خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در این صورت، انسان ها از نظر اوصاف و طرز تفکر، طورى تربیت می شوند که دیگر محل و موضوعى براى رذائل اخلاقى، باقى نمی ماند؛ به عبارت دیگر، اوصاف رذیله و خوى‏هاى ناستوده از طریق رفع از بین برده می شود نه دفع؛ یعنى به فرد، اجازه داده نمی شود تا رذائل در دل ها راه یابد تا درصدد بر طرف کردن آنها برآیند، بلکه دل ها را به گونه ای از ارزش های دینی و اخلاقی، مملو می-کند که دیگر جایى براى رذائل باقى نمی ماند.[72] تفاوت این دو صورت در این است که در صورت اول، انسان ها، تنها به سبب حق واقعى و کمال اخروی، از اخلاق تبعیت می کنند، ولى مکتب اسلام، به سوى حقى دعوت مى‏کند که نه ظرف اجتماع، گنجایش آن را دارد و نه آخرت، و آن خداى متعال است. یعنی انسان ها صرفاً به منظور تحصیل رضایت خداوند به قواعد اخلاقی عمل می کنند، نه پاداش های دنیوی و اخروی.[73] تا کنون روشن شد که دین، نقش مهمی را در عرصه اخلاق به عهده دارد و هیچ چیز دیگری نمی‌تواند جای گزین آن شود. چنان که برخی، تنها وظیفه دین و سازمان دینی را در جهان امروز، اشاعه اخلاق تلقی نموده‌اند.[74] و بدون دین، اخلاقی نیز در کار نخواهد بود.[75]
بی کفایتی عقلانیت مدرن در تنظیم نظام حقوقی و اخلاقی جوامع
با توجه به مطالب فوق، ممکن است فردی با استناد به شواهد عینی جوامع مدرن، استدلال فوق را زیر سؤال ببرد و ادعای کفایت عقلانیت در زندگی انسان و بی نیازی بشر از دین نماید؛ چنان که ابن خلدون در عصر خودش با استناد به برخی از جوامع، این اِشکال را مطرح نموده است.[76] یا در نهایت، مستشکل مدعی شود که مطالب فوق، تنها کارآمدی دین را در جامعه مدرن اثبات می نماید، نه ضعف عقلانیت مدرن را. اگرچه از دقت در مطالب فوق، ضعف عقلانیت در تنظیم نظام حقوقی و اخلاقی جامعه مدرن، روشن می شود، ولی برای تأکید و وضوح بیشتر، چند نکته مطرح می شود:
1. سلطه خواهش ها و امیال نفسانی بر عقل عملی: علامه طباطبایی معتقد است عقلى که به جعل و وضع قانون می-پردازد، عقل عملى است، نه عقل نظرى که وظیفه‏اش تشخیص حقیقت هر چیز است.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
عقل عملى مقدمات حکم خود را از احساسات باطنى مى‏گیرد که در هر انسانى در آغاز وجودش، بالفعل موجود است. و احتیاج به این که فعلیت پیدا کند ندارد، و این احساسات، همان قواى شهویه و غضبیه است، و اما قوه ناطقه قدسیه در آغاز وجود انسان، قوه محض است، و این احساسات فطرى، خود عامل اختلال نظام است. نتیجه، این که انسان نمی تواند با اعتماد به عقل از دین در وضع قانون و شیوه زیستن بی نیاز باشد.[77] علاه بر آن عقلانیت حاکم بر زندگی مدرن، عقلانیت ابزاری و صرفاً به دنبال تأمین نیازهای مادی انسان است، نه چیزی بیش از آن و شدیداً از خواسته های انسانی تبعیت می نماید. براى به دست آوردن تمامیت این دلیل توجه به جریان حوادث اجتماعى عصر حاضر، کافى است. جوامع معاصر به جهت فقدان نظام قانونی عام و فراگیر، دچار انحطاط اخلاقی و فساد بشر گردیده و ظلم ها و جنگ هاى خانمان برانداز شدیدی، را علیه همدیگر روا می دارند. سلطه عقلانیت مدرن، آن قدر زندگی را برای انسان دشوار نموده که ماکس وبر از این وضعیت به «قفس آهنین» تعبیر نموده است. پیروان مکتب انتقادی نیز با استناد به فقدان ارزش های انسانی، عدالت، صلح و شادمانی و افزایش ظلم و جور در جامعه مدرن، توانایی عقلانیت مدرن را شدیداً زیر سؤال برده و معتقد ند علی رغم عقلانیت ظاهری زندگی مدرن، جهان جدید سرشار از عدم عقلانیت است. این مکتب از وضعیت جهان مدرن به «عدم عقلانیتِ عقلانیت، تعبیر می نماید».[78] محاسبه گرایی، ابزاری شدن، عافیت طلبگی، روزمرگی، انحطاط معنویت و امر متعالی، نهیلیسم، بی خانمانی، غفلت از هستی و امور از این قبیل بحران هاست که انسان مدرن را به موجود بی اصل و بی بنیاد، بی معنا و بی هدف تبدیل نموده است. در این وضعیت است که بسیاری به دنبال چاره هستند و بهترین راه نجات بشر، برگشتن به دامن دین قلمداد شده است. مارتین هایدگر با توجه به مشکلات فوق می گوید: «فقط خدایی می تواند ما را نجات بدهد.»[79] به نظر کیوپیت، عقلانیت دنیا گرا، در عین این که توانست در یک مقطع، بخش های وسیعی فرهنگ جدید را فتح و خود را به عنوان یک دین بر مردم تحمیل نماید، ولی به زودی بی کفایتی آن روشن شد و نتوانست به طور کامل ، جای ادیان سنتی را بگیرد؛ زیرا دین در حیات فردی و اجتماعی بشر، دارای کارکردهای بی بدیلِ مورد خواست انسان است که تمدن عرفی پس از یک تجربه نسبتاً طولانی از تأمین آن عاجز ماند و لذا خود، زمینه حضور قدرت مند مجدد ادیان را فراهم نمود.[80] گریفین، معتقد است در جهان بینی مدرنِ مبتنی بر آزادی، تجربه و حس و عقل ابزاری، خدا مرده است که نسبیت باوری، پوچ انگاری، ماده باوری، ارتش سالاری و قبیله گرایی جدید، مهم ترین پی آمد زوال دین و اعتقاد به خداوند است. از نظر وی این امور، پی آمدهای منفی فراوان بر زندگی فردی و اجتماعی بشر داشته که به نوبه خود زمینه شکل گیری دنیایی جدید شده است که از آن به جهان پسامدرن تعبیر می شود و در آن زمینه، حضور مجدد دین فراهم خواهد شد.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
سیدمان نیز معتقد است بسیاری از مدافعان و منتقدان بر نهاده عرفی شدن، بر یک موضوع توافق دارند: ایدئولوژی های عرفی یا بیان های فرهنگی عرفی نمی توانند چارچوب های مقتضی را برای سامان شخصی، اخلاقی و اجتماعی موجود ارائه کنند و لذا برگشت به دین بیش از همه ضرورت می یابد.[82]
2. مجهول بودن انسان و روابط اجتماعی او: انسان، دارای دو نوع رفتار تدبیری و التذاذی است. رفتارهای تدبیری انسان بر خلاف رفتارهای التذاذی او همواره نیازمند طرح، برنامه، روش و انتخاب وسیله برای مقصد است. عقل انسان در طرح برنامه جزئی و مربوط به مسائل روزمره زندگی، مفید است، ولی تدوین برنامه های کلان و جامع تمام ابعاد زندگی انسان و مطابق با مصالح آن از توان عقل فردی و جمعی، خارج است؛ چون اولاً، انسان و به ویژه حیات اجتماعی او بالاترین مجهول است؛ ثانیاً، انسان، دارای حیات اخروی است که عقل، قدرت درک آن را ندارد؛ چون از آن نشئه تجربه ندارد. این جاست که نیاز به یک مکتب و ایدئولوژی ضرورت خود را می نمایاند.[83] وی با محور قرار دادن نیازهای اجتماعی، انسان امروز و فردا را بیش از انسان گذشته، نیازمند ایدئولوژی می داند. شهید مطهری در این مورد می فرماید:
اگرچه بشر از گذشته تا به حال به ایدئولوژی نیازمند بوده است، ولی هرچه زمان گذشته و انسان رشد کرده و تکامل یافته است، این نیاز شدیدتر شده است. در گذشته، گرایش های خونی و نژادی و قومی و قبیله ای و ملی، مانند یک «روح جمعی» بر جوامع انسانی حاکم بود. این روح به نوبه خود یک سلسله آرمان های جمعی- ولو غیرانسانی- به وجود می-آورد و به جامعه وحدت و جهت می داد. رشد تکامل علمی و عقلی، آن پیوندها را سست کرده است. علم به حکم خاصیت ذاتی خود تمایل به فردیت دارد، عواطف را ضعیف و پیوندهای احساسی را سست می کند. آنچه بشر امروز – به طریق اولی بشر فردا- را وحدت و جهت می بخشد و آرمان مشترک می دهد و ملاک خیر و شر و باید و نباید برایش می گردد، یک فلسفه زندگی انتخابی آگاهانه آرمان خیز مجهز به منطق و به عبارت دیگر، یک ایدئولوژی جامع و کامل است. بشر امروز بیشتر از بشر دیروز نیازمند به چنین فلسفه زندگی است؛ فلسفه ای که قادر باشد به او دلبستگی به حقایق ماوای فرد و منافع فرد بدهد. امروز دیگر جای تردید نیست که مکتب و ایدئولوژی از ضروریات حیات اجتماعی است.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
از نظر مطهری، این ایدئولوژی تنها با وحی تأمین می شود. شهید صدر نیز به همین مطلب توجه نموده و در بحث نیاز انسان به دین بر این نکته تأکید دارد که مشکل اساسی بشر معاصر، نظام اصلح اجتماعی است. این نیاز را تنها دین می-تواند بر آورده سازد.[85] اگرچه در بیان شهید مطهری و شهید صدر از حقوق و اخلاق، اسمی به میان نیامده، ولی عمومیت بیان آن دو نظام حقوقی و اخلاقی را در برمی گیرد. و ضعف عقل را در این دو مورد اثبات می نماید.
3. استفاده جوامع مدرن از آموزه های دیانت: مسئله ای که از آن غفلت می شود، این است که تمام پیشرفت های مثبت جهان معاصر، محصول عقلانیت انسان قلمداد می شود؛ در حالی که این گونه نیست و دین در این زمینه به طور مستقیم و غیرمستقیم نقش داشته و دارد. علامه طباطبایی، معتقد است اسلام با این که عمرى کوتاه داشت و با این که عرصه حکومت آن بسیار تنگ بود، بر مشارق و مغارب عالم، سیطره یافت و تحولى جوهرى و ریشه دار در تاریخ بشر پدید آورد؛ تحولى که آثار شگرف آن تا کنون باقى است و از این به بعد نیز باقى خواهد ماند. به نظر علامه، تحول عصر حاضر و عامل تمام تأثیر آن، ظهور اسلام در جهان است.[86] ایشان در جای دیگر بر اساس اصل وراثت و تقلید می-فرماید حقیقت امر، این است که این تمدنى که ما فعلاً در جوامع مترقى بشر مى‏بینیم، همه از آثار نبوت و دین است، که این جوامع، آن را با وراثت و یا تقلید به دست آورده‏ است. از زمان پیدایش دین در میان بشر، علاقه به اخلاق فاضله و عشق به عدالت و صلاح در بشر پیدا شد؛ چون غیر از دین، هیچ عامل دیگرى و هیچ داعى دیگرى، بشر را به داشتن ایمان و اخلاق فاضله و عدالت و صلاح دعوت نکرده است. از نظر ایشان، تمدن غرب، محصول آشنایی آنها با قوانین اسلامی و عقب ماندگی کشورهای اسلامی، محصول فاصله گرفتن آنها از اسلام است.[87] از نظر ماکس وبر و پارسونز، تمام ویژگی های مثبت جهان مدرن، مانند اقتصاد، سـ*ـیاست، علم، هنر، دیوان سالاری، نظم، اتحاد، پیشرفت، علم، استقلال و... ریشه در مسیحیت دارد.[88] اگرچه ممکن است سخن پارسونز نسبت به مسیحیت، مورد قبول نباشد، ولی اصل سخن او راجع به قدرت دین، درست و قابل قبول است.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
4. نادیده انگاشتن حیات واقعی انسان و تقلیل زندگی به حیات مادی: کسانی که مدعی اند بشر با اعتماد به عقل و بدون دین می تواند زندگی شان را سامان بدهند، آگاهانه یا ناآگاهانه، دچار این نقص معرفتی شده اند که از یک سو، بعد روحی و معنوی انسان را نادیده انگاشته اند و از طرف دیگر، دین را ابزار زندگی مادی و جسمانی و نیازهای متغیر انسان، قلمداد نموده و در نتیجه، در پی رشد ابزار مدرن، ایده بی نیازی از دین را مطرح نموده اند؛ در حالی که نه انسان، منحصر به بعد جسمانی است و نه دین، ابزار تأمین نیازهای جسمانی انسان، بلکه دین در قدم نخست برای تأمین نیازهای معنوی و روحی انسان است. علامه طباطبایی می فرماید هدف اصلی در دنیای امروز، بهره برداری و بهره مند شدن از مزایای حیات مادی و دنیایی است؛ در حالی که اسلام، آن را قبول ندارد؛ زیرا از نظر اسلام، سعادت، منحصر به لذایذ مادی نیست، بلکه مدار آن وسیع تر است و تنها یک ناحیه آن برخوردار از لذات زندگی مادی است و ناحیه دیگرش، برخوردار از سعادت اخروی است و زندگی واقعی نیز همان زندگی اخروی است. از نظر اسلام، سعادت دنیوی و اخروی، جز از طریق دعوت و گرویدن به توحید ناب، حاصل نمی شود.[89] در جای دیگر نیز علامه طباطبایی می-فرماید ملاک تشریع دین اسلام، کمال و رشد روحى و جسمى با هم است و در پی سعادت مادى و معنوى انسان است؛ لازمه این سخن، آن است که وضع انسان اجتماعى متکامل به تکامل دینى، معیار قرار گیرد، نه انسان اجتماعى متکامل به صنعت و سـ*ـیاست تنها.[90] علامه محمد تقی جعفری با تقسیم حیات به طبیعی و معقول می گوید انسان در سامان دادن زندگی طبیعی نه تنها نیاز به دین ندارد، بلکه دین در برخی مواقع، مزاحم آن نیز است. آن چه انسان را به دین نیازمند می نماید، حیات معقول و طیبه است که در آن انسان به کمال نهایی دست می یابد و ظرف تحقّق آن نیز آخرت است. بنابراین، هدف غایی دین، ساختن زندگی معقول است و اگر این هدف، نادیده انگاشته شود و زندگی طبیعی، مقدم شود استفاده ابزاری از دین است؛ چنان که آنهایی که حیات طبیعی را مقدم داشته اند، از دین و سایر ارزش ها، استفاده ابزاری نموده اند.[91] با توجه به مطلب فوق نمی توان با استناد به جوامع مدرن یا برخی جوامع دیگر، کفایت عقل را در سامان دادن زندگی انسان اثبات نمود؛ چون انسان با اعتماد به عقل، تنها توانسته به گونه ای زندگی شان را سامان بدهد که چند روزی نیازهای مادی شان را تأمین نماید؛ حال آن که از سامان دادن به زندگی حقیقی انسان عاجز است. و افزایش سلطه عقلانیت مدرن از این جهت، انسان را بیش از گذشته، نیازمند به دین نموده است.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
جمع بندی و نتیجه گیری
پس از تحقق یافتن روشنگری ادعا می شد که دیگر عصر دین به پایان رسیده؛ زیرا دین مربوط به دوران کودکی و صغارت بشر بوده است. ولی بعد از مدتی سلطه عقلانیت و کنار رفتن دین از عرصه حیات انسانی، مجدداً دین در حال برگشتن در متن زندگی انسان هاست. این برگشت مجدد، نشانه ضعف و ناتوانی عقلانیت مدرن است. عقلانیت مدرن، نه تنها قدرت پاسخ گویی به نیازهای اساسی و بنیادی انسان را نداشته و ندارد، بلکه در سطح فردی و اجتماعی، بحران های را به وجود آورده که بشر را شدیداً تشنه دین نموده است. در این نوشتار از طریق بررسی نیازمندی جامعه مدرن به دین در عرصه اخلاق و حقوق، ضعف عقلانیت در سامان دادن این دو حوزه روشن شد. با توجه به اهمیت فراوان اخلاق و حقوق در زندگی مدرن و پیچیده شدن روابط اجتماعی، نیاز به دین نیز بیش از گذشته تشدید می شود. برای اثبات مدعای فوق، مطالب دیگری، مانند تأثیرپذیری عقل عملی از هواهای نفسانی انسان، توجه به مشلات ناشی از سلطه عقلانیت مدرن، مجهول بودن حیات انسانی، تأثیر دین در ویژگی های مثبت جهان مدرن و نادیده انگاشته شدن ابعاد حقیقی انسان در جهان مدرن نیز مطرح شد. بنابراین، این ادعا که دین در جامعه مدرن، کارایی ندارد باطل می شود؛ چنان که بسیاری از دین پژوهان از این ایده، دست کشیده اند.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
پی نوشت ها
* دانش آموخته حوزه علمیه قم و کارشناسی ارشد جامعه شناسی
1. ر.ک: آزبون، پیتر، «مدرنیته؛ گذار از گذشته به حال»، در: مدرنیته و مدرنیسم، ترجمه حسینعلی نوذری (تهران: نقش جهان، 1379) ص 65 و حقیقی، شاهرخ، گذار از مدرنیته (تهران: نشر آگه، چ اول، 1379) ص 13.
2. ژولین فروند، جامعه شناسی ماکس وبر، ترجمه عبدالحسین نیک گهر (تهران: رایزن، 1368) ص 214 و دیوید لایون، پسا مدرنیته، ترجمه محسن حکیمی (تهران: انتشارات آشیان، چ اول، 1380) ص 49، و حقیقی، پیشین، ص 14.
3. علی رضا شجاعی زند، عرفی شدن در تجربه مسیحی و اسلامی (تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1381) ص 135.
4. تالکوت پارسونز، «ساخت های منطقی «جامعه شناسی دین» ماکس وبر»، در عقلانیت و آزادی، ترجمه یدالله موقن و احمد تدیّن (تهران: هومس، 1379) ص 45-46.
5. پیترال برگر، «موج تازه سکولارزدایی از جهان: دورنمایی جهانی»، در افول سکولاریسم (تهران: نشر بنگاه، 1380) ص 33.
6. ر.ک: ویلم، ژان پل، جامعه شناسی ادیان، فصل سوم، ترجمه عبدالرحیم گواهی (تهران: انتشارات تبیان، 1377).
7. موریس باربیه، دین و سـ*ـیاست در اندیشه مدرن، ترجمه امیر رضایی (تهران: نشر قصیده سرا، 1384) ص 13-14.
8. جولی اسکات و آیرین هال، دین و جامعه شناسی، ترجمه افسانه نجاریان (تهران: نشر رسش، 1382) ص 85.
9. امیل دورکیم، صور بنیانی حیات دینی، ترجمه باقر پرهام (تهران: نشر مرکز، 1383) ص 95، و ریمون آرون، سیر مراحل اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام (تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1381) ص 396.
10. امیل دورکیم، پیشین، ص 58.
11. دوکولانژ، فوستیل، دین و تمدن قدیم، ترجمه نصرالله فلسفی (تهران: کیهان، بی تا) ص 42.
12. ویل دورانت، درآمدی بر تاریخ تمدن، جمعی از مترجمین (تهران، شرکت سهامی، 1365) ص 211.
13. ریچارد مونچ، «تمایز، عقلانی شدن، ادغام: تولد جامعه مدرن»، ترجمه منصور انصاری در: جامعه سنتی و جامعه مدرن، ویراسته مالکوم واتریز (تهران: نقش جهان، 1381) ص 415.
14. پارسونز، «اصول عام تکامل در جامعه»، ترجمه منصور انصاری در: جامعه سنتی و جامعه مدرن، ویراسته مالکوم واتریز (تهران: نقش جهان، 1381) ص 303.
15. همان، ص 298.
16. همان، ص 298.
17. همان، ص 299 و 300.
18. همان
19. همان
20. «لما لم یکن الانسان بحیث یستقل وحده بأمره نفسه إلا بمشارکه آخر من بنی جنسه، و معارضته و بمعاوضته تجریان بینهما یفرع کل واحد منهما لصاحبه عن مهم لو تولاه بنفسه لإزدحم علی الواحد کثیر، و کان مما یتعسر إن امکن وجب ان یکون بین الناس معامله و عدل یحفظه شرع یفرضه شارع متمیّز بالاستحقاق الطاعه الاختصاصه بآیات تدل علی أنها من عند ربه، و وجب ان یکون للمحسن و المسئ جزاء عند تقدیر الخبیر» ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات (قم: نشرالکتاب، 1403 ه.ق) ص 371-372.
21. «الانسان غیر مُکتف بذاته فی الوجود و البقاء لأن نوعه لم ینحصر فی شخصه فلایعیش فی الدنیا الا بتمدن و اجتماع و تعاون فلا یمکن وجوده بالانفراد. فافترقت اعدادٌ و اختلفت احزاب و انعقدت ضیاع و بلاد فاضطروا فی معاملاتهم و مناکحاتهم و جنایاتهم الی قانون مرجوع الیه بین کافته الخلق یحکمون به بالعدل و الا تغالبوا و فسد الجمیع و انقطع النسل و اختل النظام لما جبلَّ علیه کل احد من ان یشتهی لما یحتاج الیه و یغضب علی من یزاحمه فیه و ذلک القانون الشرع و لابد من شارع یعیِّن لهم منهجاً یسلکونه لإنتظام معیشتهم فی الدنیا و یسنُّ لهم طریقاً یصلونه به الی الله و یفرض علیهم ما یذکرَّهم امرالآخره ...» صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، الشواهد الربوبیه، به تصحیح، تعلیق و مقدمه سیدجلال الدین آشتیانی (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1346) ص 359-360.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
22. «والغرض فی الخلیقه سیاقه الجمیع الی جوار الله و دار کرامه لشمول رحمته. و الانسان کمامر غلب علیه حب التفرُّد و التغلُّب و ان انجرَّ الی هلاک غیره، فلو ترک الأمر فی الأفراد سُدیً من غیر سیاسه عادله و حکومه آمره زاجره فی التقسیمات والتخصیصات لتشاوشوا و یقاتلوا، و شغلهم ذلک عن السلوک و العبودیِّه و انساهم ذکر الله.» همان، ص 363.
23. سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی (قم: انتشارات جامعه مدرسین، بی تا) ج2، ص 175-180 و 196-197 و طباطبایی، اسلام و اجتماع (قم: انتشارات جهان آرا، بی تا) ص 19.
24. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج2 (تهران: صدرا، 1374) ص 47 و 172.
25. طباطبایی، تفسیر المیزان، ج11، ص 212 و روابط اجتماعی در اسلام، ترجمه محمدجواد حجتی کرمانی (قم: انتشارات بعثت، بی تا) ص 46- 47، و عبدالله جوادی آملی، انتظار بشر از دین (قم: اسراء، 1380) ص 42.
26. مصطفی ملکیان، «معنویت گوهر ادیان»، در: سنت و سکولاریسم (تهران: موسسه فرهنگی صراط، 1381) ص 315.
27. لوئیس کوزر، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی (تهران: انتشارات علمی، 1380) ص 200.
28. ویل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریاب (تهران: شرکت سهامی، 1371) ص 443 و 444.
29. الکسی دوتوکویل، دموکراسی در آمریکا، ترجمه رحمت الله مقدم (تهران: زوار، 1347) ص 595.
30. به نقل از موریس باربیه، پیشین، ص 334.
31. همان، ص 140-144 و 150 و 70.
32. ر.ک: ایوانز، تی.دیوید و دیگران، «بررسی مجدد رابـ*ـطه دین و جرم: اثرات دین، کنترل های غیر دینی و محیط اجتماعی بر بزهکاری بزرگسالان»، ترجمه علی سیلمی در مجله حوزه و دانشگاه (ش23 تابستان 1379)، ص 142_179.
33. یان رابرتسون، درآمدی بر جامعه شناسی، ترجمه حسین بهروان (مشهد: آستان قدس رضوی، 1374) ص 336.
34. علی سلیمی و محمد داوری، جامعه شناسی کجروی (قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1380) ص 579.
35. رونالد.م.گرین، «اخلاق و دین»، در: فرهنگ و دین، ترجمه صادق لاریجانی، ویراسته میرچاالیاد (تهران: انتشارات طرح نو، 1374) ص 5 و 6
36. همان، ص 10.
37. نول اسمیت، پاتریک.هه.، «دین و اخلاق» در مجله پژوهش های قرآنی، ترجمه علی حقی (ش 13ـ14 بهار و تابستان 1377) ص 163 و 164.
38. گلدنر، بحران جامعه شناسی غرب، ترجمه فریده ممتاز (تهران: شرکت سهامی انتشار، 1383) ص 299.
39. همان، ص 306 و 308-309.
40. همان، ص 310.
41 . همان، ص311.
42. مصطفی ملکیان، راهی به رهایی (تهران: نگاه معاصر، 1381) ص 239.
43. تی.بی.باتومور، جامعه شناسی، ترجمه سیدحسین کلجاهی و سیدحسن منصور (تهران: امیرکبیر، 1370) ص 281.
44. همان، ص 212-214 و 204 و 205.
45. نول اسمیت، پاتریک.هه، پیشین، ص 169، و ر.ک: گرین، رونالد.م.، پیشین، ص 17.
46. محمدتقی جعفری، اخلاق و مذهب (بی م، بی تا، 1354) ص 58 و همو، فلسفه اخلاق، تدوین عبدالله نوری (قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1386) ص 252.
47. ر.ک: قدران قراملکی، محمد حسن، «کارکرد دین در انسان و جامعه»، در مجله قبسات (س 8، ش 28 تابستان 1382) ص 163-166.
48. همان، ص 164-165.
49. گرین، رونالد.م.، پیشین، ص 14.
50. همان، ص 15 و ر.ک: کاپلستون، فردریگ، تاریخ فلسفه، ج 6، ترجمه اسماعیل سعادت و منوچهر برزگر (تهران: سروش و انتشارات علمی و فرهنگی، 1375) ص 348.
51. گلدنر، پیشین، ص 303-304.
52. مطهری، مجموعه آثار، ج3، ص 400، و همو، مجموعه آثار، ج2، ص 279، 286 و 290.
53. عبدالکریم سروش، «خدمات و حسنات دین»، مجله کیان (س 5، ش 27 مهر و آبان 1374) ص 9، 10 و 15.
54. همو، حکمت و معیشت، ج2 (تهران: موسسه فرهنگی صراط، 1376) ص 258.
55. جعفر سبحانی، «ارتباط دین و اخلاق» در مجله کلام اسلامی (ش 29، 30، 31 سال 1378) ص 7.
56. سروش، «خدمات و حسنات دین»، پیشین، ص 5-6.
57. سبحانی، «ارتباط دین و اخلاق»، پیشین،ص 6.
58. گرین، پیشین، ص 46.
59. محمدتقی جعفری، نقد افکار راسل (تهران: انتشارات امیرکبیر، 1364) ص 248.
60. مطهری، مجموعه آثار، ج2، ص 291.
61. سروش، «خدمات و حسنات دین»، پیشین، ص 10.
62. گلدنر، پیشین، ص 305-306.
63. دورانت، لذات فلسفه، پیشین، ص 444.
64. دورانت، تاریخ تمدن، ج2، جمع مترجمین (تهران: انتشارات انقلاب اسلامی، 1368) ص 262.
65. گرین، رونالد.م.، پیشین، ص 46.
66 . ساموئل کینگ، جامعه شناسی، ترجمه مشفق همدانی (تهران: انتشارات سیمرغ، 1353) ص 140.
67. نول اسمیت، پاتریک.هه، پیشین، ص 173-174.
68. گرین، پیشین، ص 46.
69 . نول اسمیت، پیشین، ص 174.
70. کینگ، پیشین، ص 141.
71. سروش، حکمت و معیشت، ج2، پیشین، ص 132.
72. طباطبایی، المیزان، ج1، پیشین، ص 533، 535 و 539 و محمدتقی مصباح، اخلاق در قرآن، ج1 (قم: انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی، 1376) ص 115-116.
73. طباطبایی، همان، ص 542.
74. کینگ، پیشین، ص 141.
75. محمدتقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ج25، (تهران: دفتر نشر فرهنگ، 1379) ص 97-99.
76. ابن خلدون، مقدمه، ج1، ترجمه پروین گنابادی (تهران: شرکت انتشارات علمی ـ فرهنگی، 1366) ص 80.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
77. طباطبایی، المیزان، ج2، ص 222.
78. جورج ریتزر، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی (تهران: شرکت انتشارات عملی، 1380) ص 202-203.
79. مارتین هایدگر، «فقط خدایی می تواند ما را نجات بدهد»، در ابوریحان، فارابی و هایدگر، ترجمه آرامش دوستدار (تهران: سازمان چاپ و انتشار).
80. دان کیوپیت، دریای ایمان، ترجمه حسن کامشاد (تهران: طرح نو، 1376) ص 16-18 و 44 و47 و 233.
81. دیویدری گریفین، خدا و دین در جهان پسا مدرن، ترجمه حمیدرضا آیت اللهی (تهران: آفتاب توسعه، 1381) ص 131-136.
82. استیو سیدمان، «سامان اخلاقی و بحران اجتماعی در فرهنگ مدرن»، ترجمه محمدی، ویراسته در: این، اینجا، اکنون، ص 157. و ر. ک. تورن، آلن، نقد مدرنیته، ترجمه مرتضی مدیها (تهران: نشر گام نو، 1380) ص 111- 112 و 164- 165 و بل، دانیل، آینده تکنولوژی، ص 111-112.
83. مطهری، مجموعه آثار، ج2، پیشین، ص 51-55.
84. همان، ص 56.
85. محمد باقر صدر، اقتصادنا (قم: المجمع العلمی الشهید صدر، 1408) ص 375.
86. طباطبایی، تفسیر المیزان، ج4، پیشین، ص 157.
87. همان، ج2، ص 225-226
88. گلدنر، پیشین، ص 284 و هیوز، آگاهی و جامعه، ترجمه احمد تدین (تهران: انتشارات هرمس، 1369) ص 286.
89. طباطبایی، المیزان، ج4، پیشین، ص 171-172.
90. همان، ج2، ص 199.
91. جعفری، محمد تقی، فلسفه دین، تدوین جمعی نویسندگان (تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1386) ص 125-126.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا