مشاعره با حرف ض

moh@mad · 15/2/22

~XFateMeHX~ گفت:
ضرورت است که نیکی کند کسی که شناخت
که نیکی وبدی از خلق داستان ماند

ضامن شده ام بهر نجات همه کس
بر من بنویس سیئات همه کس

ابوسعید ابوالخیر

~XFateMeHX~ · 18/2/22

ضعف و عجز و فقر ما دانسته ای
درد ما را هم دوا دانسته ای

moh@mad · 21/2/22

~XFateMeHX~ گفت:
ضعف و عجز و فقر ما دانسته ای
درد ما را هم دوا دانسته ای

ضعف پیری فکند بی جگران را از پای
دل چو افتاد قوی ٬ پشت دوتا شمشیر است

paeez81 · 1/1/23

ضایع مکن این دم ار دلت سودا نیست
کین باقی عمر را بقا پیدا نیست

Morad · 2/1/23

ضرب شمشیر تو را نازم که در هر ضربتی

جان سلمان را حیات جاودانی می دهد

moh@mad · 2/1/23

Morad گفت:
ضرب شمشیر تو را نازم که در هر ضربتی

جان سلمان را حیات جاودانی می دهد

ضامن شده ام بهر نجات همه کس

بر من بنویس سیئات همه کس

Morad · 7/1/23

ضعف پیری فکند بی جگران را از پای

دل چو افتاد قوی ٬ پشت دوتا شمشیر است

moh@mad · 9/1/23

Morad گفت:
ضعف پیری فکند بی جگران را از پای

دل چو افتاد قوی ٬ پشت دوتا شمشیر است

ضمیر دل نگشایم به کس مرا آن به
که روزگار غیور است و ناگهان گیرد

POURIA · 5/3/23

moh@mad گفت:
ضمیر دل نگشایم به کس مرا آن به
که روزگار غیور است و ناگهان گیرد

ضعیفان را به چشم کم مَبین گر بینشی داری
که گاهی کشوری زیر و زبر از آه می‌گردد

moh@mad · 7/3/23

POURIA گفت:
ضعیفان را به چشم کم مَبین گر بینشی داری
که گاهی کشوری زیر و زبر از آه می‌گردد

ضیافتی که در آنجا توانگران باشند
شکنجه‌ای ست فقیران بی بضاعت را

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی