مشاعره با حرف ط

moh@mad · 24/1/23

matieh گفت:
طوطیم گویی از آن قند لـ*ـب آموخت سخن
که به دل آب کند شکر گویایی را

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

حذر از پیروی نفس که در راه خدای
مردم افکن‌تر ازین غول بیابانی نیست

Moubina · 25/1/23

moh@mad گفت:
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

حذر از پیروی نفس که در راه خدای
مردم افکن‌تر ازین غول بیابانی نیست

طاقت ز کفم رفت و ندانم چه کنم

یادش همه شب در دل غمگین دارم

moh@mad · 25/1/23

Moubina گفت:
طاقت ز کفم رفت و ندانم چه کنم

یادش همه شب در دل غمگین دارم

طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن
با شهد می‌رود ز دهانت به در سخن

گر من نگویمت که تو شیرین عالمی
تو خویشتن دلیل بیاری به هر سخن

matieh · 27/1/23

طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی
طمع بگسل و هرچه دانی بگوی

moh@mad · 27/1/23

matieh گفت:
طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی
طمع بگسل و هرچه دانی بگوی

طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار باز آید و با وصل قراری بکند

matieh · 27/1/23

طبع من بلبل گلزار صفا بود و صفی
که چو مرغان بهشتی به صفیر آمده است

moh@mad · 27/1/23

matieh گفت:
طبع من بلبل گلزار صفا بود و صفی
که چو مرغان بهشتی به صفیر آمده است

طبعم از لعل تو اموخت در افشانی ها
ای رخت چشمه خورشید درخشانی ها

matieh · 27/1/23

طلعت تابنده‌تر ز طلعت خورشید
نعمت پاینده‌تر ز جودی و ثهلان

moh@mad · 27/1/23

matieh گفت:
طلعت تابنده‌تر ز طلعت خورشید
نعمت پاینده‌تر ز جودی و ثهلان

طلوع کن که چنان افتابگردان ها
مرا دو چشم نظر باز تو خواهد بود
برای دادن عمر دوباره ای من
تو خواهی امد و اعجاز با تو خواهد بود

matieh · 27/1/23

طلوع مهر سعادت به ساحت اقبال
ظهور ماه معالی بر آسمان جلال

نتیجهٔ کرم و مردمی و فضل و هنر
طلیعهٔ اثر لطف ایزد متعال

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی