خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
جان سرل
جان راجرز سرل
سرل در ۲۰۰۵
زاده ۳۱ ژوئیهٔ ۱۹۳۲ ‏(۸۶ سال)
دنور، کلرادو، ایالات متحده آمریکا
دوره فلسفه معاصر
منطقه فلسفه غربی
مکتب فلسفه تحلیلی
مهمترین علایق
  • فلسفه زبان
  • فلسفه ذهن
  • Intentionality • Social reality
ایده‌های اصلی Indirect speech acts
اتاق چینی
Biological naturalism
متأثر از[نمایش]
دانشگاه دانشگاه ویسکانسین-مدیسن
دانشگاه آکسفورد
امضاوب‌گاه Homepage at دانشگاه کالیفرنیا، برکلی
جان راجرز سرل (به انگلیسی: John Searle) (زادهٔ ۱۹۳۲ کلرادو در آمریکا) از فیلسوفان سرشناس معاصر[۱] بشمار می‌آید.

جان سرل دکترای خود را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرده و هم‌اکنون استاد دانشگاه برکلی است.

تخصص وی در فلسفه زبان و فلسفه ذهن و موضوعات خودآگاهی است. سرل خداناباور است.[۲]

از جان سرل کتابهای «درآمدی کوتاه به ذهن» و «اختیار و عصب زیست‌شناسی» هر دو ترجمهٔ محمد یوسفی و «راز آگاهی» ترجمه سید مصطفی حسینی و نیز «ساخت اجتماعی واقعیت» به ترجمه میثم محمدامینی (نشر نو، ۱۳۹۳) در ایران به چاپ رسیده است. از سال ۱۹۵۹ که سرل در سن ۲۷ سالگی موفق به اخذ مدرک دکتری در دانشگاه برکلی شد؛ بیش از نیم قرن گذشته است. او بیش از پنجاه سال؛ استاد فلسفه دانشگاه برکلی کالیفرنیا بوده و در سال ۱۹۶۹ با انتشار کتاب کنش گفتاری؛ رساله ای در باب فلسفهٔ زبان Speech Acts به شهرت رسید. موضوع اصلی نخستین کتاب سرل؛ مسألهٔ معنا و ادراک بصری بود و تأکید وی در این کتاب بیش از هر چیز روی یک نظریه فلسفی ناب و ساختارشکن بود. بر طبق این کتاب؛ ادارک انسان دری بی واسطه به واقعیت بیرونی است. درکی است مستقیم از چیزها؛ همانگونه که در بیرون ذهن و در اعیان خارجی وجود دارند. به گفته سرل ما در حصار حواس و ادراک خود محصور نیستیم و بدین ترتیب علیه تمام فلسفه‌هایی که از قرن‌ها پیش به فلسفه غالب تبدیل شده بودند موضع می‌گیرد.


دانشمندان و فیلسوفان متافیزیک

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA * و ~ROYA~

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
ولادیمیر لنین

ولادیمیر لنین
Владимир Ленин


عکس لنین در ۱۹۱۶ میلادی، هنگام اقامت در سوئیس

رئیس شورای کمیساریای خلق اتحاد جماهیر شوروی
(رهبر اتحاد شوروی)
مشغول به کار
۳۰ دسامبر ۱۹۲۲ – ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴
پس از ایجاد موقعیت
پیش از آلکسی رایکوف
رئیس شورای کمیساریای مردمی جمهوری سوسیالیستی فدراتیو روسیه
مشغول به کار
۸ نوامبر ۱۹۱۷ – ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴
پس از ایجاد موقعیت
پیش از آلکسی رایکوف
عضو دایمی پلیتبورو
مشغول به کار
۱۰ اکتبر ۱۹۱۷ – ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴
عضو رسمی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی
مشغول به کار
۳ اوت ۱۹۱۷ – ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴
اطلاعات شخص
زاده ولادیمیر ایلیچ اولیانوف
۲۲ آوریل ۱۸۷۰
اولیانوفسک، امپراتوری روسیه
درگذشت ۲۱ ژانویهٔ ۱۹۲۴ (۵۳ سال)
گورکی، جمهوری شوروی فدراتیو سوسیالیستی روسیه، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی
آرامگاه آرامگاه لنین، مسکو، روسیه
ملیت امپراتوری روسیه
حزب سیـاس*ـی حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه
حزب کمونیست اتحاد شوروی (بولشویک)
همسر(ان) نادژدا کروپسکایا (۱۹۲۴–۱۸۹۸)
محل
تحصیل دانشگاه دولتی سن پترزبورگ
شغل تئوریسین، انقلابی، سـ*ـیاست‌مدار
تخصص حقوق‌دان
مذهب بی‌دین
امضا


ولادیمیر ایلیچ اولیانوف معروف به لنین (به روسی: Владимир Ильич Ленин)‏ (۱۹۲۴-۱۸۷۰)[۱] تئوریسین و انقلابی کمونیست روسی، رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و بنیانگذار دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.[۲]

لنین چهره استثنایی و بی نظیری بود. او فرقه کمونیستی-بلشویکی- را بنیان گذاشت و آن را به حزبی مبدل کرد باعث ایجاد انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ شد تا نخستین حکومت سوسیالیستی جهان اعلام موجودیت کند. هستهٔ مرکزی حکومتی که لنین به وجود آورد چیزی بود که نهایتاً به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تبدیل شد که به رغم همه مشکلات و موانع دوام آورد. لنین و رهبران کمونیست کشور، روسیه را از جنگ جهانی اول بیرون کشیدند و در جنگ داخلی پیروز شدند.

محتویات
  • ۱ دوران کودکی و نوجوانی
  • ۲ مبارزات دانشجویی
  • ۳ فعالیت سیـاس*ـی در اروپا
  • ۴ دو انقلاب پیاپی در فوریه و اکتبر ۱۹۱۷
  • ۵ مواضع سیـاس*ـی و مطبوعاتی لنین
  • ۶ بازتاب اکتبر در جهان
  • ۷ لنینیسم
  • ۸ مرگ
  • ۹ آثار
  • ۱۰ جستارهای وابسته
  • ۱۱ منابع
  • ۱۲ پیوند به بیرون
دوران کودکی و نوجوانی


لنین در سال ۱۸۸۷
لنین در ۲۲ آوریل سال ۱۸۷۰ یعنی یک سال قبل از کمون پاریس، در شهر کوچک سیمبرسک (اولیانوفسک) در خانواده‌ای مرفه و تحصیل‌کرده چشم به جهان گشود. ولادمیر سومین فرزند از شش فرزند خانواده اولیانوف بود.

پدرش یک خرده بورژوای لیبرال و معلم ریاضی و مادرش دختر یک پزشک آلمانی بود و به همین جهت لنین در تمام مدت عمر به آلمانی‌ها و طرز تفکر آلمانی که مارکس مولود آن بود به دیده اغماض می‌نگریست. لنین در دبیرستان شاگرد ممتاز بود و قوه استدلال درخشانی داشت ولی در عین حال بچه‌ای موذی بود. در چهارده سالگی به خواندن آثار ممنوعه نویسندگان روسی پرداخت همچنین آثار هگل و کلاوس ویتس (clauswitz) را خواند و نسبت به تشکیلات حزب سوسیال دموکرات آلمان احساس تحسین پیدا کرد در واقع او به فرهنگ آلمان و افکار فلاسفه آن کشور دل بسته بود. در ۱۶ سالگی پدر خود را از دست داد. در سال ۱۸۸۷ وقتی ۱۷ساله بود برادر بزرگش الکساندر به اتهام شرکت در سوء قصد به تزار الکساندر سوم بازداشت و به دار آویخته شد. گفته‌اند که اعدام برادر، بر لنین جوان تأثیر عمیقی باقی گذاشت. در همین سال ۱۸۸۷ لنین دیپلم تحصیلات متوسطه اش را با مدال طلا و تقدیر از کرنسکی مدیر دبیرستان دریافت کرد. پسر همین کرنسکی بعدها در تاریخ انقلاب روسیه نقش مهمی ایفا کرد. اولیانوف جوان در دانشکده حقوق کازان نام‌نویسی کرد و شاهد تظاهرات دانشجویان بود و پس از مدتی خود رهبری دانشجویان آشوب طلب را بر عهده گرفت و به پخش اعلامیه و سخنرانی پرداخت.

اما جالب اینجاست که عزیزترین و محبوب‌ترین کتاب ولادمیر یک کتاب روسی نبود بلکه یک کتاب آمریکایی بود. چنین چیزی مطابق میل و خواستهٔ والدین ولادمیر لنین بود که خودشان و بچه‌هایشان را از مباحث خطرناک سیـاس*ـی دور نگه دارند.

او در اواخر دوره نوجوانی اش روی آثار چرینشفسکی، کارل مارکس ،پلیخانف ،کاوتسکی متمرکز بود. باید به خاطر داشت قبل از این که نویسندگان مذکور روس و آلمانی بر لنین تأثیر بگذارند، یک نویسندهٔ خانم آمریکایی (هریت پیچر استو) بر ذهن جوان وی تأثیری عمیق گذاشته بود.

لنین عمدتاً از طریق مطالعهٔ کتاب به این ایده‌ها و عقاید مذکور دست یافت.

مبارزات دانشجویی
در دانشگاه با دانشجویان مخالف حکومت آشنا شد و به مبارزه سیـاس*ـی روی آورد. به خاطر فعالیت سیـاس*ـی غیرقانونی و همکاری با دانشجویان چپ‌گرا، چند بار دستگیر و سرانجام از دانشگاه اخراج شد.

با شور وعلاقهٔ فراوان به خواندن آثار مارکس پرداخت. امتحانات حقوق را در سن پترزبورگ گذراند و سپس با محافل کارگری تماس گرفت و به آن‌ها اصول مارکسیسم را آموخت و یک روزنامه انقلابی انتشار داد. اما بزودی""برادر کسی که بدار آویخته شده بود"" از طرف پلیس تزاری بازداشت و مدت کوتاهی تبعید شد ولی بعداً به دانشگاه بازگشت. یکبار دیگر پلیس تزاری او را بازداشت کرد و این بار به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. ولادمیر اولیانوف دوران تبعید خود را در شوشنسکویه گذراند و در آنجا چندان هم به او بد نگذشت زیرا در خانه یک دهقان ثروتمند اقامت می‌کرد خوب غذا می‌خورد در تابستان شنا می‌کردو در زمستان یخ بازی می‌کرد روزها با سگش به پیاده‌روی می‌پرداخت و سرش را با سبزیکاری گرم می‌کرد و ماهی هشت روبل پول تو جیبی داشت. هر کتابی می‌خواست در دسترسش بود و به این جهت طی اقامت در سیبری اولین کتابش را تحت عنوان رشد سرمایه‌داری در روسیه نوشت.

وی به سال ۱۸۹۳ به شهر سن پترزبورگ نقل مکان کرد که در آن زمان مرکز افکار چپ و جنبش انقلابی بود. او در این شهر خود را وقف مبارزه کرد، با متفکران و فعالان تحول‌خواه روسیه مانند گئورگی پلخانف آشنا شد و در مطبوعات چپ به تبلیغ ضرورت انقلاب کارگری در روسیه پرداخت.

لنین در آخر سال ۱۸۹۵ بار دیگر دستگیر شد. نخست سالی در زندان گذراند و سپس در دادگاه به سه سال تبعید در سیبری محکوم شد. در تبعیدگاه نخستین آثار نظری مستقل خود را نوشت که او را در میان هواداران جنبش کمونیستی به شهرت رساند. او اندیشه کارل مارکس را بهترین راهنمای عمل برای جنبش کارگری خواند و تبلیغ عقاید او را وظیفه تمام انقلابیون دانست.

لنین در دوران تبعید در سال ۱۸۹۸ با یک دختر جوان مبارز به نام نادژدا کروپسکایا که از فعالان جنبش چپ بود و حاضر شده بود در تبعید به وی ملحق شود، ازدواج کرد. آن دو، پس از پایان تبعید لنین در سال ۱۹۰۰ روسیه را ترک کردند و سال‌های بعد را در اروپا، عمدتاً سوئیس و اتریش به سر بردند.[۳]

فعالیت سیـاس*ـی در اروپا


نقاشی از لنین توسط Brodsky
لنین روزنامه ایسکرا (به فارسی: اخگر) را در اروپا منتشر کرد و در آن به نشر اخبار جنبش کارگری روسیه و تبلیغ انقلاب پرداخت. روزنامه که مخفیانه به روسیه می‌رسید، از سال ۱۹۰۲ به صورت ارگان اصلی حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه درآمد. این حزب برای سرنگونی تزار در روسیه و پایه‌گذاری یک نظام سوسیالیستی فعالیت می‌کرد و با جنبش کمونیسم بین‌الملل روابط نزدیک داشت.

دومین کنگره حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه در سال ۱۹۰۳ در لندن پایتخت بریتانیا برگزار شد. در بحث پیرامون تدوین شعارهای مرحله‌ای مبارزه با حکومت تزاری، لنین موضعی رادیکال اتخاذ کرد و هر شعاری غیر از «سرنگونی رژیم تزاری و تشکیل حکومت کارگری» را «سازش با طبقات استثمارگر و خــ ـیانـت به منافع طبقه کارگر» خواند. او با همراهان خود که بلشویک (اکثریت) نامیده شدند، جناح رادیکال حزب را تشکیل دادند.

به نظر مخالفان لنین در حزب (منشویکها) زمینه‌های عینی و ذهنی انقلاب در روسیه فراهم نبود. در برابر آن‌ها لنین معتقد بود که «انقلابیون حرفه‌ای» وظیفه دارند که توده‌های زحمتکش را برای کسب قدرت با توسل به «قهر انقلابی» آماده کنند.



لنین در سال ۱۸۹۵ در زندان
مخالفت بلشویک‌ها با کادرهای قدیمی حزب (منشویک)، نخست به رقابت، و سرانجام به دشمنی تا انشعاب کامل از حزب در سال ۱۹۱۲ انجامید. این بزرگ‌ترین انشعاب در جنبش سوسیالیستی روسیه بود که پیامدهای زیادی برای ادامه تئوری و عمل انقلابی در این کشور به دنبال داشت.

لنین در انقلابی که در سال ۱۹۰۵ در روسیه درگرفت، و با خشونت سرکوب شد، نتوانست نقش مهمی ایفا کند. او به شکل خستگی ناپذیر به فعالیت سیـاس*ـی ادامه داد. بلشویک‌های طرفدار او شبکه زیرزمینی مجهزی در داخل روسیه تشکیل دادند و به ترویج افکار کمونیستی در میان کارگران، سربازان و روشنفکران دست زدند.

در سال ۱۹۱۴ روسیه که در بحران اقتصادی بی‌کرانی فرورفته بود، وارد جنگ جهانی اول شد. دولت تزاری که از رساندن آذوقه و تجهیزات به سربازان ناتوان بود، در جبهه جنگ با بی نظمی و نافرمانی ارتشیان، و در داخل کشور با اعتراض گسترده شهروندانی روبرو بود که از فساد و استبداد حاکمان به جان آمده بودند.

دو انقلاب پیاپی در فوریه و اکتبر ۱۹۱۷


لنین و تروتسکی به همراه سربازان بلشویک به سال ۱۹۲۱
مبارزه مردم برای دستیابی به آزادی و بهروزی شکل‌های رادیکال تر و گسترده‌تری به خود گرفت. در فوریه سال ۱۹۱۷ تزار نیکلای دوم در برابر اعتراضات عمومی از سلطنت خلع شد. مجلس روسیه (دوما (لتصویت لـ*ـب حاکمیت را به یک دولت موقت سپرد.

انقلاب فوریه پیروزی بزرگی برای مردم روسیه به‌شمار می‌رفت. دولت موقت با برنامه‌ای دموکراتیک، با هدف برقراری آزادی‌ها و حقوق دموکراتیک، بر سر کار آمد. آزادی‌های سیـاس*ـی برقرار شد. تقریباً تمام احزاب روسیه، حتی بلشویک‌ها از دولت موقت پشتیبانی کردند. همه امید داشتند که با سقوط تزاریسم، نظامی قانونی و مردم گرا به قدرت برسد که به نابسامانی‌های کشور پایان دهد.

لنین که در تبعید از تحولات روسیه با خبر شده بود، راه بازگشت به میهن را در پیش گرفت. او پس از ورود به روسیه در آوریل ۱۹۱۷ در نخستین اقدام، سـ*ـیاست حزب را به باد حمله گرفت و مشی تازه‌ای برای بلشویکها تصویب کرد. او دولت موقت را «نوکر بورژوازی» خواند و حمایت از آن را خــ ـیانـت به زحمتکشان دانست. به نظر او کارگران باید مبارزه مستقلی شروع کنند، انقلاب بورژوایی را با انقلابی پرولتاری تکمیل کنند و به سوی کسب انحصاری حاکمیت و تشکیل یک نظام سوسیالیستی پیش بروند.

با گسترش آزادی‌های مدنی، کارگران و سربازان ناراضی در شهرهای گوناگون روسیه شوراهایی را (سوویت) تشکیل داده بودند که فعالیت آزاد و علنی داشتند. آن‌ها خواهان تعمیق دستاوردهای انقلاب فوریه بودند. رهنمود لنین برای بلشویکها در این مرحله عبارت بود از: نفوذ در شوراها، طرح شعارهای تند انقلابی، به دست گرفتن رهبری شوراها و هدایت آن‌ها به سوی قیام مسلحانه.

طی چند ماه بلشویکها توانستند رهبری را در دو شورای بانفوذ پتروگراد و مسکو به دست گیرند. اقدامات دولت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی برای رویارویی با اقدامات لنین و یاران بلشویک او ناکام ماند. کمونیست‌ها (حزب بلشویک) پرشمار نبودند، اما با تکیه بر شبکه فعالی از اعضای جدی و با پشتکار، که لنین آن‌ها را «انقلابیون حرفه‌ای» می‌خواند، قادر بودند تا ۲۵ هزار نفر را در پتروگراد مسلح کنند.



لنین و استالین. یک عکس جعلی که توسط برهمنهی دو عکس پرداخته شده‌است. استالین بدین وسیله سندی برای جانشینی لنین پرداخته‌است.[نیازمند اسناد]
در شامگاه ۲۴ اکتبر بلشویکها در پتروگراد قیام مسلحانه اعلام کردند. «گاردهای سرخ»، دسته‌های مسلح کارگران، سربازان و روشنفکران به پادگانها و اداره‌های دولتی حمله بردند، مراکز حساس را به تصرف درآوردند و وزرای دولت موقت را در «کاخ زمستانی» دستگیر کردند.

در پاسخ به فراخوان لنین و بلشویکها که شعار «تمام قدرت به شوراها» را طرح کرده بودند، «کنگره سراسری شوراهای روسیه» با بلشویک‌ها اعلام همبستگی کرد. شورای پتروگراد حاکمیت کشور را به «شورای کمیسرهای خلق» به رهبری لنین واگذار کرد. لنین در جلسه شورا نطقی هیجان انگیز ایراد نمود و به عنوان رئیس نخستین دولت سوسیالیستی جهان زمام امور را به دست گرفت. او هدف دولت تازه را «حاکمیت کارگران و دهقانان» و برپایی نظام سوسیالیستی در روسیه اعلام کرد.

بلشویک‌ها مقاومت رقبا و مخالفان خود را در هم شکستند و قدرت خود را گسترش دادند. آن‌ها در عین حال توانستند با طرح شعارهای انسان دوستانه و عدالت خواهانه بسیاری از روشنفکران و بخشی از لایه‌های محروم و ستم دیده را به سوی جنبش خود جلب کنند.

در دسامبر ۱۹۱۷ لئون تروتسکی کمیسر خلق در امور خارجی، از جانب دولت انقلابی روسیه در جریان عهدنامه برست-لیتوفسک با آلمان و اتریش قرارداد آشتی امضاء کرد. این گام مهمی بود در تحکیم پیروزی بلشویک‌ها.

در برابر پیروزی برق آسای «سرخ‌ها» مخالفان نظام بلشویک جبهه متحدی از «ارتش سفید» را تشکیل دادند و با حمایت کشورهای غربی به نبرد با نظام انقلابی پرداختند. ارتش سرخ که با درایت تروتسکی بسیج و مجهز شده بود، در جنگ‌های شدید و خونین موفق شد تا پایان سال ۱۹۲۰ پیروزی بلشویکها را مسجل سازد.

لنین که طی سوء قصدی در سال ۱۹۱۸ به سختی زخمی شده بود، در دو سال آخر زندگی عملاً از هدایت حزب و کشور ناتوان مانده بود. رهبری حزب به دست دو تن از یاران نزدیک او افتاد که با هم دشمنی دیرین داشتند: تروتسکی و استالین.

پس از مرگ لنین در ژانویه ۱۹۲۴، استالین مدعی جانشینی او شد. او با توطئه‌های زیرکانه و رشته‌ای از تصفیه‌های خونین، تروتسکی و سایر رقبا را از سر راه خود برداشت و در سال‌های بعد نظامی برافراشت که یکی از مخوف‌ترین رژیم‌های تاریخ شناخته شد و به عقیدهٔ بسیاری از کمونیست‌ها، دیگر ربطی به آموزه‌های مارکس یا حتی لنین نداشت.

مواضع سیـاس*ـی و مطبوعاتی لنین


لنین درحال سخنرانی
لنین دریافته بود که برای دستیابی به انقلابی عظیم به کمک انقلابیون حرفه‌ای نیاز دارد برای همین به سوئیس رفت تا با گریگوری پلیخانف تبعید شده، ملاقات نماید. سپس به دیدار دیگر طرفداران اصلاحات سیـاس*ـی که در پاریس و برلین اقامت داشتند، شتافت.

وی در دوران تبعید با دختری به نام نادژدا کرپسکایا ازدواج کرد که حاصل آن فرزندی در برنداشت. لنین پس از آزادی در سال ۱۹۰۰، روسیه را ترک کرد و در سال ۱۹۰۲ در زوریخ روزنامه اخگر را انتشار داد. در جریان انقلاب ۱۹۰۵ به روسیه بازگشت ولی پس از شکست نهضت به فنلاند گریخت.

در سال‌های تبعید به سازماندهی حزب خویش پرداخت و نظریات خود را از طریق مقالاتش در روزنامه اخگر انعکاس می‌داد.

لنین پس از پیروزی انقلاب روسیه در ۱۶ دسامبر۱۹۱۷ (۲۵ آذر ۱۲۹۶) اعلامیه‌ای خطاب به مسلمانان روسیه و مشرق زمین منتشر کرد «... ما اعلام می‌کنیم که عهدنامه سری راجع به تقسیم ایران محو و پاره گردید و همین که عملیات جنگی خاتمه یافت قشون روس از ایران خارج می‌شود و حق تعیین مقدرات ایران به دست ایرانیان تأمین خواهد گردید».[۴]

بازتاب اکتبر در جهان


لنین با کلاه گیس و ریش کامل تراشیده، در ۱۱ آگوست سال ۱۹۱۷
انقلاب اکتبر یکی از رویدادهای مهم قرن گذشته‌است. در ایران برخی از روشنفکران متجدد که کشور را با شرایطی آشفته و بحران زده روبرو می‌دیدند، با شور و شوق از تحولات همسایه شمالی استقبال کردند. برخی از نویسندگان و گویندگان در مدح اکتبر و رهبر آن شعر و خطابه سرودند. از جمله میرزاده عشقی و محمدتقی بهار. بسیاری از مبارزان مردم دوست مانند حیدرخان عمواوغلی، احسان‌الله خان، میرزا کوچک خان جنگلی و شیخ محمد خیابانی تحت تأثیر جنبش بلشویکها، به هواداری از حکومت شورایی پرداختند.

لنینیسم
نوشتار اصلی: لنینیسم
اندیشه لنین در نزد برخی به عنوان «مارکسیسم دوران امپریالیسم یا آخرین مرحله سرمایه‌داری» به شهرت رسید و به عنوان شالوده نظری انترناسیونالیسم پرولتری و کار پایه ایدئولوژیک بسیاری از احزاب و جنبش‌های کمونیستی جهان شناخته شد.

اندیشه لنین بر پایه برتری طبقه کارگر و حقانیت تاریخی آن استوار است. به نظر لنین طبقه کارگر حق دارد برای انجام رسالت تاریخی خود، به سلطه طبقات دیگر پایان دهد و سیادت مستقل خود را، که همان دیکتاتوری پرولتاریا است، مستقر سازد. افزار کارگران برای رسیدن به این هدف حزب طبقه کارگر است که به گفته لنین «آگاه‌ترین عناصر طبقه کارگر» در آن گرد آمده و متشکل شده‌اند.

پس از مرگ لنین و با عروج جوزف استالین، دیکتاتوری بزرگی در شوروی به پا شد و در عین حال این کشور با پیشرفت چشمگیر اقتصادی به ابرقدرتی در سطح جهان بدل شد. به ویژه پس از پیروزی در جنگ جهانی دوم و علی‌رغم تلفات انسانی بسیار سنگین در طول جنگ، شوروی به یکی از دو قطب جهان معاصر تبدیل گشت.

این رژیم در اوایل دهه ۹۰ و پس از یک سری اصلاحات که توسط گورباچف، آخرین رهبر شوروی، انجام شده بود از هم فروپاشید.

مرگ


لنین در ۱۹۲۳. عکس حال نا خوش و لاغر لنین را به وضوح نشان می‌دهد.
لنین دو سال قبل از مرگ، سه سکته ناتوان‌کننده مغزی را تجربه کرد. در آن زمان با پزشکان برجسته اروپایی مشورت شد و آن‌ها تشخیص‌های متنوعی را مطرح کردند: خستگی شدید عصبی، مسمومیت مزمن ناشی از سرب گلوله‌ها باقی‌مانده در بدن، تصلب شریان‌ها یا آرتریواسکلروز و نوعی از اختلال عروقی و پرده‌های مغز ناشی از سیفیلیس به نام endarteritis luetica. تشخیص آخر به خاطر تطابق نداشتن با کالبد شکافی لنین و همچنین منفی بودن آزمایش سیفیلیس در او، نامحتمل بود. با این همه به لنین محلول‌هایی حاوی آرسنیک که درمان رایج سیفیلیس در آن زمان بود، تزریق می‌شد.

در ساعات پایانی عمر، لنین دچار تشنج شدیدی شد. نمونه‌برداری از جسد لنین نشان داد که شریان‌های منتهی به مغز او تقریباً به صورت کامل مسدود بودند، اما چرا لنین با اینکه ظاهراً عوامل خطر سکته مغزی را نداشت، اینچنین شریان‌هایش درگیر بودند؟ حتی گفته می‌شود وقتی انبرک جراحی به شریان‌های او برخورد می‌کرد، صدایی مثل سنگ شنیده می‌شد که نشانه رسوب شدید کلسیم در جدار شریان‌ها بود.[نیازمند منبع]

ناخوشی شدید لنین از سال ۱۹۲۱ شروع شده بود، در سه سال آخر عمر، حال لنین به صورت فزاینده‌ای رو به وخامت می‌رفت، او در نامه‌ای که به ماکسیم گورکی نوشته بود، اظهار کرده بود که به شدت احساس خستگی می‌کند، نمی‌تواند بخوابد و سردردهای وحشتناکی دارد و نمی‌تواند هیچ کاری کند.

لنین در ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴ در گورکی (اکنون نیژنی‌نووگورود) درگذشت.[۵] علت رسمی مرگ او ابتلا به یک بیماری علاج ناپذیر از عروق خونی ثبت شده‌است.[۶]

جسد لنین را پس از مرگ مومیائی کردند.[۷]

در زیر بقعه موسوم به قبر سرخ در خارج کاخ کرملین گذاشتند و همه روزه زیارتگاه مورد احترام هزاران نفر از معتقدان و پیروان وی می‌گشت. نقش صورت وی به ضمیمه نقش صورت مارکس و انگلس نیز بر روی پرچم‌های بسیار به عنوان “یک سه‌گانه غیرقابل اعتراض نوین رستگاری“ درآمده بود.

!
آثار

ولادیمیر لنین


دانشمندان و فیلسوفان متافیزیک

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA * و ~ROYA~

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
ایوان پاولف

ایوان پاولوف
متولد ۱۴ سپتامبر ۱۸۴۹
ریازان، روسیه
مرگ ۲۷ فوریهٔ ۱۹۳۶ (۸۶ سال)
لنینگراد، اتحاد شوروی
ملیت روس
رشته فعالیت عصب‌شناس، فیزیولوژیست، روان‌شناس و پزشک
محل کار آکادمی پزشکی نظامی
دانش‌آموختهٔ دانشگاه دولتی سنت پترزبورگ
دلیل شهرت به خاطر کارهای او در زمینهٔ بازتاب شرطی
جوایزجایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی (۱۹۰۴)
مدال کاپلی (۱۹۱۵)
دین خداناباور
ایوان پیتروویچ پاولوف (به روسی: Иван Петрович Павлов) (زادهٔ ۱۴ سپتامبر ۱۸۴۹ در ریازان، روسیه - درگذشتهٔ ۲۷ فوریه ۱۹۳۶) عصب‌شناس، فیزیولوژیست، روان‌شناس و پزشک روس است. پاولف در سال ۱۹۰۴ برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شد. شهرت وی، بیشتر، از کارهای او در زمینه بازتاب شرطی، ناشی می‌شود.

محتویات
  • ۱ زندگی‌نامه
  • ۲ کارها
  • ۳ دربارهٔ پاولوف در ایران
  • ۴ منابع
زندگی‌نامه
ایوان پاولف، در شهر ریازان کشور روسیه، به دنیا آمد. پدرش کشیش جوان و فقیری بود که با باغبانی، روزگار می‌گذراند و علاقه زیادی، به کتاب و مطالعه داشت. ایوان، نوشتن را در ۵ سالگی آموخت. در ۱۱ سالگی، به مدرسه کلیسای ریازان رفت؛ اما آنجا را رها کرد و در دانشگاه سن پترزبورگ به تحصیل علوم طبیعی پرداخت و در سال ۱۸۹۸ درجه دکتری، دریافت کرد.

گرایش او به علوم طبیعی ناشی از اندیشه‌های روشنفکران انقلابی روس به ویژه پیسارف بود و کتاب «انعکاس‌های مغز» اثر آی. ام. سچنوف بنیان‌گذار فیزیولوژی روسیه که در آموزشگاه مذهبی خوانده بود به آشنایی او با پیشرفت‌های علمی آن زمان کمک زیادی کرد.

پاولف در دانشگاه استادان برجسته‌ای داشت: مندلیف در شیمی معدنی، باتلروف در شیمی آلی و به ویژه آی. اف. تیسون در فیزیولوژی که کمک زیادی در تبدیل پاولف به بزرگترین دانشمند آزمایشگر زمان خود کرد. او در دانشگاه سن پترزبورگ فیزیولوژی حیوانی را به عنوان رشته اصلی و شیمی را رشته فرعی خود انتخاب کرد و نخستین تحقیق خود را درباره فیزیولوژی اعصاب لوزالمعده به انجام رساند.[۱]

پاولف در هنگام بردن جایزه نوبل فیزیولوژی در ۱۹۰۴
پاولف در ۱۸۷۵ مدرک لیسانس خود را دریافت کرد. اما پیداکردن کار در رژیم تملق سالار تزاری برای او بسیار دشوار بود. تا اینکه در ۱۸۷۹ اس. پی. بوتکین از او برای کار در آزمایشگاه کلینیکش دعوت کرد. پاولف توانست ۱۱ سال در آن آزمایشگاه به طور مستقل به تحقیقات علمی خود بپردازد.

پاولف پس از انقلاب اکتبر در روسیه بسیار مورد احترام قرار گرفت و به کارهای علمی خود می‌پرداخت.

در بسـ*ـتر مرگ، در حالی‌که کاملاً هوش و حواسش بجا بود از یکی از شاگردانش خواست که در کنار او بنشیند و شرح احساسات و حالات خود را که تا لحظه مرگ به او می‌گوید، یادداشت کند.

اتاق کار و آزمایشگاه او همچنان به صورت موزه نگاه‌داری می‌شود. وی یک خداناباور بود.[۲]

کارها
پیش از ایوان پاولوف فیزیولوژیست روس، وظیفهٔ اصلی سیستمِ عصبی را بطور کلی ایجادِ هماهنگی بینِ بخش‌های مختلفِ بدنِ موجود زنده می‌دانستند. چارلز شرینگتون این عمل را «عمل وحدت بخشندهٔ سیستمِ عصبی مرکزی» می‌نامید. اما پاولوف بر نیاز به بررسی قسمتی دیگری از فیزیولوژی دستگاه عصبی که بسیار با اهمیت بود تأکید می‌کرد. از نظر پاولوف، سیستم عصبی اساساً به ایجادِ ارتباط، نه فقط بین قسمت‌های منفردِ بدنِ موجودِ زنده که تابحال سر و کار ما عمدتاً با آنها بوده، بلکه به ایجادِ ارتباط بینِ موجود زنده و پیرامونش می‌پردازد.[۳]

به عبارت دیگر کارکرد اصلی سیستم عصبی مرکزی، تنها تنظیمِ طرزِ کارِ قسمت‌های مختلفِ بدنِ موجودِ زنده در رابـ ـطه با یکدیگر نیست، بلکه تنظیمِ طرزکار موجودِ زنده به طور کلی در رابـ ـطه با محیط نیز بر عهدهٔ این سیستم می‌باشد. موجودِ زنده در جریانِ فعالیت خود و از طریق کارکردِ سیستم عصبی پیچیده‌اش، پیچیده‌ترین روابط را با محیطِ خود بر قرار می‌کند. از طریق این روابط است که موجود زنده می‌تواند در محیطِ خود زندگی کند، نیازمندی‌هایش را بدست آورد و نسبت به شرایطِ معین به طریقی خاص واکنش نشان دهد.[۳]

دربارهٔ پاولوف در ایران
در ایران طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۰ کتاب‌های بسیاری دربارهٔ پاولوف ترجمه شد. نام برخی از این کتب در زیر آمده‌است:

  • به سوی روانشناسی و روانپزشکی علمی (دو جلد)؛ اثر هاری کی ولز؛ ترجمهٔ نصرالله کسرائیان ۱۳۶۳
  • پاولوف؛ انتشارات خوارزمی
  • کارهای اساسی پاولوف؛ ترجمهٔ مصطفی مفیدی
  • روانشناسی از دیدگاه واقع گرایی (مجموعه مقالات) در ارتباط با روانشناسی پاولوفی؛ اثر امیرحسین آریان پور


دانشمندان و فیلسوفان متافیزیک

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA * و ~ROYA~

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
ریچارد فاینمن

ریچارد فیلیپس فاینمن


متولد ۱۱ مهٔ ۱۹۱۸
فار راکوی، کویینز، نیویورک سیتی، نیویورک
مرگ ۱۵ فوریهٔ ۱۹۸۸ (۶۹ سال)
لوس‌آنجلس، کالیفرنیا
محل زندگی ایالات متحده آمریکا
ملیت آمریکایی
رشته فعالیت فیزیک
محل کار پروژه منهتندانشگاه کرنلمؤسسه فناوری کالیفرنیا
دانش‌آموختهٔ مؤسسه فناوری ماساچوستدانشگاه پرینستون
استاد راهنما جان ویلر
دانشجویان دکتری وی داگلاس دین اشرفترابرت بارودانیال هیلزآلبرت هیبز
جیووانی روسی لومانیتزتوماس کورترایتجرج زوییگ
دلیل شهرت
[نمایش]
تأثیرات پل دیراک
جوایز جایزه اینشتین (۱۹۵۴)

جایزه فیزیک نوبل (۱۹۶۵)نشان ملی علوم (۱۹۷۹)
دین خداناباور[۱][۲][۳]
امضا


پانویس
او پدر کارل فاینمن و پدرخوانده میشل فاینمن بود. همچنین ژوان فاینمن کوچکترین خواهر وی بوده‌است.
ریچارد فیلیپس فاینمن (به انگلیسی: Richard Phillips Feynman) (زاده ۱۱ مه ۱۹۱۸، نیویورک - درگذشته ۱۵ فوریه ۱۹۸۸، کالیفرنیا) از تأثیرگذارترین فیزیکدان‌های آمریکایی قرن بیستم بود. او در گسترش نظریه الکترودینامیک کوانتومی سهم مهمی داشت و از دانشمندان پروژه منهتن، پروژه‌ای که به ساخت نخستین بمب اتمی انجامید بود. بعدها او یکی از اعضای کمیسیون راجرز بود که از سوی رئیس جمهور ایالات متحده وظیفه بررسی واقعهٔ انفجار فضاپیمای چلنجر را بر عهده داشت. در سال ۱۹۶۵، فاینمن به دلیل پژوهش‌هایش در زمینه الکترودینامیک کوانتومی، جایزه نوبل فیزیک را به همراه جولیان شووینگر و سین‌ایترو تومونوجا دریافت کرد.

علاوه بر این‌ها، فاینمن مدرسی تأثیرگذار و نوازندهٔ غیرحرفه‌ای بانگو بود و از بسیاری جهات فردی خاص و آزاداندیش به‌شمار می‌آمد. فاینمن یک مبلغ مشتاق علم بود. در سال ۱۹۵۹ او در سخنرانی مشهور و نوآورانه خود در انجمن فیزیک آمریکا با عنوان «آن پایین فضای بسیاری هست» به بررسی ایده‌های که اکنون با نام فناوری نانو شناخته می‌شوند پرداخت و چشم‌انداز شگفت‌انگیزی را که این ایده‌ها ترسیم می‌کردند را بررسی کرد.

فاینمن در دوران حیاتش به یکی از مشهورترین دانشمندان جهان تبدیل شد. در سال ۱۹۹۹، در یک نظرخواهی از ۱۳۰ فیزیکدان مطرح از کشورهای مختلف توسط نشریه بریتانیایی "Physics World"، فاینمن به عنوان یکی از ده فیزیکدان برتر تمام اعصار انتخاب شد.

او همچنین به دلیل ماجراجویی‌های فراوانش که در کتاب‌های «حتماً شوخی می‌کنید آقای فاینمن؟» و «چه اهمیتی می‌دهید دیگران چه فکری می‌کنند؟» به تفصیل راجع به آن‌ها صحبت شده، مشهور است.

محتویات
  • ۱ زندگی‌نامه
    • ۱.۱ کودکی
    • ۱.۲ تحصیلات
    • ۱.۳ پروژه منهتن
    • ۱.۴ در کرنل
    • ۱.۵ دوران کلتک
    • ۱.۶ فاجعه چلنجر
    • ۱.۷ زندگی شخصی
    • ۱.۸ مرگ
  • ۲ دیدگاه فاینمن نسبت به علم
  • ۳ آثار
  • ۴ ترجمه آثار به فارسی
  • ۵ پانویس
  • ۶ منابع
  • ۷ پیوند به بیرون
زندگی‌نامه
کودکی
ریچارد فاینمن در ۱۱ مه ۱۹۱۸[۴] در کویینز نیویورک متولد شد. مادرش لوسی خانه‌دار و پدر او، ملویل آرتور فاینمن، یک بازرگان بود که یونیفرم نظامی می‌فروخت.[۵] اصل و نسب پدر و مادر او از روسیه و لهستان بود و هردوی آن‌ها نیز اشکنازی بودند.[۶] با این که پدر و مادر او هردو از تبار یهودی بودند اما پدر بر خلاف مادر خداناباور بود. به باور خود فاینمن، پدرش تأثیر زیادی روی او داشت و آن‌ها از صحبت در مورد پدیده‌های مختلف لـ*ـذت می‌بردند. مادرش بسیار شوخ‌طبع بود که این شوخ‌طبعی را ریچارد نیز از او به ارث برد؛ میراثی که تا پایان عمر با خود داشت.

همانند آلبرت اینشتین و ادوارد تلر، ریچارد حرف زدن را دیر آموخت.[۷][۸] او تا تولد سه سالگی‌اش هنوز نخستین کلمه‌اش را هم بر زبان نیاورده بود. در بزرگسالی، او لهجهٔ غلیط بروکلینی‌اش را حفظ کرده بود، لهجه‌ای که به قدری متمایز بود که گاهی دیگران آن را نوعی تظاهر و اغراق می‌پنداشتند.[۹][۱۰] دوستان نزدیک فاینمن ولفگانگ پاولی و هانس بیته نظرشان این بود که فاینمن مثل یک «خیابان‌گرد» صحبت می‌کند.

فاینمن از کودکی به علوم مهندسی علاقه‌مند بود. او آزمایشگاه خانگی کوچکی برای خود داشت و وسایل برقی را تعمیر می‌کرد. خواهر وی، ژوان فاینمن نیز بعدها یک متخصص اخترفیزیک شد.[۱۱]

تحصیلات
فاینمن در دبیرستان فار راک‌اوی تحصیل می‌کرد. دو برنده جایزه نوبل دیگر، برتون ریکتر و باروخ ساموئل بلومبرگ هم از فارغ‌التحصیلان همین دبیرستان بوده‌اند.[۱۲] در دبیرستان، ضریب هوشی وی را بر اساس یک آزمون نامشخص ۱۲۳ تخمین زده شده بود. او وقتی به ۱۵ سالگی رسید مثلثات، هندسه تحلیلی، دیفرانسیل و انتگرال و حد مجموع را از بر بود. او برای پذیرش در دانشگاه کلمبیا اقدام کرده بود، اما به دلیل سهمیه محدودی که برای یهودیان وجود داشت پذیرفته نشده بود.[۵] به جای کلمبیا او به ام‌آی‌تی رفت و آن‌جا به انجمن برادری فی بتا دلتا پیوست. [۱۳] در دوران کارشناسی، فاینمن دو مقاله در مجلهٔ Physical Review منتشر کرد. [۱۴] او یکی از آن‌ها با عنوان «پراکندگی پرتوهای کیهانی به وسیلهٔ ستارگان یک کهکشان»[۱۵] را با همکاری مانوئل والاراتا نوشته بود:

« والاراتا دانشجویانش را در یک وضعیت استاد-شاگردی قرار می‌داد: نام دانشمند ارشد باید اول بیاید. فاینمن چند سال بعد انتقامش را از او گرفت، وقتی که هایزنبرگ کتابش در مورد پرتوهای کیهانی را با این جمله تمام کرد: «انتظار نمی‌رود که این اثر مشاهده شود (بر مبنای کار والاراتا و فاینمن)» وقتی که فاینمن دوباره والاراتا را دید با سرخوشی از او پرسید که آیا به کتاب هایزنبرگ نگاهی انداخته است. والاراتا دلیل لبخند عریض و طویل فاینمن را می‌دانست: «بله، ظاهراً تو حرف آخر را در مورد پرتوهای کیهانی می‌زنی!»[۱۶] »
مقالهٔ دیگر فاینمن، تز سال آخرش دربارهٔ «نیروهای میان مولکول‌ها»[۱۷] بود. این مقاله بر مبنای ایده‌ای از جان سی اسلتر بود. اسلیتر به قدر کافی از تز فاینمن راضی بود که آن را در ژورنالی منتشر کرد. امروزه موضوع رسالهٔ فاینمن با نام قضیهٔ هل‌مان-فاینمن شناخته می‌شود.

او در سال ۱۹۳۹ مدرک کارشناسی‌اش را از ام‌آی‌تی گرفت.[۱۸] در همین سال، او برنده بورسیه پاتنام شد.[۱۹] در آزمون‌های ورودی تحصیلات تکمیلی دانشگاه پرینستون فاینمن در فیزیک نمرهٔ کامل گرفت که بی‌سابقه بود و نمرهٔ ریاضی‌اش هم بسیار بالا بود؛ اما نمره‌اش در تاریخ و انگلیسی تعریفی نداشت. رئیس دپارتمان فیزیک پرینستون(هنری د ولف اسمیث) اما نگرانی دیگری داشت. در نامه‌ای به فیلیپ ام مورس او این چنین نوشته بود: «آیا فاینمن یهودی است؟ ما هیج قانون مشخصی علیه یهودیان نداریم اما تمایل داریم که جمعیت نسبی آن‌ها را در دپارتمانمان به طرز معقولی پایین نگه داریم.»[۲۰] مورس تأیید کرد که فاینمن در واقع یهودی است اما به اسمیث اطمینان داد که: «به هر حال، قیافه و رفتار فاینمن هیچ اثری از این ویژگی‌اش ندارد.»[۲۰]

پروژه منهتن


تصویر کارت شناسایی فاینمن در پروژه منهتن
در سال ۱۹۴۱، در حالی که آتش جنگ جهانی دوم در اروپا شعله‌ور شده بود، فاینمن در ایالات متحدهٔ فارغ از جنگ تابستانی را در مرکز تسلیحاتی فرانکفورد در پنسیلوانیا به کار بر روی مسائل مربوط به پرتاب موشک‌های بالستیک گذراند.[۲۱][۲۲] پس از حمله به پرل هاربر که ایالات متحده وارد جنگ شد، او توسط رابرت آر ویلسون استخدام شد. در این زمان ویلسون در پروژه‌ای که بعداً به پروژه منهتن تبدیل شد مشغول کار بر روی روش‌های تولید اورانیوم غنی‌شده برای بمب اتمی بود.[۲۳][۲۴] تیم ویلسون در پرینستون مشغول کار بر روی دستگاهی به نام ایزوترون بودند؛ دستگاهی که با کمک نیروی الکترومغناطیس اورانیوم-۲۳۵ را از اورانیوم-۲۳۸ جدا می‌کرد. در همین حال تیم ارنست ارلاندو لارنس مشغول توسعهٔ کالوترون بود که همین کار را با شیوه‌ای متفاوت انجام می‌داد. در تئوری، ایزوترون چندین مرتبه از کالوترون بهینه‌تر بود اما تلاش فاینمن و پائول الوم برای اثبات این که در عمل هم همین‌طور است راه به جایی نمی‌برد. سرانجام، به پیشنهاد لارنس توسعهٔ ایزوترون نیمه‌کاره رها شد.[۲۵]

در این زمان (اوایل ۱۹۴۳) رابرت اوپنهایمر مشغول برپاسازی آزمایشگاه لوس آلامس بود؛ آزمایشگاهی سری در تـ*ـخت‌تپه‌ای دورافتاده در نیومکزیکو که بنا بود بمب اتمی در آن‌جا طراحی و ساخته شود. تیم ویلسون در پرینستون پیشنهادی مبنی برای همکاری در این پروژه دریافت کرد. ویلسون بعدها این رویداد را این‌گونه به خاطر می‌آورد: «مثل یک گروهان از سربازان، همه‌مان با هم برای رفتن به لوس آلاموس ثبت نام کردیم.»[۲۶] مثل بسیاری از فیزیکدانان جوان، فاینمن خیلی زود مجذوب کاریزمای اوپنهایمر شد؛ اوپنهایمری که از شیکاگو با تلفن راه دور با فاینمن تماس گرفت تا بگوید که برای آرلین بیمارستانی در البوکرکی پیدا کرده‌است. فاینمن از جملهٔ نخستین کسانی بود که عازم نیومکزیکو شد. در ۲۸ مارس ۱۹۴۳، او همراه با آرلین که راه‌آهن برایش ویلچری فراهم کرده بود با قطار به مقصد نیومکزیکو حرکت کردند.[۲۷]



فاینمن (وسط) همراه با رابرت اوپنهایمر (نفر سمت راستی فاینمن از دید بیننده) در یک دورهمی در آزمایشگاه لس آلاموس در هنگام پروژه منهتن
در لس آلاموس، فاینمن به بخش تئوری (T) که توسط هانس بیته اداره می‌شد پیوست.[۲۸] بیته تحت تأثیر مهارت فاینمن قرار گرفت و او را یک سرپرست گروه کرد.[۲۹] بیته و فاینمن فرمول بیته–فاینمن را برای محاسبهٔ انرژی آزاد شدهٔ حاصل از یک بمب اتمی شکافتی توسعه دادند. فرمول آن‌ها بر مبنای کارهای رابرت سربر به دست آمده بود.[۳۰] به عنوان یک فیزیکدان تازه‌وارد، نقش فاینمن در پروژهٔ منهتن مرکزی نبود. او در بخش تئوری، سرپرست گروهی محاسباتی متشکل از رایانه‌های انسانی بود. به همراه استنلی فرانکل و نیکولاس متروپلیس، او در برپاسازی سیستمی مبتنی بر استفاده از کارت‌های پانچِ آی‌بی‌ام برای محاسبات همکاری داشت.[۳۱] کارهای دیگر او در لس آلاموس شامل محاسبهٔ معادلات نوترون برای یک رآکتورِ هسته‌ایِ کوچک به نام «Water Boiler» (به معنای دیگ بخار) بود. هدف این رآکتور، اندازه‌گیری میزان نزدیکی یک توده از مواد هسته‌ای به حالت بحرانی بود.[۳۲] برای تکمیل کارش روی این رآکتور، فاینمن به آزمایشگاه ملی اوک ریج فرستاده شد و در آن‌جا مهندسان را برای طراحی روندهای ایمنی برای ذخیرهٔ مواد پرتوزا یاری کرد. این روندها باید از وقوع انفجار بحرانی جلوگیری می‌کردند، به ویژه در مواقعی که اورانیوم غنی‌شده با آب تماس پیدا می‌کرد که می‌توانست به عنوان یک آرام‌کننده نوترون عمل کند.[۳۳] فاینمن همچنین مسئول محاسبات مربوط به طرح بمب اورانیومی دوگانه بود که در نهایت معلوم شد ساختش ناممکن است.[۳۴][۳۵]

در کرنل
فاینمن اسماً در دانشگاه ویسکانسین به عنوان استادیار استخدام شده بود، اما در هنگام مشارکت در پروژهٔ منهتن در مرخصی بدون حقوق بود.[۳۶] در سال ۱۹۴۵، فاینمن نامه‌ای از کالجِ Letters and Science این دانشگاه دریافت کرد که در آن از او خواسته شده بود تا در سال تحصیلی آینده تدریس کند. از آن‌جا که او به بازگشت و تدریس تعهدی نداد، استخدام او لغو شد. چند سال بعد، فاینمن در یک سخنرانی در این دانشگاه به شوخی گفت: «عالی است که دوباره در تنها دانشگاهی هستم که به قدر کافی عاقل بوده‌است که مرا اخراج کند.»[۳۷]

در ۳۰ اکتبر ۱۹۴۳، دوست فاینمن هانس آلبرشت بیته به رئیس دپارتمان فیزیک دانشگاهش یعنی کرنل نامه‌ای نوشته بود تا او را به استخدام فاینمن تشویق کند. در ۲۸ فوریه ۱۹۴۴، رابرت باکر که او هم از کرنل[۳۸] و از دانشمندان ارشد لس آلاموس بود[۳۹] هم استخدام فاینمن را توصیه کرد.[۴۰] این توصیه‌ها به پیشنهاد کاری برای او در اوت ۱۹۴۴ منجر شد که فاینمن آن را پذیرفت. اوپنهایمر نیز امیدوار بود که فاینمن را در دانشگاه خودش، دانشگاه کالیفرنیا، استخدام کند اما رئیس دپارتمان فیزیک این دانشگاه، ریموند تی. برگ در استخدام فاینمن دودل بود. در نهایت در می ۱۹۴۵ دانشگاه کالیفرنیا پیشنهادی برای فاینمن فرستاد که فاینمن ردش کرد. با این حال، کرنل قبول کرد که معادل همان حقوق ۳۹٬۰۰ دلاری که دانشگاه به فاینمن پیشنهاد کرده بود را به او بپردازد.[۴۰] فاینمن یکی از نخستین اعضای رهبری آزمایشگاه لس آلاموس بود که آنجا را ترک کرد. با ترک لوس آلاموس در اکتبر ۱۹۴۵ او راهی ایتاکا، نیویورک مقر کرنل شد.[۴۱]



نمودار فاینمن نابود شدن متقابل یک جفت الکترون/پوزیترون
از آنجا که او دیگر در آزمایشگاه لس آلاموس کار نمی‌کرد، فاینمن دیگر از قانون سربازی معاف نبود و در پاییز ۱۹۴۶ به خدمت ارتش فراخوانده شد. او از رفتن به سربازی با تظاهر به بیماری روانی رهایی یافت و ارتش در یک بررسی پزشکی به او معافیت نوع F-4 به دلیل عدم سلامت روانی داد.[۴۲][۴۳] ممکن است که این ارزیابی تا حدی هم درست بوده باشد چرا که در این هنگام فاینمن به دلیل مرگ ناگهانی پدرش در ۸ اکتبر ۱۹۴۶ از افسردگی رنج می‌برد.[۴۴] در ۱۷ اکتبر ۱۹۴۶، او نامه‌ای به همسر درگذشته‌اش آرلین نوشت که در آن عشق عمیق و دلشکستگی‌اش را بیان می‌کرد. فاینمن تا آخر عمر نامه را نگه داشت. نامه مهر و موم شده بود و تنها پس از مرگ فاینمن باز شد. نامه با این جمله تمام می‌شد: «من را به خاطر پست نکردن این نامه ببخش، اما آدرست را نمی‌دانم.»[۴۵]

دوران کلتک
سال‌های کلتک، سال‌های پر دستاوردی برای فاینمن بودند. او بر روی الکترودینامیک کوانتومی کار کرد که جایزه نوبل را برایش به ارمغان آورد. دقت پیش‌بینی‌های این نظریه با آزمایش‌های بسیاری تأیید شده‌است. فاینمن دو صورت‌بندی متفاوت از این نظریه ارائه کرد: نخست رهیافت انتگرال مسیر، و دیگر نمودارهای فاینمن. هردوی این صورت‌بندی‌ها از شیوه جمع تاریخ‌ها استفاده می‌کنند. علاوه بر این، او توضیحی برای ابرشارگی هلیم مایع در دماهای بسیار پایین ارائه کرد. توضیح او بر پایه مکانیک کوانتوم و نظریه فیزیکدان روسی لاندائو دربارهٔ ابرشارگی بود.

فاینمن به همراه ماری گل-من مدلی را برای توصیف واپاشی ضعیف توسعه داد که نشان می‌داد جفتیدگی جریان در این فرایند ترکیبی از جریان محوری و جریان برداری است. (تجزیه یک نوترون به یک الکترون، یک پروتون و یک پادنوترینو مثالی از یک واکنش واپاشی ضعیف است) هر چند که ای سی جورج سودارشان و رابرت مارشاک هم تقریباً هم‌زمان با فاینمن و گل‌مان مدل مشابهی را ارائه کردند اما کار فاینمن و گل‌مان به عنوان پیشرفتی اساسی تلقی می‌شد چرا که برهم‌کنش‌های نیروی هسته‌ای ضعیف به طرز شسته و رفته‌ای بر مبنای جریان‌های برداری و محوری توضیح می‌داد و نظریه واپاشی بتای سال ۱۹۳۳ انریکو فرمی را با توضیحی برای نقض زوجیت ذرات بنیادی مجهز می‌کرد. [۴۶]

فاینمن وقتی که یک استاد کلتک بود ال‌اس‌دی را امتحان کرد. او هم‌چنین تجربیاتی برای فهم هوشیاری با ماری‌جوآنا و کتامین در تانک‌های توهم مشهور جان لیلی داشت. [۴۷] او مصرف الـ*کـل را هنگامی که نشانه‌های ابتدایی اعتیاد به الـ*کـل را نشان داد متوقف کرد چرا که نمی‌خواست هیچ کاری کند که منجر به آسیب به مغزش شود. [۴۸]

فاجعه چلنجر
نوشتار اصلی: اس‌تی‌اس-۵۱-ال


انفجار شاتل چلنجر در ۱۹۸۶
فاینمن نقش مهمی در کمیسیون راجرز، هیئت ریاست جمهوری تشکیل شده برای بررسی فاجعه چلنجر، داشت. هنگام پخش زنده تلویزیونی یکی از جلسه‌های این کمیسیون، فاینمن با آزمایشی نشان داد که پلیمر استفاده شده در واشرهای چنبری شاتل خاصیت ارتجاعی خود را در دمای پایین از دست می‌دهد. او این کار را با فشردن نمونه‌ای از این ماده با یک گیره و فروبردن آن در لیوان آب خنکی که جلویش بود انجام داد. در رای نهایی، کمیته مذکور علت فاجعه را خرابی یکی از واشرهای درزگیری در یکی از موشک‌های پیشران جامد دانست.

زندگی شخصی
مرگ


تمبر یادبود ریچارد فاینمن - انتشار در سال ۲۰۰۵ - آمریکا
فاینمن در سال‌های آخر عمرش از دو سرطان نادر رنج می‌برد: لیپوسارکما و بیماری والندشتروم. بعد از یک عمل جراحی کوتاه برای درمان بیماری والندشتروم، او در ۱۵ فوریه ۱۹۸۸ در سن ۶۹ سالگی در مرکز پزشکی یو سی ال ای در گذشت. آخرین کلمات او این بود: «از این که دو بار بمیرم متنفرم، خیلی کسل‌کننده است.»

دیدگاه فاینمن نسبت به علم
فاینمن اصطلاح علم بارپرست‌گونه را برای اشاره به شیوه‌هایی که روش علمی را تقلید می‌کنند اما واقعاً علمی نیستند ابداع کرد. او بعضی از نتایج علوم اجتماعی و ادعاهای مبلغان خوراک زیستی (محصولات ارگانیک) را از این دست می‌دانست.

آثار
  • درس‌های فیزیک فاینمن (The Feynman Lectures on Physics)
  • حتماً شوخی می‌کنید، آقای فاینمن! (Surely You're Joking, Mr. Feynman!)
  • چه اهمیتی می‌دهید دیگران چه فکر می‌کنند؟ (What Do You Care What Other People Think?)
  • درس‌های رایانش فاینمن (Feynman Lectures on Computation)
  • الکترودینامیک کوانتومی (نظریه شگفت‌انگیز نور و ماده)
ترجمه آثار به فارسی
مجموعه‌ای از ماجراجویی‌های فاینمن با عنوان انگلیسی «Surely You're Joking, Mr. Feynman» به فارسی ترجمه شده و نشر علم آن را با عنوان «ماجراجویی‌های فیزیکدان قرن بیستم» منتشر کرده‌است. هم‌چنین، گزیده‌ای از درس‌های فیزیک فاینمن با عنوان «شش قطعه آسان» با ترجمه محمدرضا بهاری منتشر شده‌است. درس‌گفتار وی با نام «The Character of Physical Law» با عنوان «سرشت قانون فیزیکی» به فارسی منتشر شده‌است. اندیشه‌پردازی‌های فلسفی‌اش «The Meaning of It All» را همایون صنعتی‌زاده‌ با عنوان «تأثیر علم در اندیشه» به فارسی برگردانده است. کتاب دیگری دربارهٔ فاینمن به نام « All the Adventures of a Curious Character» به فارسی با عنوان «همه ماجراهای ریچارد فاینمن» با ترجمه جمیل آریایی توسط انتشارات صدای معاصر در سال 1395 چاپ شده‌است.


دانشمندان و فیلسوفان متافیزیک

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA * و ~ROYA~

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,358
امتیاز واکنش
18,213
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
جیمز واتسون

جیمز واتسون

متولد جیمز دیویی واتسون۶ آوریل ۱۹۲۸ ‏(۹۰ سال)
شیکاگو، ایلینوی، ایالات متحده آمریکا
ملیت آمریکایی
رشته فعالیت ژنتیک
محل کار دانشگاه ایندیاناآزمایشگاه کولد اسپرینگ هاربوردانشگاه هاروارددانشگاه کمبریجمؤسسات ملی بهداشت
دانش‌آموختهٔ دانشگاه شیکاگودانشگاه ایندیانا
استاد راهنما سالوادور لوریا
دانشجویان دکتری وی ماریو کاپکی[۱]
دلیل شهرت کشف ساختار مولکولی DNAزیست‌شناسی مولکولی
جوایز

جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی (۱۹۶۲)مدال کاپلی (۱۹۹۳)[۲]نشان ملی علوم زیستی (۱۹۹۷)
همسر الیزابت واتسون (née Lewis)
دین بی خدا[۳]
امضا

جیمز دیویی واتسون (به انگلیسی: James Dewey Watson) (زادهٔ ۶ آوریل ۱۹۲۸ میلادی در شیکاگو، ایلینوی) زیست‌شناس مولکولی، زیست‌فیزیک‌دان، جانورشناس[۴] و متخصّص علم ژنتیک آمریکایی است.

او به همراه فرانسیس کریک و موریس ویلکینز و روزالیند فرانکلین نقشی مهم در کشف ساختار مولکولی دی‌ان‌ای بازی کرد. ماده‌ای که اساس انتقال موروثی و اطلاعات ژنتیکی در موجودات زنده به نسل‌های بعدی به‌شمار می‌رود. واتسون جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی را در سال ۱۹۶۲ میلادی به همراه دو دانشمند دیگر دریافت کرد.

او در سن ۱۵ سالگی وارد دانشگاه شیکاگو شد.[۵]

محتویات
  • ۱ فروش جایزه نوبل
  • ۲ فعالیت سیـاس*ـی
  • ۳ دیدگاه‌های نژادپرستانه
  • ۴ جستارهای وابسته
  • ۵ پیوند به بیرون
  • ۶ منابع
فروش جایزه نوبل
جیمز واتسون جایزه نوبل خود را که در سال ۱۹۶۲ به همراه فرانسیس کریک به خاطر کشف ساختار دی ان ای دریافت کرده بود را با قیمت پایه دو و نیم میلیون دلار در یک حراجی به فروش گذاشت، گفته می‌شود این تصمیم با کاهش درآمد واتسون پس از سخنان نژادپرستانه او در سال ۲۰۰۷، ارتباط دارد.[۶][۷]

فعالیت سیـاس*ـی
واتسون در دورهٔ فعالیت خود به عنوان استاد در هاروارد در اعتراضات سیـاس*ـی گوناگونی شرکت کرد.

  • جنگ ویتنام: در کنار ۱۲ عضو هیئت علمی دانشکده زیست‌شناسی بیوشیمیایی و مولکولی از جمله یک برنده دیگر نوبل قطعنامه‌ای برای بازگردانی فوری نیروی‌های ایالات متحده از ویتنام را صادر کرد.[۸]
  • گسترش سلاح هسته‌ای و محیط زیست گرایی: او در ۱۹۷۵ و در سی‌اُمین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما همراه بیش از ۲۰۰۰ دانشمند و مهندس، علیه گسترش سلاح هسته‌ای بخاطر عدم وجود راه‌حلی نهایی برای دفع زباله‌های هسته‌ای و نیز ناکافی بودن پروسه‌های امنیتی علیه سرقت تروریستی پلوتونیوم تولیدشده و پی‌آمد آن به خطر افتادن آزادی آمریکایی و امنیت بین‌المللی، به پرزیدنت فورد نامه نوشتند.[۹]
  • واتسون در سال۲۰۰۷ گفته: «به مخالفی برای جناح چپ تبدیل شدم زیرا آنها ژنتیک را دوست ندارند، زیرا ژنتیک تأیید می‌کند که گاهی در زندگی ما شکست می‌خوریم چون ژنهای بدی داریم. آنها می‌خواهند دلیل همه شکست‌ها در زندگی را ناشی از سیستمی شیطانی قلمداد کنند»[۱۰]

  • رمان 98

    رمان 98| دانلود رمان
دیدگاه‌های نژادپرستانه
واتسون در سال ۲۰۰۷ در مصاحبه‌ای با روزنامه تایمز گفت: «ذاتاً نسبت به آینده آفریقا بدبین‌ام» زیرا «تمام سـ*ـیاست‌های اجتماعی ما بر اساس این واقعیت بنا شده‌است که هوش آفریقایی‌ها هم سطح ماست در حالی که تمام تست‌ها نشان می‌دهد که واقعاً اینطور نیست.» او با اشاره به اینکه امیدوار بوده‌است که همه برابر باشند گفته بود افرادی که با کارکنان سیاهپوست کار می‌کنند فهمیده‌اند که این فکر نادرست است.[۱۱]ادیدگاه‌ها و نظرات واتسون توجه و انتقادهایی بیشتر در انگلستان به خود جلب کرد. واتسون عنوان نموده که هدف او برای ترویج دانش است و نه نژادپرستی، اما برخی از آمفی‌تئاترهای انگلستان حضور وی را لغو نمودند[۱۲] و او در ادامه مجبور به لغو بقیه تور علمی خود شد.[۱۳][۱۴][۱۵]

در سال ۲۰۱۹ واتسون در فیلم مستند «استادان آمریکایی: رمزگشایی از واتسون» گفت: ژن‌ها باعث تفاوت در میزان هوش سیاه‌پوستان و سفیدپوستان می‌شود و متوسط آی‌کیوی سیاهان و سفیدها با هم متفاوت است.[۱۶] به دنبال اظهارات نژادپرستانه وی در این مستند «لابراتور کولد اسپرینگ هاربر» در آمریکا که برای سال‌ها ریاستش بر عهده جیمز واتسون بوده‌است، در بیانیه‌ای علاوه بر قابل سرزنش دانستن اظهارات واتسون، اعلام کرد که این دانشمند را به دلیل اظهارات بدون پشتوانه علمی و بی خردانه از عناوین افتخاریش مانند شانسلر امریت و دیگر عناوینش محروم می‌کند


دانشمندان و فیلسوفان متافیزیک

 
  • تشکر
Reactions: * ELINA * و ~ROYA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا