- عضویت
- 15/6/20
- ارسال ها
- 42
- امتیاز واکنش
- 1,058
- امتیاز
- 153
- زمان حضور
- 7 روز 11 ساعت 23 دقیقه
نویسنده این موضوع
***
-چند ساله اینجا کار می کنین؟
-نمیدونم؛ فکر می کنم از سن تو بیشتر باشه.
طرح لبخندی که روی چهره من و مانیلیا افتاده رو نمی بینه.
-درسته. مثل اینکه خیلی توی کارتون واردین؛ اون هم با این چشم ها.
-به چشم هام نگاه نکن پسر جوون. من قبل اینکه از دستشون بدم باهاشون کلی خاطره ساختم. هر چند عمر خودم رو کردم اما هنوز نفهمیدم چرا خدا جونم رو...
-چند ساله اینجا کار می کنین؟
-نمیدونم؛ فکر می کنم از سن تو بیشتر باشه.
طرح لبخندی که روی چهره من و مانیلیا افتاده رو نمی بینه.
-درسته. مثل اینکه خیلی توی کارتون واردین؛ اون هم با این چشم ها.
-به چشم هام نگاه نکن پسر جوون. من قبل اینکه از دستشون بدم باهاشون کلی خاطره ساختم. هر چند عمر خودم رو کردم اما هنوز نفهمیدم چرا خدا جونم رو...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان تمنای نجات | Haniyeh83_a کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com