خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
.
فردا برف‌ها آب می‌شوند!
و کسی به یاد نمی‌آورد،
شال‌گردن جا مانده در حیاط خانه از کیست!
کسی تقلا نمی‌کند
تا خواب شیرین زیر کُرسی را به خاطر بیاورد...

شوق رسیدن به بهار،
هراس جا ماندن از اتوبوس‌های شرکت واحد،
طعم آش‌های مادر بزرگ،
ما را فراموش‌کار می‌کند...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
من قانع‌ام
به این قاب عکس
به این پنجره و آن عابری که با سلیقه تو لباس میپوشد.
میدانی؟
من حتی به "بودن‌"های شبیه "تو" هم
قانع‌ام...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
قسمت پنهان تاریخ،
شاید هیتلری باشد
که در سرمای روسیه کسی را جا گذاشته است.
زنی که عاشقانه به او فکر می‌کند!
وگرنه
هیچ چیز در این دنیا
ارزش جنگیدن را ندارد...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
.
باران که می‌بارد
زمین پر می‌شود از عطر حضور تو
و خیالت بار دیگر به سرم می‌زند
زیبا نیست !؟
پاییز باشد ، باران بی‌امان ببارد
و تو را ببینم که آن ‌سوی خیابان
در انتظارم ایستاده‌ای
همه جا می‌توان
بوی تو را احساس کرد !
حتی خیابانی که
هرگز قدم نزده‌ایم
.
انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
یک امشب را به خوابم بیا!
می‌خواهم
برای یک بار هم که شده،
خیابان‌های این شهر را
با تو قدم بزنم...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
گفت دوستت دارم!
خورشید گرفت.
ماه، دو نیم شد.
و نیل بی آنکه به موسی خیره شود،
شکافته شد...

ساده گفت!
و گاهی گفتن حرف‌های ساده معجزه می‌کند...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
سیاهی شب از راه رسیده است‌.
لبخند بی‌فروغ ماه را که
زیر سایه خورشید، غرق در تنهایی‌ست
می‌بینم.
و شبحی که خاطرت را به در می‌کوبد.

دلهره دارد این فضا
و خوابی که از یاد رفته است...
قصه‌ی خواب مرا
تنها تو می‌دانی
و بس...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
.
من و تو به تاریخ می‌مانیم!
به دیوارهای کاهگِلی...
به صدای پسرکی روزنامه فروش
که هر روز خدا
خبرهای تازه دارد...!
من و تو می‌توانیم نسخه‌ای خطی
از یک کتاب قدیمی باشیم
که از سال‌ها قبل،
گُلی خشک شده
میان برگه‌هایش دارد.
و شاید قبل‌تر از تمام این‌ها،
آن روزی باشد که نمی‌دانستم
"دوستت دارم" را چگونه می‌نویسند...
و نقش چشمانت را بر دیواری غاری کشیدم
که بعدها کسانی
معنی‌اش کردند،
دوستت دارم...!

انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
باز هم پاییز
و خیالی که در من میریزد!
حیاط خاطرم پر شده از خیال تو...
مرا توان جارو زدنت نیست...

انجمن رمان نویسی



از جای خالیت.
از فاصله‌ای که بین‌مان افتاده است،
خسته‌ام!
باید خوابید...
تو در خواب به من نزدیک‌تری...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
من آن خبر دیروزم،
که میلی به خواندنش نبود!

امروز را
باید جمع می‌شدم،
تلنبار میشدم، گوشه‌ی نم زده‌ی دُکّانی...!
تا عطر سردِ سبزی‌ها
تنم را بپوشاند...!
تا بپیچم لای تربچه‌ها
و ریحان‌ها...

منتظر دستان توام.
کاش اهل همین محل باشی.
این عمر دیگر
کفاف انتظار را نمی‌دهد..‌!

انجمن رمان نویسی




عاشقانه‌ های مهران رمضانیان

 
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، Mohadeseh.f و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا