خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

yasaman.6

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/7/20
ارسال ها
42
امتیاز واکنش
727
امتیاز
203
سن
20
محل سکونت
کنار دریا
زمان حضور
1 روز 12 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
بعد از اینکه به پرستارها یه چیزایی گفت، از اتاق بیرون رفت. نمی‌دونم چند دقیقه گذشت که یه ایل آدم ریختن توی اتاق، مامان شروع کرد با گریه حرف زدن:
-وای بمیرم الهی تو رو توی این وضعیت نبینم! ببین کاوه چه بلایی سر دخترم اومد!
بیچاره کاوه! همه تقصیرا حتما گردن اون اوفتاد. ای بابا کاش می‌تونستم ازش دفاع کنم! مطمئنم از عمل دماغ سخت‌تر وجود...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اشتباه دیروز، پشیمونی فردا | yasamsn.6 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Saghár✿، MaSuMeH_M و 16 نفر دیگر

yasaman.6

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/7/20
ارسال ها
42
امتیاز واکنش
727
امتیاز
203
سن
20
محل سکونت
کنار دریا
زمان حضور
1 روز 12 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
-نفس من واقعا معذرت می خوام که باعث شدم به چیزی که متنفری دچار بشی. من توی عمراَ با هیچ احدی دعوا نکردم ولی اون شب...
چشم ‌هاش رو اروم بست و یه نفس عمیق کشید دوباره ادامه داد:
-ولش کن اصلاَ اون شب تموم شد. می دونم دو سه روزه از درس و مدرسه عقب افتادی و باز هم تقصیر منه! هر چی درد میکشی بازم تقصیر منه اصلاَ بیا فشم بده ولی یه چیز بگو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اشتباه دیروز، پشیمونی فردا | yasamsn.6 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Saghár✿، 1380.fatemeh و 14 نفر دیگر

yasaman.6

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/7/20
ارسال ها
42
امتیاز واکنش
727
امتیاز
203
سن
20
محل سکونت
کنار دریا
زمان حضور
1 روز 12 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلم پر کشید برای خونه‌ی بزرگ‌مون که چقدر خاطره داریم از اون خونه با بچه‌ها! دلم برای خواهر آرومم، برای اذیت کردنش، خیلی تنگ شده؛ فقط توی دو هفته نبودم دلتنگ شدم بیشتر بودم چی می‌شدم؟!
با احتیاط زیاد، من رو نشوندن صندلی عقب ماشین و آروم درِ سیاه رنگ ماشین بسته شد. مثل اینکه خاله کتایون و کاوه با ماشین خودشون میان و من و مامان و بابا هم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اشتباه دیروز، پشیمونی فردا | yasamsn.6 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Narín✿، Saghár✿، 1380.fatemeh و 13 نفر دیگر

yasaman.6

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/7/20
ارسال ها
42
امتیاز واکنش
727
امتیاز
203
سن
20
محل سکونت
کنار دریا
زمان حضور
1 روز 12 ساعت 34 دقیقه
نویسنده این موضوع
-سلام نفس.
سرم رو آروم تکون داد و بعد زمزمه کردم:
-سلام.
ثانیه‌ای نگذشت که کاوه گفت:
- بذار کمکت کنم. می‌خوای بری پایین؟
چشمام رو به علامت آره بستم و باز کردم که کاوه همون لحظه دستام رو گرفت و به کمکش از پله‌های چوبی و مارپیچ به سمت هال حرکت کردیم.
مامان و خاله کتی رو مبل‌های اِل مانند کناره تلوزیون نشسته بودن و باهم گپ می‌زند. تا...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان اشتباه دیروز، پشیمونی فردا | yasamsn.6 کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: *RoRo*، Mohadeseh.f، دونه انار و 9 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا