- عضویت
- 16/7/20
- ارسال ها
- 2,693
- امتیاز واکنش
- 9,215
- امتیاز
- 233
- محل سکونت
- گلنمکستان
- زمان حضور
- 63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
نظریه معماری
تئوری معماری کنش اندیشیدن، گفتوگو و نوشتن دربارهٔ معماری است. تئوری معماری در بیش تر مدارس معماری تدریس میشود و توسط معماران پیشرو جهان به کار گرفته میشود. برخی از اشکالی که تئوری معماری در بر میگیرد سخنرانی یا گفتگو، رساله یا کتاب و پروژههای کاغذی (ساخته نشده) یا ورودیهای مسابقات طراحی معماری هستند. تئوری معماری اغلب آموزشی است، و نظریه پردازان تمایل دارند که به مدارس نزدیک باشند یا در مدارس معماری کار کنند. تئوری معماری از دوران باستان به اشکال مختلف وجود داشت، و همچنان که نشر بیش تر رایج شد، تئوری معماری غنای بیش تری یافت. کتابها، مجلات و ژورنالهای دانشگاهی تعداد بیسابقه ای از آثار معماران و منتقدان را در قرن بیستم منتشر کردند. در نتیجه، سبکها و جنبشها یی شکل گرفتند و بسیار سریعتر از حالتهای ابتدای تاریخ از بین رفتند. انتظار میرود استفاده از اینترنت گفتمان معماری در قرن ۲۱ را پیش ببرد.
تاریخچه
دوران باستان
اطلاعات یا شواهد اندکی در مورد تئوری معماری در دوران باستان، تا قرن اول پیش از میلاد، با کار ویتروویوس وجود دارد. با این وجود، این بدان معنا نیست که چنین آثاری وجود نداشتهاند. بسیاری از آثار دوران باستان جان سالم به در نبردند.
قرون وسطا
در طول قرون وسطی، دانش معماری با رونویسی، به شکل شفاهی (دهان به دهان) و به لحاظ فنی در خانه استادکاران منتقل شد.[۱] با توجه به ماهیت دشوار رونویسی، نمونههای اندکی از تئوری معماری در این دوره زمانی نوشته شدهاست. اکثر آثار این دوره الهی، و رونویسی از کتاب مقدس بودند، بنابراین تئوریهای معماری همچون یادداشتهای بر روی ساختارهای موجود در کتاب مقدس بود. Liber de rebus in administratione sua gestis اثر ابوت سوژه، یک سند معماری بود که با معماری گوتیک پدیدار شد. نمونهٔ دیگر از مجموعه نقاشیهای ویلار دو اونکور از حدود ۱۲۳۰ بود.
در دودمان سونگ چین، لی جی در ۱۱۰۳ یینگزائو فاشی را منتشر شد، یک رساله معماری بود که عناصر معماری چینی را تدوین کرد.[۲][۳]
رنسانس
اولین کار بزرگ نظریه معماری این دوره متعلق به لئون باتیستا آلبرتی De Re Aedificatoria است، که ویتروویوس را در قلب اصلیترین سنت تئوریک دوران مدرن قرار داد. از آلبرتی، معماری خوب از طریق مثلث ویتروویایی شناخته شده، که هدف آن را تعریف میکند. این سهگانه تمام اعتبارش را تا قرن نوزدهم را حفظ کرد. گذار عمده به قرن هفدهم و در نهایت دوره روشنگری از طریق تحقیقات پیشرفته ریاضی و نوری معمار برجسته و هندسه دان ژرار دوسارگ، با تأکید بر مطالعات او بر مقاطع مخروطی، پرسپکتیو و هندسه تصویری، اتفاق افتاد.
روشنگری
عصر روشنگری شاهد توسعه قابل توجهی در تئوری معماری در قاره اروپا بود. اکتشافات باستان شناسانهٔ جدید (از قبیل پمپئی و هرکولانیوم) علاقه جدیدی به هنر و معماری کلاسیک به وجود آورد. به این ترتیب، واژهٔ نئوکلاسیسیسم، که توسط نوشتهٔ منتقد هنری پروس [یوهان یوآخیم وینکلمن] شرح داده شد، به منظور تبیین معماری قرن هجدهم که به این نمونههای نئوکلاسیک برای الهام در طراحی ساختمان نگاه میکردند استفاده شد.[۴]
نظریه پردازان برجسته معماری عصر روشنگری عبارتند از ژولین دیوید لروا، ابه مارک آنتوان لوژه، جیووانی باتیستا پیرانزی، رابرت آدام، جیمز استوارت، گئورگ ویلهلم فریدریش هگل،[۵] و نیکلاس روت.
قرن بیستم
در سال ۱۸۸۹، کامیلو سیته Der Städtebau nach seinem künstlerischen Grundsätzen را منتشر کرد (با عنوان برنامهریزی شهری با توجه به اصول هنری ترجمه شده) که دقیقاً نقد فرم معماری نبود، بلکه یک نقد زیبایی شناسانه (تأثیر گرفته از برنامهریزی شهری قرون وسطی و باروک) از شهرنشینی قرن نوزدهمی است. این کار عمدتاً تئوریک، تأثیری آنی بر معماری گذاشت، به این دلیل که دو رشتهٔ معماری و برنامهریزی را در هم آمیخت. تقاضا برای آن چنان بالا بود که پنج چاپ در آلمان بین سالهای ۱۸۸۹ و ۱۹۲۲ منتشر شد و یک ترجمه فرانسوی در سال ۱۹۰۲ بیرون آمد. (هیچ نسخه ای به زبان انگلیسی تا سال ۱۹۴۵ منتشر نشد) برای سیته، مهمترین مسئله نه شکل معماری یا فرم ساختمان، بلکه کیفیت فضاهای شهری ای است که ساختمانها در مجموع در بر میگیرند، کل بیش از مجموع بخشها. جنبش مدرن این افکار را رد کرد و لو کوربوزیه به شدت کار را نادیده گرفت. با این وجود، کار سیته توسط معماران و نظریه پردازان پست مدرن دهه ۱۹۷۰ بازبینی شد، به ویژه پس از انتشار مجدد آن در سال ۱۹۸۶ توسط ریزولی، ویرایش شده توسط کالینز و کالینز (که اکنون توسط داور منتشر شدهاست) بازخوانی شد. از این کتاب اغلب امروزه در خطایی تاریخی به عنوان وسیله ای برای نقد جنبش مدرن به عنوان استفاده میشود.
معاصر
در گفتمان معماری معاصر تئوری بهطور کلی متوجه موضع اش در برابر فرهنگ و خصوصاً اندیشه شده. به همین دلیل است که دورههای دانشگاهی تئوری معماری اغلب به اندازهٔ بحث دربارهٔ ساختمانها وقت صرف بحث در مورد فلسفه و مطالعات فرهنگی میکنند، و به همین دلیل است که پژوهشهای پیشرفته تحصیلات تکمیلی و پایاننامههای پی اچ دی بر ارتباط موضوعات فلسفی با علوم انسانی معماری تمرکز میکنند. برخی از نظریه پردازان معماری به بحث در مورد موضوعات فلسفی میپردازند یا بهطور مستقیم با فیلسوفان وارد گفتگو میشوند، همانطور که پیتر آیزنمن و برنارد چومی به اندیشه دریدا علاقه داشتند یا علاقه آنتونی ویدلر به آثار فروید و لکان، علاوه بر علاقه به شعر فضایی گاستون باشلار یا متون ژیل دلوز. این همچنین در مورد استادان در دانشگاهها مانند دلیبور وسلی یا آلبرتو پرز گومز صدق میکند و در سالهای اخیر این گرایش به فلسفه از راه پژوهش نسل جدیدی از نظریه پردازان (برای نمونه جفری کیپنس یا سنفورد کوینتر) تقویت شدهاست. بهطور مشابه، میتوانیم به معماران معاصر علاقهمند به فلسفه و مطالعات فرهنگی اشاره کنیم. بعضی از آنها به پدیدارشناسی علاقهمند هستند، مانند کریستین نوربرگ-شولز، یا مانند نادر البزری متخصص فیلسوفان و مورخان علم هستند. دیگران، مانند مانفردو تافوری، علاقهمند به تعریفهای هستی شناسانهٔ جدیدی از معماری هستند که ردی از مفهومی تازه از مدرنیته در معماری را دنبال میکند. این مفهوم که تئوری مستلزم نقد است و در کار بسیاری از نظریه پردازان و معماران دیگر مانند مارک ویگلی و دیگران وجود دارد ریشه در مطالعات ادبی پسا ساختارگرایانه دارد. در نظریههای آنها، معماری با یک زبان مقایسه میشود که هر بار که استفاده شود میتواند اختراع شده و دوباره اختراع شود. این تئوری بر معماری به اصطلاح دیکانستراکتیویستی تأثیر گذاشت. در مقابل، نوآوران جامعه شبکه ای، به خصوص توسعه دهندگان نرمافزار سیلیکون ولی، تأکید کریستوفر الکساندر بر راه بی زمان ساختن بود (۱۹۷۹) را بر اساس زبان الگوهایی که همچنان که ساخته میشوند بهینه میشوند
انجمن رماننویسی
رمان۹۸
تئوری معماری کنش اندیشیدن، گفتوگو و نوشتن دربارهٔ معماری است. تئوری معماری در بیش تر مدارس معماری تدریس میشود و توسط معماران پیشرو جهان به کار گرفته میشود. برخی از اشکالی که تئوری معماری در بر میگیرد سخنرانی یا گفتگو، رساله یا کتاب و پروژههای کاغذی (ساخته نشده) یا ورودیهای مسابقات طراحی معماری هستند. تئوری معماری اغلب آموزشی است، و نظریه پردازان تمایل دارند که به مدارس نزدیک باشند یا در مدارس معماری کار کنند. تئوری معماری از دوران باستان به اشکال مختلف وجود داشت، و همچنان که نشر بیش تر رایج شد، تئوری معماری غنای بیش تری یافت. کتابها، مجلات و ژورنالهای دانشگاهی تعداد بیسابقه ای از آثار معماران و منتقدان را در قرن بیستم منتشر کردند. در نتیجه، سبکها و جنبشها یی شکل گرفتند و بسیار سریعتر از حالتهای ابتدای تاریخ از بین رفتند. انتظار میرود استفاده از اینترنت گفتمان معماری در قرن ۲۱ را پیش ببرد.
تاریخچه
دوران باستان
اطلاعات یا شواهد اندکی در مورد تئوری معماری در دوران باستان، تا قرن اول پیش از میلاد، با کار ویتروویوس وجود دارد. با این وجود، این بدان معنا نیست که چنین آثاری وجود نداشتهاند. بسیاری از آثار دوران باستان جان سالم به در نبردند.
قرون وسطا
در طول قرون وسطی، دانش معماری با رونویسی، به شکل شفاهی (دهان به دهان) و به لحاظ فنی در خانه استادکاران منتقل شد.[۱] با توجه به ماهیت دشوار رونویسی، نمونههای اندکی از تئوری معماری در این دوره زمانی نوشته شدهاست. اکثر آثار این دوره الهی، و رونویسی از کتاب مقدس بودند، بنابراین تئوریهای معماری همچون یادداشتهای بر روی ساختارهای موجود در کتاب مقدس بود. Liber de rebus in administratione sua gestis اثر ابوت سوژه، یک سند معماری بود که با معماری گوتیک پدیدار شد. نمونهٔ دیگر از مجموعه نقاشیهای ویلار دو اونکور از حدود ۱۲۳۰ بود.
در دودمان سونگ چین، لی جی در ۱۱۰۳ یینگزائو فاشی را منتشر شد، یک رساله معماری بود که عناصر معماری چینی را تدوین کرد.[۲][۳]
رنسانس
اولین کار بزرگ نظریه معماری این دوره متعلق به لئون باتیستا آلبرتی De Re Aedificatoria است، که ویتروویوس را در قلب اصلیترین سنت تئوریک دوران مدرن قرار داد. از آلبرتی، معماری خوب از طریق مثلث ویتروویایی شناخته شده، که هدف آن را تعریف میکند. این سهگانه تمام اعتبارش را تا قرن نوزدهم را حفظ کرد. گذار عمده به قرن هفدهم و در نهایت دوره روشنگری از طریق تحقیقات پیشرفته ریاضی و نوری معمار برجسته و هندسه دان ژرار دوسارگ، با تأکید بر مطالعات او بر مقاطع مخروطی، پرسپکتیو و هندسه تصویری، اتفاق افتاد.
روشنگری
عصر روشنگری شاهد توسعه قابل توجهی در تئوری معماری در قاره اروپا بود. اکتشافات باستان شناسانهٔ جدید (از قبیل پمپئی و هرکولانیوم) علاقه جدیدی به هنر و معماری کلاسیک به وجود آورد. به این ترتیب، واژهٔ نئوکلاسیسیسم، که توسط نوشتهٔ منتقد هنری پروس [یوهان یوآخیم وینکلمن] شرح داده شد، به منظور تبیین معماری قرن هجدهم که به این نمونههای نئوکلاسیک برای الهام در طراحی ساختمان نگاه میکردند استفاده شد.[۴]
نظریه پردازان برجسته معماری عصر روشنگری عبارتند از ژولین دیوید لروا، ابه مارک آنتوان لوژه، جیووانی باتیستا پیرانزی، رابرت آدام، جیمز استوارت، گئورگ ویلهلم فریدریش هگل،[۵] و نیکلاس روت.
قرن بیستم
در سال ۱۸۸۹، کامیلو سیته Der Städtebau nach seinem künstlerischen Grundsätzen را منتشر کرد (با عنوان برنامهریزی شهری با توجه به اصول هنری ترجمه شده) که دقیقاً نقد فرم معماری نبود، بلکه یک نقد زیبایی شناسانه (تأثیر گرفته از برنامهریزی شهری قرون وسطی و باروک) از شهرنشینی قرن نوزدهمی است. این کار عمدتاً تئوریک، تأثیری آنی بر معماری گذاشت، به این دلیل که دو رشتهٔ معماری و برنامهریزی را در هم آمیخت. تقاضا برای آن چنان بالا بود که پنج چاپ در آلمان بین سالهای ۱۸۸۹ و ۱۹۲۲ منتشر شد و یک ترجمه فرانسوی در سال ۱۹۰۲ بیرون آمد. (هیچ نسخه ای به زبان انگلیسی تا سال ۱۹۴۵ منتشر نشد) برای سیته، مهمترین مسئله نه شکل معماری یا فرم ساختمان، بلکه کیفیت فضاهای شهری ای است که ساختمانها در مجموع در بر میگیرند، کل بیش از مجموع بخشها. جنبش مدرن این افکار را رد کرد و لو کوربوزیه به شدت کار را نادیده گرفت. با این وجود، کار سیته توسط معماران و نظریه پردازان پست مدرن دهه ۱۹۷۰ بازبینی شد، به ویژه پس از انتشار مجدد آن در سال ۱۹۸۶ توسط ریزولی، ویرایش شده توسط کالینز و کالینز (که اکنون توسط داور منتشر شدهاست) بازخوانی شد. از این کتاب اغلب امروزه در خطایی تاریخی به عنوان وسیله ای برای نقد جنبش مدرن به عنوان استفاده میشود.
معاصر
در گفتمان معماری معاصر تئوری بهطور کلی متوجه موضع اش در برابر فرهنگ و خصوصاً اندیشه شده. به همین دلیل است که دورههای دانشگاهی تئوری معماری اغلب به اندازهٔ بحث دربارهٔ ساختمانها وقت صرف بحث در مورد فلسفه و مطالعات فرهنگی میکنند، و به همین دلیل است که پژوهشهای پیشرفته تحصیلات تکمیلی و پایاننامههای پی اچ دی بر ارتباط موضوعات فلسفی با علوم انسانی معماری تمرکز میکنند. برخی از نظریه پردازان معماری به بحث در مورد موضوعات فلسفی میپردازند یا بهطور مستقیم با فیلسوفان وارد گفتگو میشوند، همانطور که پیتر آیزنمن و برنارد چومی به اندیشه دریدا علاقه داشتند یا علاقه آنتونی ویدلر به آثار فروید و لکان، علاوه بر علاقه به شعر فضایی گاستون باشلار یا متون ژیل دلوز. این همچنین در مورد استادان در دانشگاهها مانند دلیبور وسلی یا آلبرتو پرز گومز صدق میکند و در سالهای اخیر این گرایش به فلسفه از راه پژوهش نسل جدیدی از نظریه پردازان (برای نمونه جفری کیپنس یا سنفورد کوینتر) تقویت شدهاست. بهطور مشابه، میتوانیم به معماران معاصر علاقهمند به فلسفه و مطالعات فرهنگی اشاره کنیم. بعضی از آنها به پدیدارشناسی علاقهمند هستند، مانند کریستین نوربرگ-شولز، یا مانند نادر البزری متخصص فیلسوفان و مورخان علم هستند. دیگران، مانند مانفردو تافوری، علاقهمند به تعریفهای هستی شناسانهٔ جدیدی از معماری هستند که ردی از مفهومی تازه از مدرنیته در معماری را دنبال میکند. این مفهوم که تئوری مستلزم نقد است و در کار بسیاری از نظریه پردازان و معماران دیگر مانند مارک ویگلی و دیگران وجود دارد ریشه در مطالعات ادبی پسا ساختارگرایانه دارد. در نظریههای آنها، معماری با یک زبان مقایسه میشود که هر بار که استفاده شود میتواند اختراع شده و دوباره اختراع شود. این تئوری بر معماری به اصطلاح دیکانستراکتیویستی تأثیر گذاشت. در مقابل، نوآوران جامعه شبکه ای، به خصوص توسعه دهندگان نرمافزار سیلیکون ولی، تأکید کریستوفر الکساندر بر راه بی زمان ساختن بود (۱۹۷۹) را بر اساس زبان الگوهایی که همچنان که ساخته میشوند بهینه میشوند
انجمن رماننویسی
رمان۹۸
همه چیز درباره معماری
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com