خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

asma1999banoo

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/24
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
3
امتیاز
1
سن
25
زمان حضور
9 دقیقه
من دنبال این رمان میگردم

دختر داستان مستقل زندگی می‌کنه و از برادر زاده اش مراقب می کنه ، فک کنم اسم دختره مهتاب بود
از یه حاجی طلب داره ، روزی که حاجی برای گرفتن طلبش میاد ، پسر حاجی یواشکی میاد و طلبش رو میده و میخواد مخ دختره رو بزنه
بعدم پسره کم کم عاشقش میشه ولی دختره می‌فهمه که پسره سرش کلاه گذاشته و بهش دروغ گفته


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Hajar73، YeGaNeH و MaRjAn

Shin81

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
5/10/22
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
5
امتیاز
71
سن
22
زمان حضور
10 ساعت 15 دقیقه
سلام وقتتون بخیر
یه رمان بود که پدر و مادر دختره مردن و این پیش برادرش زندگی میکنه بعد میفهمه که اون برادر واقعی ش نیست و قصد داره که باهاش ازدواج کنه
دختره هم با پسر فک کنم نگهبان عمارتشون‌فرار میکنه و باهاش ازدواج‌میکنه و خلاصه ماجراهایی دارن
پسره هم فک کنم یتیم بود که قبلا پدر دختره ازش مراقبت میکنه پسره هم به خاطر ادای دین و جبران دختره رو نجات میده
میرن یه خونه ای میگیرن که خیلی نزدیک تهران نیست و اونجا زندگیشون رو شروع میکنن البته با چند تا از دوست های پسره که از یتیم خونه باهاش بودن
خونه هم یه جای سرد سیر بود روی یه کوه
فقط همینا یادم بود
ممنون میشم راهنماییم کنید


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

goleshbbo

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/24
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
0
سن
48
زمان حضور
2 ساعت 11 دقیقه
داستان در مورد دختره ای که با اتوبوس به طرف شمال میره ولی توی راه اتوبوس داخل دره میفته وقتی بهوش میاد برای کمک راه میفته و در بین راه داخل چاله ای پرت میشه و چشم که باز میکنه یک جنگل با شاخه های خشک شده میبینه داخل جنگل میشه دربین راه درختان بهش حمله می‌کنند با بدبختی خودش را از جنگل نجات میده وجلوش یک کاخ میبینه که متعلق به یک پسر ماوراء طلیعه است اسیر آن میشه
اسم این رمان لطفا


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

Pari_ha

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/24
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
7
امتیاز
11
سن
21
زمان حضور
2 ساعت 17 دقیقه
سلام من دنبال یه رمان ام که فکر میکنم دوجلدی بود و درباره دختری بود که با مادربزرگش که بهش میگفت بی بی تویه اتاقی ته باغ یه خونه زندگی میکردن و بعد پسر اون خانواده و اون دختر عاشق هم میشن و یروز که دختره میخواست خبر بارداریشو بده میفهمه که براش پاپوش دوختن و کلی عکس از خ.یانت کردنش پخش شده و از خونه پرتش میکنن بیرون
دختره بچشو بدنیا میاره ولی قلبش مشکل داشته و نمیتونسته پول داروهاشو بده پس تصمیم میگیره پسرشو به پدرش برگردونه و بعدش حالش بد میشه و میره بیمارستان


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH و MaRjAn

Pari_ha

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/24
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
7
امتیاز
11
سن
21
زمان حضور
2 ساعت 17 دقیقه
  • سلام من دنبال یه رمان ام که دو جلدی بود و جلد اول یه دختر و پسری به اسم یوسف عاشق هم میشن ولی در اخر یوسف میمیره
  • توی جلد دوم تو مهمونی دختره استاد دانشگاهشو‌که قبلا از دختره خوشش میومده رو میبینه که یه دخترم داشته و بعد مدتی معلوم میشه که استاد دانشگاهش و نامزدش که فوت شده(یوسف)با هم برادرند و یوسف تو بچگی گم شده بوده ولی گردنبندی کخ پدرش بهش داده بوده رو همیشه داشته.در اخر دختره و استاد دانشگاهه باهم ازدواج میکنن


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH، daryam1 و MaRjAn

daryam1

ناظر آزمایشی کتاب
کاربر رمان ۹۸
  
  
عضویت
13/3/24
ارسال ها
379
امتیاز واکنش
1,700
امتیاز
183
سن
24
زمان حضور
37 روز 11 ساعت 7 دقیقه
  • سلام من دنبال یه رمان ام که دو جلدی بود و جلد اول یه دختر و پسری به اسم یوسف عاشق هم میشن ولی در اخر یوسف میمیره
  • توی جلد دوم تو مهمونی دختره استاد دانشگاهشو‌که قبلا از دختره خوشش میومده رو میبینه که یه دخترم داشته و بعد مدتی معلوم میشه که استاد دانشگاهش و نامزدش که فوت شده(یوسف)با هم برادرند و یوسف تو بچگی گم شده بوده ولی گردنبندی کخ پدرش بهش داده بوده رو همیشه داشته.در اخر دختره و استاد دانشگاهه باهم ازدواج میکنن
سلام عشق یوسف ؟


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

Pari_ha

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/24
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
7
امتیاز
11
سن
21
زمان حضور
2 ساعت 17 دقیقه
  • سلام من دنبال یه رمان ام که موضوع اینه که پسره برای انتقام خاله اش که فوت شده میاد و به دختره مردی که اینکارو قبلا با خالش کرده بوده نزدیک میشه و بهش بی احترامی میکنه و به دختره گفته یود که با چند تا از دوستاش اینکارو کرده و دختره بعد این ماجرا و وقتی میفهمه بارداره از ایران میره چون اصلا حالش خوب نیوده و کسی از خانوادشم نمیدونسته که بارداره و با کلی مشاوره سعی میکرده اتفاقا رو فراموش کنه و بعد چن سال که بچش بدنیا میاد و یکم بزرگ میشه برای اینکه پدرش فوت شده برمیگرده و و به خانوادش میگه این بچه دوستشه که فوت شده و سپردتش دست اون و بعد مدتی پسره رو میبینه و حالش بد میشه و پسره میفهمه که بچه داره و میخواد بچرو ازش بگیره و یکاری کنه که دوباره دل دختره رو بدست بیاره چون میدونه اشتباه کرده و ….


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

goleshbbo

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/8/24
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
0
سن
48
زمان حضور
2 ساعت 11 دقیقه
سلام،
رمان در مورد دختر 14 ساله ای که با پدر و دو برادرش زندگی میکنه و پدر دختره با دختره خیلی بد رفتار میکنه و در آخر به حرف پدر بزرگش وادارش می‌کنند با پسر عموش که خیلی ازش می‌ترسه ازدواج کنه بعدها میفهمه که چون مادرش پدرش رو ترک کرده و با کس دیگه ای رفته پدرش بهش مشکوکه وخودش میره دنبال آزمایش ژنتیک میفهمه آن پدر واقعیش بوده، ودر ضمن میفهمه شوهر برادراش پلیس مخفی هستن و در این باب با دشمنای شوهرش به مشکل بر میخوره و....... اسم رمان لطفا


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

Pari_ha

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/6/24
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
7
امتیاز
11
سن
21
زمان حضور
2 ساعت 17 دقیقه
  • سلام من دنبال یه رمان ام که موضوع اینه که پسره برای انتقام خاله اش که فوت شده میاد و به دختره مردی که اینکارو قبلا با خالش کرده بوده نزدیک میشه و بهش بی احترامی میکنه و به دختره گفته یود که با چند تا از دوستاش اینکارو کرده و دختره بعد این ماجرا و وقتی میفهمه بارداره از ایران میره چون اصلا حالش خوب نیوده و کسی از خانوادشم نمیدونسته که بارداره و با کلی مشاوره سعی میکرده اتفاقا رو فراموش کنه و بعد چن سال که بچش بدنیا میاد و یکم بزرگ میشه برای اینکه پدرش فوت شده برمیگرده و و به خانوادش میگه این بچه دوستشه که فوت شده و سپردتش دست اون و بعد مدتی پسره رو میبینه و حالش بد میشه و پسره میفهمه که بچه داره و میخواد بچرو ازش بگیره و یکاری کنه که دوباره دل دختره رو بدست بیاره چون میدونه اشتباه کرده و ….


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH

فاطیمه

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/3/21
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
70
سن
22
زمان حضور
52 دقیقه
سلام
من دنبال یه رمانم که ژانرش فانتزی تخیلی بود
شخصیت اصلی رمان یه دختری بود که وقتی داشت به یه شهر دیگه سفر میکرد ناگهان وارد یه دنیای جادویی میشه و میفهمه که چشم هاشم بنفش شده و این توی اون دنیا معنای خاصی داره
اونجا با پسری آشنا میشه که جادو بلده و میره خونه ی اون
وقتی پسره نبوده میاد به خونه سرک بکشه و چون خیلی تشنش بوده اشتباهی معجون حافظه رو می نوشه و کتاب جادوگری پسره رو میخونه
همون لحظه پسره وارد میشه و تا میاد چیزی بگه دختره نمیدونم چیکار میکنه ولی باعث میشه کتاب نابود شه
پسره هم که میفهمه دختره معجون حافظه رو خورده بهش میگه باید کتاب رو از سر بنویسه و مجبورش میکنه معجون فراموشی برای خودش درست کنه تا چیزایی که تو کتاب خونده بوده رو فراموش کنه
اما دختره میاد پسره رو گول بزنه یه معجون دیگه درست میکنه که باعث میشه موهاش سفید بشه
بعد پسره میفهمه و مجبورش میکنه ایمبار معجون اصلی رو درست کنه و بخوره


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: YeGaNeH
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا