مشاعره با اشعار فاضل نظری

*KhatKhati* · 9/10/20

SAEEDEH گفت:
روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود...
از همان آغاز ما را کم تحمل ساختند

درختی ام که بر آن حک شده ست نام کسی
غمت مباد که یاد تو با من است هنوز:)

SAEEDEH.T · 9/10/20

*KhatKhati* گفت:
درختی ام که بر آن حک شده ست نام کسی
غمت مباد که یاد تو با من است هنوز:)

زیر بار عشق قامت راست کردن ساده نیست
موج‌ها باری گران بر دوش دریا می‌کشند

*KhatKhati* · 9/10/20

SAEEDEH گفت:
زیر بار عشق قامت راست کردن ساده نیست
موج‌ها باری گران بر دوش دریا می‌کشند

دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت

SAEEDEH.T · 9/10/20

*KhatKhati* گفت:
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت

تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیست
دیدی که گشودی در و من پرنگشودم

*KhatKhati* · 9/10/20

SAEEDEH گفت:
تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیست
دیدی که گشودی در و من پرنگشودم

مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم

moh@mad · 10/10/20

*KhatKhati* گفت:
مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن باشد، باشد، رفتیم

مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است
زندگـــی در کـــام ما زهــــر هلاهل ریختـــه
هر چه دام افکندم آهوها گریزان تر شدند
حال، صدها دام دیگـــر در مقـــــابل ریخته

SAEEDEH.T · 11/10/20

moh@mad گفت:
مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است
زندگـــی در کـــام ما زهــــر هلاهل ریختـــه
هر چه دام افکندم آهوها گریزان تر شدند
حال، صدها دام دیگـــر در مقـــــابل ریخته

هرچه آيينه به توصيفِ تو جان كَند نشد
آه! تصوير تو هرگز به تو مانند نشد...

moh@mad · 11/10/20

SAEEDEH گفت:
هرچه آيينه به توصيفِ تو جان كَند نشد
آه! تصوير تو هرگز به تو مانند نشد...

دنیا مرا فروخت ولی کاش دست کم
چون بردگان مرا به تماشا نمی گذاشت
شاید اگر تو نیز به دریا نمی زدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمی گذاشت

niloofar.H · 11/10/20

تو از رعیت خود بیمناکی و همه جا
رعیت است که تشویش دارد از دربار!

کتاب کهنه تاریخ را نخوانده ببند
دلم گرفت از این گردش و از این تکرار!

*KhatKhati* · 12/10/20

niloofar.H گفت:
تو از رعیت خود بیمناکی و همه جا
رعیت است که تشویش دارد از دربار!

کتاب کهنه تاریخ را نخوانده ببند
دلم گرفت از این گردش و از این تکرار!

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درددل کنم و دردسر شود

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین