیه سوم:

در شب هجرت که در تاریخ اسلام به «لیلة ‌المبیت» شهرت یافته‌است، امیرمؤمنان(ع) با قرار گرفتن در بسـ*ـتر رسول‌خدا(ص) جان حضرتش را از دست کفار نجات داد، آیة مبارکه:

{ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ }.[12]

نازل‌شد، که مصداقی بجز امیرمؤمنان(ع) ندارد.[13]



آیه چهارم:

آیه دیگری که در شأن و منزلت امیرمؤمنان(ع) نازل شده است، آیة شریفة 218 سورة مبارکة بقرة است. خدای متعال فرمود:

{ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ }[14]

خدای متعال در آخر آیه می‌فرماید: { أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّه }[15] یعنی: اینان به رحمت الهی امید دارند. عمده مورخین و مفسرین مصداق اَتَّم و کامل این آیه شریفه را تنها حضرت علی(ع) دانسته‌اند.

آیه پنجم:

همچنین این آیه نیز درباره امیرمؤمنان(ع) نازل شده است:

{ وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِه مُهٰاجِرًا اِلَی اللهِ وَ رَسُولِه ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی اللهِ }[16]

قرآن کریم می‌فرماید: پاداش امیرمؤمنان(ع) که از هجرت کنندگان بودند، بر عهده خداوند است. آری! قرآن و امیرمؤمنان(ع) معیت داشته و از یکدیگر جدا نیستند، این دو یک حقیقت هستند که در دو قالب ظهور کرده‌اند، این معیت به قدری محکم است که حتی در قیامت نیز فاصله و دوئیتی میان قرآن و امیرمؤمنان(ع) وجود نخواهد داشت چون قیامت همه چیز بر پایه عدالت استوار است و ذره‌ای در حق کسی ظلم روا نخواهد شد، بنابراین میان علی(ع) و قرآن نه در دنیا و نه در آخرت فاصله‌ای نیست.

همتایی با عدالت

یکی دیگر از مصادیق حق در قرآن و روایات « عدالت» است و از نظر قرآن کریم، عدل همان حکم کردن به حق است.[17]

از دستورات مهم قرآن مجید، دستور به رفتار و عمل عادلانه است، دستور به عدالت صریح دستور خداوند متعال است. در سوره مبارکه «نحل» آیه 90 می‌فرماید:

{ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى }[18]



خداوند به انسان امر نموده است که در تمام مراحل زندگی خود، عدالت‌محور باشد؛ یعنی همواره با عدالت عمل و رفتار نماید؛ و به عبارتی اهل ظلم نباشد، بنابراین اگر انسان ظالم نباشد، یقیناً عادل خواهد بود.

امیرمؤمنان(ع) چون «مع الحق» است و حق نیز با اوست، پس لحظه ای از«عدالت» در جمیع شئونات زندگی که دستور قرآن است جدا نبوده است و همراهی او با حق به معنای عدالت محوری او در همه شئون و جوانب زندگی است.

بررسی مفهوم ظلم

یکی از معانی ظلم یعنی بی احترامی از حدّ معیّن در هر کاری است![19]

از این رو بی احترامی از حدّخوردن، کارکردن، خواب، خندیدن، عبادت یک نوع ظلم خواهند بود، که شخصیت امیرمؤمنان(ع) از آن مبرا است.

خدای متعال اجازه نداده‌است که انسان حتی از حد عبادات هم خارج شود و زیاده‌روی و افراط کند، عدالت در عبادت نیز باید رعایت شود، یعنی اگرعبادت باعث ظلم به خود یا ظلم به دیگران شود، اصلاً عبادت نیست، پس بی احترامی از حدّ عبادت هم ظلم است.

بنابراین کسی که با حق است و حق با اوست نباید لحظه ای از این حد معین بی احترامی کند وگرنه معنای با حق بودن، و حق با او بودن درست نخواهد بود.



به عنوان مثال نیاز مادی جسم انسان به ورزش غیر قابل انکاراست، کسی که بیشتر از حدّ لازم ورزش کند به خود ظلم کرده‌است؛ چنانچه ورزش نکردن هم ظلم است.

پرخوری ظلم است و کمتر از حدّ معمول غذا خوردن نیز ظلم است. پرحرفی ظلم، و سکوت بدون دلیل هم ظلم است. رعایت نکردن حق همسر و فرزندان ظلم است، همانگونه که همه فرصت عمر و وقت را صرف آنان کردن نیز ظلم است.


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
عبادت ظالمانه

عمل ظالمانه نیز هرگز مورد قبول خداوند واقع نمی شود. به عنوان مثال هنگامی که پزشک متدین و متخصص به مریض می گوید به علت بیماری چشم روزه نگیر؛ از این رو او نباید روزه بگیرد.

گاهی مریض به دستور دکتر اعتنا نمی‌کند و سی روز از ماه رمضان را، روزه می‌گیرد و بعد که به مطب دکتر مراجعه می‌کند، متوجّه می‌شود که چشم او ضعیف و کم‌بینا شده است؛ در این صورت سی روز روزه چنین فردی باطل و حرام است؛ ‌بنابراین اگر روزه برای شخصی ضرر داشته باشد و با تشخیص پزشک متخصص، برای مریض اطمینان حاصل شود، نباید روزه بگیرد.[21]



مراجع معظم تقلید فرموده‌اند: اگر بیماری فردی در بین سال مرتفع شد، باید روزه‌ها را قضا کند و اگر به سال بعد انداخت، علاوه بر قضای روزه، باید برای هر روز یک مُد[22] طعام به فقیر بدهد؛ امّا اگر بیماری او تا سال بعد ادامه یافت، به طوری که نمی‌توانست قضا کند، فقط باید برای هر روز، یک مد طعام به فقیر بدهد.

اگر نیّت فردی این بود که روزه بگیرد، ولی چون پزشک اعلام کرد که روزه برای او ضرر دارد و روزه نگرفت، آن فرد در قیامت جزء روزه‌ داران محسوب می‌شود؛ اما اگر روزه گرفت و در اثرگرفتن روزه، ضرری به جسم او وارد شود، نه تنها روزۀ او باطل است؛ بلکه مرتکب فعل حرام نیز شده است؛ چون این گونه عبادت ظالمانه و بی احترامی از حق و عدالت است.


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
عبادت عادلانه علی(ع)

با توجه به آنچه گفته شد، در این قسمت به تناسب بحث به دو مورد از موارد بسیار مهمی که در زندگانی امیرمؤمنان(ع) از جایگاه ویژه ای برخوردار است اشاره می‌کنیم:



نمونه اول:

در بسیاری از روایات بیان شده است که وجود مبارک امیرمؤمنان(ع) شبانه روز هزار رکعت نماز می خواندند،[23] این به معنای خروج از عدالت در عبادات نیست.

توجه حضرت به نماز و عبادت، عین رعایت حد معین در عبودیت است، و از آنجا که وجود حضرت عجین با عبودیت و بندگی است، اگر غیر از این کار را می‌کردند خروج از حد معین عبادت بود؛ نه اینکه پرداختن به این عبادت سنگین، آن حضرت را از حد معین خارج کرده باشد.

گذشته از اینکه نماز مستحبی است و می‌توان آن را در هر حالی اقامه کرد، نشسته یا ایستاده، فرقی نمی کند، حتی در حال راه رفتن هم می‌توان انجام داد.

بنده در مدینه منوّره، و در حرم رسول‌خدا(ص) و مسجدالنبی نزدیک صد رکعت نماز را در حالت ایستاده خواندم که کمتر از دو ساعت طول کشید، اما اگر در حال دیگری (مثل نشسته یا خوابیده) می‌خواندم قطعا وقت کمتری می‌گرفت.


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
نمونه دوم:

نمونه دیگر این است که اگرحضرت در حال اقامه نماز انگشتری خود را به فقیر و نیازمندی می‌بخشند، این خاتم‌بخشی چگونه با حضور قلب حضرت در نماز جمع می‌شود؟

روشن است که تمام وجود امیرمؤمنان(ع) با معنویت همراه است و لحظه‌ای از یاد خدای متعال جدا نیست، پس نماز خواندن آن حضرت غیرِ نماز خواندن انسان‌ها معمولی است، نمازحضرت در اوج معیّت با حضرت حق و در عمق بندگی و اطاعت است، اینگونه نیست که مثلا اگر سائل و گدایی به ایشان مراجعه کند، آن حضرت را از یاد خدای متعال غافل کند.



در لحظه لحظه نمازِ حضرت، حضور قلب موج می‌زند، و اگر شنیده‌اید که فقیری به ایشان مراجعه می‌کند و در حال نماز، حضرت انگشتری خود را به او می‌دهد، این بدان معنا نیست که حضور قلب حضرت لطمه دیده باشد.[24].

بطور قطع و یقین، امیرمؤمنان(ع) هنگام بخشیدن انگشتری به سائل، لحظه‌ای از یاد پروردگار غافل نشده بود؛ چرا که آن حضرت نور محض و دارای مقام عصمت است، حق است و با حق است، لحظه ای از خدا جدا نیست و خدا هم همواره با اوست.


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
اوج عدالت علوی

از امیرمؤمنان(ع) در تمام شئونات زندگی جز عدالت دیده نشده است.

مـیـازار مـوری کـه دانـه کـش اســت که جان دارد و جان شیرین خوش است

فردوسی در این شعر می‌گوید: چون مورچه غریزه دارد و غریزه هم از مهمترین عوامل لـ*ـذت است، پس بیا و او را میازار؛ که آزردن مور هم ظلم است.



آری! آزار دادن یک مور ظلم است، این همان حقیقتی است که، مولای ما امیرمؤمنان(ع) که خود حقیقت عدل است می‌فرماید:

«وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصـِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُهُ».[26]

«به خدا قسم اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمان‌های آنهاست به من بدهند تا خداوند را با ربودن پوستِ ‌جویی از دهان مورچه‌ای معصیت کنم به چنین کاری دست نمی‌زنم»[27]



رعایت عدل در سفارش به قاتل

در آخرین لحظه عمر خود نیز به امام مجتبی(ع) فرمود: حسن جان! ابن ‌ملجم یک ضربه شمشیر بر من زد؛ شما هم اگر بخواهید او را قصاص کنید، حق زدن یک ضربۀ شمشیر را دارید. ضربه دوم، بی احترامی و ظلم است.

سپس فرمود: قاتل من اگر با یک ضربه شمشیر کشته شد، مواظب باش تا مردم با چوب، دشنه، کارد یا خنجر متعرض او نشوند؛ جسدش را پاره نکنند؛ انگشتان او را قطع نکنند و بالاخره این که او را مُثله‌ نکنند؛ من از پیامبراسلام(ص) شنیدم که فرمود: « از مثله کردن و تکه‌تکه کردن دوری کنید...».[28]

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

شهریار

به قدری حضرت در عدالت غرق است که نمی توان عدالت را از علی(ع) جدا دانست، اصلاً او خودش عدل است، کسی که حتی سفارش رعایت عدالت نسبت به ابن‌‌ملجم را هم کرد.. ظالمانی که حق‌ امیرمؤمنان(ع) را غصب کردند بویی از عدل نبرده و سراسر زندگی ننگینشان ظالمانه بوده مثل این ظلم را در ماجرای عاشورا نیز به وضوح می‌توان دید. در گفتار بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت.

الاحتجاج: 1/75؛ امالی طوسی: 547؛ مجلس یوم الجمعه السادس و العشر؛ فضایل الخمسه من الصحاح السته:2/108؛ باب ان علیا(ع) عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ(ع) این روایت در کتاب های روایی اهل تسنّن نیز آمده است از جمله: مسند ابویعلی الموصلی التمیمی (متوفای 307ق)؛ 2/318 ح 1052؛ جامع الاحادیث، جلال الدین ابوالفضل عبدالرحمن بن ابوبکر السیوطی (متوفای 911ق)، 4/258؛ کنزالعمال، علاءالدین علی المتقی بن حسام الدین الهندی (متوفای 975ق)؛ سنن الترمذی: 5/633؛ المستدرک علی الصحیحین: 3/135؛ تاریخ مدینه دمشق؛ 42/ 135و 448 به نقل از تفسیر کبیر فخررازی فضائل الخمسه من الصحاح السته، فیروزآبادی: 2/108.
قاموس المحیط: 1/221؛ «الحَقُّ» مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى، أَومِنْ صِفاتِهِ ،وَالقُرآنُ وَضِدُّهُ البَاطِلُ... والْحَقُّ ضِدُّ البَاطِلِ- أیِ الزَائِلِ- وَاِطلاَقُهُ عَلَی کُلِّ وَاحِدٍ مِمَّاذَکَرَهُ مِن حَیْثُ ثُبُوتِهِ و عَدَمِ زَوَالِهِ... یکی از مشهورترین معانی گسترده حق، ثابت ماندن است. در زبان قرآن به هر چیزی که ثابت باشد و از تزلزل و نا آرامی و گسیختگی مبرا باشد حق گفته می‌شود. در آیه 18 سوره مبارکه احقاف می‌فرماید: { أُولئِكَ الَّذينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ في أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرينَ} «آن‌ها كسانى هستندكه فرمان عذاب درباره آنان همراه اقوام(كافرى) كه پيش از آنان از جنّ و انس بودند مسلّم شده، چرا كه همگى زيانكار بودند.»


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,591
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در آیه 30 از سورة مبارکة اعراف نیز به کلمه حق اشاره شده‌است که در این آیه نیز حق به معنای ثابت شدن است. خدای متعال می‌فرماید:

{ فَريقاً هَدى وَ فَريقاً حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّياطينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ } «جمعى را هدايت كرده؛ و جمعى(كه شايستگى نداشته اند،) گمراهى بر آن‌ها مسلّم شده‌است. آن‌ها(كسانى هستند كه) شياطين را به جاى خداوند، اولياى خود انتخاب كردند؛ و گمان مى كنند هدايت يافته اند!»

[3] . در کتاب «شواهد التنزیل» از حاکم حسکانی (م490ق) که از عالمان مشهور اهل تسنن است، از قول ابن‌عباس آمده است که رسول مکرم اسلام(ص) خطاب به امیرمؤمنان(ع) فرمود: تویی آشکار کننده راه، و تویی راه مستقیم و تویی پیشوای مؤمنان.

صراط مستقیم در قرآن در مصادیق متعددی به کار رفته است. البته با کمی دقت متوجه می‌شویم که همه این مصادیق از یک ریشه هستند و هیچ کدام از دیگری جدا نیست. به نمونه‌هایی از مصادیق صراط مستقیم در قرآن توجه کنید:

یکم: راه خدا؛ { إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ } هود: 56.

دوم: عبادت و بندگی؛ { و إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ } آل عمران:51.

سوم: راه انبیاء؛ { انَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلين عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ } یس: 3 و4.

چهارم: راه متوکلان؛ { وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ } آل عمران:101.


رابـ*ـطه متقابل امیرمؤمنان(ع) و حق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo* و FaTeMeH QaSeMi
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا