خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
از نظر دوتوکویل نیز کارکرد دین، منحصر به شکل دادن و استقرار دموکراسی نیست، بلکه در کنترل جامعه نیز نقش اساسی ایفا می کند. به عقیده وی دین در مقابل افراد، مانند سدی است که نمی‌گذارد ملت، هر نظر تازه ای را قبول کند و جسارت یافته به هر امری اقدام نماید.[29] پرودن می‌گوید: «این دین است... که برای قانون گذاری اولیه به عنوان ضمانت اجرایی به کار رفته است.»[30] از نظر افراد دیگر مانند منتسکیو، هابز و بُدن نیز دین نقش مهمی را در کنترل اجتماعی ایفا می‌کند.[31]
علاوه بر این دیدگاه‌ها تحقیقات تجربی که در مورد نقش دین در کنترل اجتماعی انجام گرفته است، نشان می‌دهد که دین، تأثیر معنی داری در کنترل و نظارت اجتماعی دارد.[32] باید توجه داشت که نقش کنترلی دین، منحصر به سطح فردی نیست، بلکه سطح نهادی و کل جامعه را نیز در بر می گیرد و از این طریق، جلو انحطاط و فروپاشی نظام اجتماعی را می گیرد.
دین از دو طریق در ایجاد کنترل اجتماعی، نقش آفرینی می نماید؛ طریق نخست، تولید ارزش ها و هنجارهاست؛ یعنی دین، ارزش ها و هنجارهای خاص خود را بر پیروان خویش، عرضه می‌کند و گستره این امر تا آن حد است که می‌توان گفت بخش عمده‌ای از ارزش ها و هنجارهای مهم اجتماعی (از جمله هنجارهای روزمره‌ زندگی) معمولاً در قلمرو دین قرار دارد و دین از طریق تقویت این ارزش ها و هنجارها نقش خود را در کنترل رفتار افراد به شکل مؤثری حفظ می‌کند.[33] طریق دوم، ایجاد هم بستگی اجتماعی است. براساس دیدگاه تراویس هیرشی در کنترل اجتماعی، کجروی در درجه نخست، ناشی از «ضعف یا گسستگی تعلق فرد به جامعه» و همچنین «تضعیف اعتقادات و باورهای موجود در جامعه» است.[34] بنابراین، دین از طریق تحکیم ارزش ها و ایجاد هم بستگی اجتماعی به وسیله مناسک و مراسم دینی، نقش کنترلی و نظارتی خود را نیز ایفا می‌کند. به عبارت دیگر دین با ایجاد هم بستگی و تقویت روحیه گروهی، نقش کنترلی و نظارتی خود را نیز اعمال می‌کند.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
دین و اخلاق
در بررسی ارتباط دین و اخلاق در جامعه مدرن، توجه به چند نکته اهمیت دارد:
1. تعریف اخلاق: رونالد. م. گرین در تعریف اخلاق می‌ نویسد:
اخلاق غالباً به عنوان راهی برای قانون مند ساختن رفتار افراد در جوامع پنداشته شده است، اخلاق عکس العملی است نسبت به مشکل همکاری در میان افراد یا گروه های رقیب و هدف شان فرو نشاندن نزاع هایی است که ممکن است در ظروف اجتماعی رخ بدهد. گرچه اعمال قدرت هم راهی است برای جلوگیری از تنازع ولی فرق این دو در این است که اخلاق به اصول و قواعدی از عمل متکی است که از وجاهت قانونی و عقلی که مورد تأیید آحاد جامعه‌اند برخوردار است.[35]
سپس در تفاوت میان دین و اخلاق چنین می‌گوید: «اخلاق به انجام امور انسانی و روابط میان اشخاص، مربوط می‌شود؛ در حالی که دین، اساساً درگیر روابط انسان ها با واقعیت متعالی است.»[36] در این تعریف، فقط به قوانین، به مثابه یک رکن اخلاق اشاره شده است؛ زیرا اخلاق، علاوه بر قوانین، متضمن مجموعه باورها در مورد سرنوشت انسان در مورد ایده آل‌ها و در مورد اشیای خوب و بد و در برگیرنده نیات و انگیزه‌هایی که موجد گرایش به سمت انتخاب راه و روش درست است نیز می‌باشد.[37] بنابراین بهتر است اخلاق را به مجموعه‌ای از باورها، نیات و انگیزه‌ها و قواعد یا هنجارهای حاکم بر رفتار انسان در ظرف اجتماع ـ که وظیفه انسان را نسبت به همنوعانش تعیین می‌کند ـ تعریف نماییم. ویژگی این تعریف این است که تمام عناصر اخلاق را در برمی‌گیرد و هیچ عنصری بیرون نمی‌ماند.
2. ضرورت نیاز به اخلاق در جامعه مدرن: اگرچه انسان ها در تمام جوامع به جهت زندگی جمعی شان به اخلاق نیازمند هستند، ولی برخی مشکلات خاص زندگی در جامعه مدرن، باعث شده که افراد در این جامعه بیش از گذشته به دنبال ارزش های اخلاقی باشند.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
مهم ترین این مشکلات و نیازها عبارت است از:
الف. جای گزین شدن مادیات به جای معنویات در جامعه مدرن و کمبود منابع مادی، جامعه مدرن را در آستانه یک فروپاشی و انفجار جدی قرار داده است؛ آن چه که مانع این انفجار می‌گردد، دستورات اخلاقی است که برای همه، مشروعیت دارد. و این خود، بیان گر اهمیت و ضرورت اخلاق در جامعه مدرن است.[39]
ب. دلیل دیگر نیاز به اخلاق، تضاد میان دولت هاست که از یک سو به دلیل صرف هزینه‌های مردم در امور نظامی، باعث کاهش امکانات رفاهی مردم شده، او در نتیجه باعث نارضایتی مردم نسبت به دولت می‌گردد. و از طرف دیگر، گاهی این تضادها به جنگ ختم می‌شود و دولت ها برای ایجاد انگیزه در مردم برای شرکت در نبرد، فقط ابزار اخلاق را در اختیار دارند و هیچ چیز دیگری جای گزین آن نمی شود.[40]
ج. دلیل سوم نیاز شدید به اخلاق، خصلت دیوان سالاری سازمان های تمدن جدید است که افراد در آنها تحت قوانین و مقررات خشک و انعطاف ناپذیر عمل می‌کنند؛ این مسئله، باعث خستگی و ملامت انسان‌های درون این سازمان ها می‌گردد. اگرچه بخشی از درآمدهای سازمان به خودِ این افراد، اختصاص دارد و باعث بهبود زندگی آنها نیز می‌شود، اما بهبودی در زندگی مادی باعث حفظ و دلبستگی آنها به نظام نمی‌شود؛ زیرا اینها این پاداش ها را جبران کننده زحمات خود می‌دانند و غالباً معتقدند که چیز زیادی از حق‌شان دریافت نکرده‌اند. در نتیجه، حساب خود را با نظام، تصفیه شده می‌دانند و این جاست که اخلاق در میان می‌آید و وفاداری افراد به نظام را تقویت می‌کند. به همین دلیل، جامعه مدرن، نیاز شدید به یک نظام اخلاقی پویا و زنده دارد و منشأ پیدایش اخلاق نیز کمیابی‌های موجود در جامعه مدرن است و از این جهت است که نظریه‌های اجتماعی جدید بر اهمیت اخلاق تأکید دارد.[41] به عقیده ملکیان نیز انسان مدرن به جهت پر شدن فاصله مقدورات و مأذونانش، بیش از انسان گذشته به اخلاق نیاز دارد؛ اخلاقی زیستن نیز به یک سلسله مقبولات و عقاید مابعد الطبیعی، نیازمند است و از آن جا که دین، تنها نیرویی است که این پیش فرض های لازم را در اختیار می‌نهد، در نتیجه، نیاز بشر مدرن به دین، بیشتر از گذشته است.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
تحقیقات نشان می دهد در جامعه سنتی، اخلاق جزء دین و مبتنی بر آن بوده است؛ یعنی دین هم منشأ تولید دستورات اخلاقی و هم ملاک صدق و کذب قضایای اخلاقی بوده است، اما به مرور زمان و به موازات پیشرفت جوامع بشری و شکل‌گیری فلسفه مدرن، کم کم اخلاق از تحت سلطه مطلق دین، خارج و به یک نظام مستقل تبدیل شده است. باتومور این واقعیت را چنین توصیف می‌کند:
در آغاز، دین و اخلاق با هم ارتباط نزدیک داشت. اما مطالعات در مورد جوامع جدید نشان می‌دهد کارکرد جدایی بین دین و اخلاق، یکی از جنبه‌های تغییرات فرهنگی قرن گذشته است. هم از این جهت که تمایز آشکاری میان قواعد اخلاقی و مراسم دینی به وجود آمده و هم از این جهت که با زوال اعتقادات دینی، پیدا کردن شالوده و محتوای نوین برای قواعد اخلاقی، ضرورت پیدا کرده است. این جدایی، بیشتر در این مسئله متجلی شده که دین، بیشتر به صورت یک مسئله فردی و خصوصی درآمده است. در صورتی که اخلاق از این نظر که روز به روز به عدالت اجتماعی، بیشتر از فضیلت فردی، توجه می‌کند، اجتماعی‌تر شده است.[43]
از نظر ویل دورانت در جامعه سنتی، اخلاق مانند سایر نهادها کاملاً به دین وابسته بوده و هیچ گونه تمایزی میان دین و اخلاق وجود نداشته است. علاوه بر جوامع سنتی، از نظر ایشان حتی برخی از جوامع مدرن نیز پیوند میان دین و اخلاق را تا کنون حفظ کرده‌اند:
در تاریخ پیش از عصر ما نمونه قابل توجهی از جامعه‌ای که توانسته باشد بدون کمک دین به حیات اخلاقی خود ادامه دهد، وجود نداشته، فرانسه، ایالات متحده و چندین کشور دیگر، پیوند حکومت خود را با کلیسا بریده‌اند، اما در حفظ نظم جامعه از یاری مذهب برخوردارند. تنها چندین کشور کمونیست‌اند که کاملاً با مذهب قطع ارتباط نموده و این هم شاید به این جهت باشد که کمونیست، خود را به عنوان یک ایدئولوژی و مذهب، معرفی نموده و کارکردهای مذهب را برای مردم انجام می‌دهد و در صورت شکست، در از میان بردن فقر توده‌ها، حرارت خود را از دست خواهد داد و مردم، مجدداً به مذهب، روی خواهند آورد.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
نول اسمیت نیز می‌گوید:
در جامعه بدوی، قواعد اخلاقی مانند روش های تکنولوژی، کاملاً در سلطه و اختیار دین بوده و هیچ گونه تمایز میان آنها وجود نداشته است؛ بنابراین در این گونه جوامع و ادیان ابتدایی، اخلاق کاملاً مبتنی بر دین بوده، یعنی بدون دین، امکان پدید آمدن اخلاق وجود نداشته است.[45]
علامه جعفری نیز می‌نویسد:
نگاهی به گذشته ادیان و ملل، این نکته را آشکار می‌سازد که در ادوار گذشته و در ادیان نخستین، اخلاق و دین، حالتی آمیخته داشته اند. در ادیان توحیدی و متأخر نیز کاملاً روشن است که اخلاق، جنبه دینی یافته و از حال و هوای دینی برخوردار است.[46]
3. کارکردهای دین در حوزه اخلاق در جامعه مدرن: مهم ترین اثرات دین در ارتباط با اخلاق در جامعه مدرن، عبارت است از:
الف. عقلانیت و معنا بخشی به اصول اخلاقی: در پاسخ به این پرسش که چرا انسان باید اخلاقی باشد، دیدگاه‌ها و مکاتب مختلفی مطرح شده است؛ برخی مکاتب مانند غایت انگارانه، ملاک فعل اخلاقی را در کارکرد و پی آمد آن به نفع خود یا دیگران، جستجو می‌کنند و بعضی دیگر معتقدند که ملاک فعل اخلاقی، نه در غایت و سود آن نسبت به انسان، بلکه در اصل فعل، نهفته است. از این مکتب به مکتب «وظیفه نگر» تعبیر می‌شود.[47] در حقیقت، این دو مکتب در توجیه و اعتبار بخشی به قوانین اخلاقی، توجه به دین نکرده و اخلاق مبتنی بر عقل را مطرح نموده اند. در نتیجه، در این دو مکتب، اصول اخلاقی مثل ایثار، فداکاری، از خودگذشتگی و امثال آنها به مثابه اصول قطعی اخلاق فاقد معنا و عقلانیت است؛ زیرا در برابر آن، هیچ گونه بازیافتی وجود ندارد، فقط محرومیت و از دست دادن است؛ حتی براساس شاخه «غایت گرانه هم گروی» باز هم این اصول، قابل توجیه عقلانی نیست؛ زیرا این فداکاری و از خود گذشتگی در جهت منافع جمع با علم به محرومیت از منافع فردی عقلانی معنی دار نیست.[48] اما طبق مکتب سوم که ملاک و مبنای افعال اخلاقی را در متکی بودن آنها به دین و باورهای ماورای فیزیکی جست جو می‌کند، این گونه افعال، معقول و معنادار است؛ زیرا انسان در برابر عمل پیشین و دنیوی، پاداش جاوید دریافت می‌کند و این سبب معنا و عقلانیت می‌گردد. طبق این رویکرد، برخی اصول اخلاقی در صورت تفکیک اخلاق از دین و متکی کردن آن بر پایه عقل، بی معنا و بدون پشتوانه خواهد بود.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
چنان که برخی متفکران غربی و اسلامی ‌به این حقیقت اشاره نموده‌اند. رونالد. م. گرین می‌گوید:
دسته سومی از فیلسوفان بر این نکته پا می‌فشارند که آرای متافیزیکی و دینی مختلف در تعلیل و تبیین و توجه تعهدات به زندگی اخلاقی، نقش بسزایی دارند. این صاحبان فکر، استدلال می‌کنند که بدون حداقل پاره‌ای مبانی متافیزیکی یا دینی، تلاش اخلاقی بی‌معنا است.[49]
از نظر کانت نیز اخلاق به معنی بخشی و اعتبار بخشی‌خود به دین نیازمند است. در واقع، کانت در مکتوبات متأخر خود این ایده را طرح و تقویت می کند که تلاش های اخلاقی انسان برای معنادارشدن، نیازمند اعتقاد به خدای عالِم و حاکم بر اراده های اخلاقی ماست.[50] از نظر گلدنر، قوانین اخلاقی و غیراخلاقی، در صورتی مقبول همه واقع می‌شود که فرد، احساس کند بی‌طرف است. یکی از معمول‌ترین روش ها برای اثبات بی‌طرفی قوانین حاکم در جامعه، انتساب آنها به خداوند است؛ در صورتی که خداوند، منشأ اخلاق محسوب ‌شود، به طور ضمنی هر نوع جانب داری از منافع گروه های خاص، انکار شده است و به این ترتیب، عدالت اخلاقی به مثابه امر مقدس، مورد پذیرش واقع می‌شود. نباید به طور ساده گمان کرد که زیر پا گذاشتن اخلاق مقدس، صرفاً به عنوان بی‌حرمتی به شعائر دینی بین المللی محسوب می شود، بلکه کارکرد تقدس بخشیدن به اخلاق، ترغیب افراد به پیروی از آن است. به عقیده وی انتساب قوانین به خداوند از برتری و بی طرفی آنها نسبت به انسان و نظریات متضادشان حکایت دارد که این امر، باعث مشروعیت قوانین شده و در نتیجه، افراد را به اطاعت از آنها متمایل می‌گرداند.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
شهید مطهری می‌فرماید:
خداشناسی، سنگ اول آدمیت است، انسانیت و آدمیت و اخلاق بدون شناختن خدا معنا ندارد، یعنی هیچ امر معنوی بدون این که سر سلسله معنویات پایش به میان آید معنا ندارد. ... وقتی که پایه در روح بشر نباشد، چرا انسانیت؟ به من چه ربطی داره؟ ... اگر ایمان نباشد اخلاق مثل اسکناسی است که پشتوانه ندارد.[52]
از نظر سروش، علی رغم این که ارزش های اخلاقی، فی نفسه مقبول و حقیقت و اصالت دارد، اما این فقط برای فیلسوفان و متفکران، مطرح است، اما برای کثیری از مردم تا این ارزش ها از ناحیه یک نیروی مافوق، توجیه نشود، اهمیت جدی نمی‌یابد و مؤثر واقع نمی‌شود. به عبارت دیگر، برای عامه مردم، تأکید بر اخلاق از جانب دین، فوق‌العاده مهم و کارساز است. چنان نیست که عامه مردم بنشیند و خود محاسبه عقلانی بکند تا به درک ارزش های اخلاقی برسند، لکن اگر از یک منبع عالی و اطمینان بخش، این ارزش ها توصیه و تأکید شود، مردم آسودگی خاطر و اطمینان می‌یابند که ارزش های اخلاقی، اصیل‌اند و بدان ها گردن می‌نهند. معنای این سخن این است که دین، پشتوانه اخلاق واقع می‌شود؛ یعنی دین به ما اطمینان می‌دهد که این اخلاق بر جای استواری تکیه زده و یک مرجع اصیل، آن را تأیید کرده است. بنابراین عمل به آن و تبعیت از فرمان های آن جای نگرانی نیست.[53] و اگر بدان عمل کنند رنج های شان بی‌اجر نخواهد ماند.[54]
ب. شناسایی بعضی اصول اخلاقی: از آن جا که کارایی عقل، منحصر به درک کلیات اصول اخلاقی است؛ بنابراین درک جزئیات و مصادیق اصول اخلاقی بر عهده دین است و در این موارد، اخلاق به دین نیازمند است.[55] این نظریه، نه تنها در میان قائلین به عدم تمایز دین و اخلاق، اجماعی است، حتی متفکرانی معتقد به استقلال اخلاق از دین، نیز نقش دین در شناسایی برخی اصول اخلاقی را انکار نکرده‌اند. برای نمونه، سروش در مقاله »دین اقلی و اکثری« می‌گوید:
یکی از انتظارات ما از دین، این است که به ما اخلاقیات و ارزش های اخلاقی را بیاموزد، اما این ارزش ها به دو دسته خادم و مخدوم نسبت به زندگی تقسیم می‌شود. دین نسبت به ارزش های خادم اخلاق، ارزش هایی که برای زندگی انسان است، اقلی است؛ زیرا اینها شیوه و آداب زندگی است و در موقعیت های مختلف، تغییر می‌کند ... اما دین نسبت به ارزش-های مخدوم، آنهایی که زندگی برای آنها است، حداکثری است؛ یعنی دین، تمام آنها را بیان نموده است. ... بنابراین اخلاق، بی نیاز از دین نیست؛ بنابراین در جامعه جدید، علی رغم پیشرفت علوم و عقلانیت، بشریت، بی نیاز از دین نیست؛ زیرا ادراک ارزش های مخدوم که مهم ترین ارزش های زندگی است، نیازمند به دین است.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
آن چه که از گفته‌های وی روشن می‌شود این است که عقل بشر، قدرت درک ارزش های مخدوم را ندارد و این دین است که باید این اصول و ارزش ها را به ما بیاموزد. بنابراین کارکرد سوم دین در حوزه اخلاق، معرفت سنجی نسبت به برخی اصول اخلاقی است. جعفر سبحانی نیز یکی از کارکردهای دین در عرصه اخلاق را کشف برخی اصول اخلاقی معرفی نموده است.[57] رونالد. م. گرین نیز می‌گوید: «ادیان، قوانین عمل، طریقه استدلال اخلاق و معیار فضیلت را به تفصیل بیان می‌کند.»[58]
ج. تقویت و پشتیبانی از اصول اخلاقی: کارکرد دیگر دین در عرصه اخلاق، فراهم نمودن پشتوانه و ضمانت اجرایی برای اخلاق است؛ زیرا انسان اگرچه فطرتاً به رعایت اصول اخلاقی، متمایل است، اما در برخی مواقع، شرایط بیرونی و امیال درونی، انسان را به هنجار شکنی هنجارهای اخلاقی وادار می‌کند. در این مواقع، نظام اخلاقی به یک ضمانت اجرایی، نیازمند است تا از اصول او پاسداری نماید. دین، این کارکرد را بر خلاف نظام‌های کنترلی بیرونی به خوبی انجام می دهد. علامه جعفری می نویسد: «اخلاق بدون اتکا بر خداوند، اساس خود را از دست داده و از ضمانت اجرایی حقیقی برخوردار نخواهد بود.»[59] شهید مطهری نیز به این مطلب اشاره دارد که:
دین می‌تواند بنیاد اخلاق باشد و از این طریق می‌تواند آن را ضمانت کند! اساساً اگر قرار است اخلاق به طور کامل تحقق یابد، باید بر اساس دین و با تکیه به دین باشد. قدر مسلم این است که دین، حداقل به عنوان پشتوانه‌ای برای اخلاق بشری، ضروری است؛ چرا که اولاً، تاریخ و تجربه نشان داده که هر جا دین از اخلاق جدا شده و دین تضعیف گردیده، اخلاق نیز عقب مانده و تضعیف گردیده است؛ ثانیاً، به عنوان مؤید می‌تواند انضباط‌های اخلاقی محکم و پولادین به وجود آورد؛ ثالثاَ، به مؤید می‌توان گفت حتی بعضی متفکران که در بحث اخلاق به تأمل پرداخته‌اند به این مسئله اذعان دارند که دین، بهترین پشتوانه اخلاق است.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
دکتر سروش با این که نقش دین را در درک ارزش های خادم، اقلی دانسته، ولی در این مورد می‌گوید:
انسان، موجود خودخواه است و برای جلوگیری از این خصلت، امروزه قانون و نظام‌های کنترلی بیرونی وضع شده، اما این در یک سطح خوب است، اما سطوح خردتری نیز وجود دارد که از قلمرو قانون، خارج است. اما در عین حال، جزء بسیار مهم زندگی است که در صورت عدم سازمان پذیری زندگی ما دشوار خواهد شد. برای کنترل این حوزه رفتار و حتی رعایت و اجرای خود قانون، ما به نوعی کنترل درونی که اخلاق تعبیر می‌شود نیاز داریم. و این عنصر اخلاقی از طریق دین به وجود می‌آید. و آن دو رکن مهم که اخلاق از دین می‌گیرد و نقش مهمی ‌در اجرای قوانین اخلاق دارد، عبارت است از: یاد مرگ و یاد خداوند.[61]
علاوه بر متفکران مسلمان، متفکران دیگری نیز نقش مهمی را برای دین در حمایت و پشتیبانی از اخلاق قائل شده‌اند. گلدنر معتقد است در پی رشد نظام اثباتی در غرب و جدایی اخلاق از دین، اخلاق به شدت تضعیف و بحران زده شده است؛ اثبات گرایان برای رهایی اخلاق از بحران، اخلاق مبتنی بر دین دنیوی و علم ایجاد نمودند، ولی موفق نشدند؛ لذا کارکرد گرایان جدید دریافتند که برای حفظ ثبات و نظم جامعه، اخلاق دینی ضروری است.[62] از نظر ویل دورانت نیز دین حافظ ارزش هاست و بدون ضمانت دینی، اخلاق به امر حساب گری تقلیل می یابد و حس تکلیف از میان می‌رود و هر فرد، تمام هوش و دانش خود را برای ابطال فرامین اخلاقی به کار می‌برد.[63] ویل دورانت، معتقد است آن چه اخلاق را از دین به مثابه مهم ترین ستون آن جدا نمود، گسترش فلسفه و علم در تمدن قدیم و جدید است.[64] از نظر رونالد. م. گرین، ادیان برای تقویت تعهد به حیات اخلاقی، جهان را در قالب نظامی اخلاقی به تصویر می کشند و در نهایت، این نظام را به گونه ای اصلاح و تلطیف می کنند که برای همه، نیل به عالی‌ترین مرحله فضیلت و اخلاق، میسور باشد.[65] حتی آن دسته از جامعه شناسانی که معتقدند اصول اخلاقی بر دین تقدم دارد، باز نقش مهم دین در تقویت، شکوفایی و پرورش اصول اخلاقی را می‌پذیرند.[66] از نظر نول اسمیت، دین به طور غیرمستقیم، نقش شگرفی بر اخلاق دارد؛ زیرا تکالیف و اعمال شاق دینی و ارزش های اخلاقی، مانند شکیبایی و از خودگذشتگی را به فرد، القا می-کند.[67]


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*

~ROYA~

مدیر کل بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/7/20
ارسال ها
1,918
امتیاز واکنش
23,573
امتیاز
368
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
104 روز 16 ساعت 52 دقیقه
نویسنده این موضوع
در پاسخ به این پرسش که دین از چه طریقی از اصول اخلاقی، حمایت می کند، دو صورت مطرح شده است: صورت اول، توجه دادن به پاداش و کیفرهای اخروی است؛ یعنی افراد، تنها به جهت دست یابی به پاداش و فرار از کیفر اخروی به اخلاق روی می آورد. رونالد م. گرین، معتقد است در پاسخ به این پرسش که »چرا باید اخلاقی باشیم؟« سنت های دینی، نظامی را مطرح می‌کنند که در آن جزای اخلاقی (پاداش و تنبیه) حتمی ‌است. خداوند به تمام معنا، عادل و عالم به افعال و نیات مردمان است. او با تنبیه بدکاران و پاداش به نیکان، قواعد اخلاقی را تقویت و در مواردی، پاداش و تنبیه را مستقیماً در طول حیات فرد، اعمال می‌کند. اما از آن جا که اختلاف بارز، میان رفتار اخلاقی و تقدیرات دنیوی فرد، وجود دارد، جزای الهی، غالباً به حیطه اخروی، واگذار می‌شود.[68] از نظر اسمیت، دین از طریق پشتوانه کیفرهای ماورای طبیعی، دلیل موجه برای انجام تکالیف اخلاقی، فراهم و آدمی را به انجام آنها وادار می کند.[69] ساموئل کینگ نیز معتقد است دین از طریق توسل به مجازات‌های ماورای طبیعی در تقویت اصول اخلاقی جامعه، نقش مهمی را ایفا می‌کند.[70] سروش نیز می‌گوید:
در واقع، آدمی به خداوند به منزله پشتوانه اخلاق نیاز دارد. کثیری از اخلاقیات اگر از طریق دین نرسند، یا از پشتوانه ثواب و عقاب اخروی برخوردار نباشند، مورد قبول و عمل عامه آدمیان قرار نمی‌گیرند.[71]
در صورت دوم، که ویژه اسلام است ـ هدف، تحصیل رضایت خداوند است؛ یعنی انسان ها صرفاً با انگیزه الهی و اطاعت از دستورات خداوند به انجام دستورات اخلاقی، مبادرت می نمایند.


نیاز جامعه مدرن به دین؛ با تاکید بر حقوق و اخلاق

 
  • تشکر
Reactions: *RoRo*
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا