خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خودش!


نام مجموعه: جوهر عشق
شاعر: ~Bright~
مقدمه:
تا صبح
در بسـ*ـتر اضطرابی شیرین
بی توجه به صدای جیر جیرک ها
کنار پیوند ستاره با درخت
شب را تماشا می کردم،
که خاکستری میشد
و...
خودنمایی رنگ ها
یک درگیری معمولی،
باز بی تفاوت
مثل همیشه
حقیقتی تازه نفس را میدیدم
که آبی تر از همیشه
می آمد...

رمان 98

رمان 98 | دانلود رمان


شاعرانه جوهر عشق | ~Bright~ کابر انجمن رمان۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Mahshid Setoodeh، ~narges.f~، Parmida_viola و 28 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاش، سراب‌وار!

کاش می‌شد،
زخم را درمان نمود.
درِ عاشقی به دنیا گشود.
کاش می‌شد زندگی
سختی نداشت!
دلهره،
اضطراب،
هیچ ترسی نداشت!
کاش می‌شد سیمی شود دفترت
برگه هایش بِکنی،
خیلی راحت!
کاش گذر ثانیه‌ها بی‌عشق نبود.
دوریِ معشوق،
سرنوشت ما نبود!
کاش می‌شد این جدایی‌ها نبود.
تلخیِ این فاصله، با ما نبود.
کاش می‌شد صبر را هم درد شویم،
بی‌حواسی‌های بعدش را همه،
منکر شویم!
کاش این درها همیشه
بسته بود...
این تناقض،
تا ابد هم خفته بود!




شاعرانه جوهر عشق | ~Bright~ کابر انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~narges.f~، Parmida_viola، Saghár✿ و 25 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
چه دوره و زمانه‌ ایست
زمین مرده است
درآن، نه آیه و نشانه ایست
خدا رفته است سفر
کسی خطر نمیکند
سکوت خانه بشکند
صدا که اثر نمیکند!
قرار میشود فرار
همه به هم بی اعتنا
گرسنه ها گرسنه تر
خدا دهد به اغنیا؟
سلام گر دهی کسی
علیک پس نمی دهد
دو دست داده است خدا
یکی به کس نمی دهد!
دل ها همه سرد و یخی
چشم ها به هم بی اعتماد
مثل عروسک ها شدیم،
قیافه ها تصنعی
نه هیبت و نه حرکتی؛
مثل مترسک ها شدیم!
همه به فکر "من شدند
فکری کسی به "ما" نکرد
"منم منم" شعار ها
دردی ز من دوا نکرد
به بن‌بست رسیده ایم
خطر پشت سر ولی
خدا نظاره میکند!
برای دلخوشی ما
دریچه ای باز میکند.
نقاب آدم زده ایم
شبیه آدم شده ایم
انسانیت بندی که ما
دوریست از آن رها شدیم!




شاعرانه جوهر عشق | ~Bright~ کابر انجمن رمان۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~narges.f~، Saghár✿، Mahla_Bagheri و 14 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
در عجبم دوست قدیمم که اکابر نرفت و خط ننوشت
اوکه به عمر خویش، بزی نچراند و رشته ای نرشت
هر فرت و فرت دکترا و تخصص ز کجا گرفت؟
چون پنبه میکند، هرچه بوعلی، ابن هیثم و حافظ و سعدی رشت!

#کوتاه
#طنز!



شاعرانه جوهر عشق | ~Bright~ کابر انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • عالی
Reactions: ~narges.f~، Parmida_viola، M O B I N A و 15 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
یادمه قدیم قدیما خونه ها چه با صفا ساخته میشد
تو خونه ذوق مادر، شوق دختر انداخته میشد
دراش چوبی همه وا
همگی رو به خدا
توی خونه هرچی بود، رو، برملا
درای خونه به سوی آب و آینه وا میشد
توی پستوش پر هیزم همه از پینه دست پدراش
اجاقش اگه سیاه بود
گرم و روشن میشد از خنده و مهر مادراش
توی باغچه همه گل
همگی راست راستکی
گل نرگس، گل لاله، شمعدونیاش نبودن الکی
دیوارا کاهگلی بود
همه یک رنگ
همگی از خاک و کاه
فرق نداشت صاحب خونه یه گداس
یا یه قصره، صاحبش امیر و شاه
توی حوضش جای بازی واسه ماهیا و ماه
کنارش شادی و شور
خالی بود جای افسوس،
جای ای کاش جای آه!
اما الآن همه چی کوچیک شده
خونه ها آپارتمانی
همه چی آنتیک شده
شوق و شور بچه ها تو لپتاپ و تبلتشون خفه شده
گل هایی که قدیما نبودن الکی،
حالا الآن همگی مصنوعی ان و پشمکی
کاشکی هیچوقت قدیما، تموم نمیشد....
دود و آلودگی جای عطر گل
مهمون خونه ی عُموم، نمیشد!




شاعرانه جوهر عشق | ~Bright~ کابر انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~narges.f~، Saghár✿، Mahla_Bagheri و 17 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
بنویسم ز جهانی که پر از خاطره هاست
گوشه‌چشمی و نگاهی که فریبنده ماست
سرخوش از ثانیه هایی که گذر کرد چو باد
این جهان، دار مکافات همه ثانیه هاست!


شاعرانه جوهر عشق | ~Bright~ کابر انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، ~narges.f~، Parmida_viola و 8 نفر دیگر

~PARLA~

مدیر ارشد بازنشسته
طراح انجمن
  
عضویت
7/7/20
ارسال ها
1,362
امتیاز واکنش
18,212
امتیاز
373
محل سکونت
~OVEN~
زمان حضور
34 روز 20 ساعت 33 دقیقه
نویسنده این موضوع
درد،
بی حس شد و افتاد در اعماق تنم...
بیم یک بار رسیدن به تو
حتی از دور
می خراشد خنجری تیز در اعماق تنم
سرد،
می لرزم از این عقل
که حتی به زور
نتوانست برساند به قلبی که در اعماق تنم،
کاین تن زار که بینی،
همه یکپارچه منم.
عقلم عاجز از بی عقلی قلب
من اما دوست دارمت
از اعماق تنم!
درد،
بی حس شد
افتاد
در اعماق تنم
تو نامرد، چرا؟
چرا نجاتش نمیدهی؟



شاعرانه جوهر عشق | ~Bright~ کابر انجمن رمان۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، ~narges.f~، Parmida_viola و 8 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا