- عضویت
- 11/3/20
- ارسال ها
- 1,025
- امتیاز واکنش
- 17,409
- امتیاز
- 323
- سن
- 21
- محل سکونت
- زیر گنبد کبود
- زمان حضور
- 92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر این نیز انسان است اثر پریمو لِوی، نجاتیافتهای (؟!) از آشویتس است که به زبان ایتالیایی نوشته شده است اما این ترجمه از متن انگلیسی کتاب با عنوان If This Is a Man ترجمه شده است. این کتاب شرحی از دوران اسارت پریمو لِوی در آشویتس است و میتوان گفت از جمله مهمترین کتابهایی است که درباره این اردوگاه کار اجباری نوشته شده است. کتاب لِوی احتمالا با تمامی کتابهایی که در این زمینه خواندهاید متفاوت است.
اگر تنها به قسمتی از متنی که در پشت جلد کتاب آمده است دقت کنید، متوجه متفاوت بودن این کتاب میشوید. در بیشتر کتابهایی که درباره اردوگاه کار اجباری نوشته شده است، معمولا تمرکز نویسنده به یک کورسوی امید است که چطور برخی را نجات داده و کتاب آن امید را شرح میدهد. و یا برعکس، به خشونت و وحشیگری نازیها اشاره میکند که چطور زندانیها را روانه اتاق گاز میکنند. اما در این کتاب، مسئله روندی است که در آشویتس اجرا میشود. در کتاب اگر این نیز انسان است اگر امیدی وجود دارد، و یا اگر اتاق گازی وجود دارد، به شکل خلاصه و کوتاه به آن اشاره میشود. بلکه تمرکز بر روندی که زندانیها را از انسانیت دور میکند.
مترجم کتاب – سپاس ریوندی – که ترجمه خوبی از کتاب ارائه داده است، در مقدمهای بینظیر به جنبههای مختلف کتاب اشاره میکند.
روایت پریمو لوی، که از تجربهی زندگی (؟!) وی در اردوگاه کار اجباری و مرگ برآمده، گرچه گویی بیشتر با خونسردی شیمیدانی نوشته شده که مصالح کارش مواد منفجره است، در مسیر خود بارها و بارها به شعر پهلو میزند و از روزمرگی و ابتذال میگریزد، زیرا کار وی – همچون کار شاعر – کوششی است متهورانه برای گنجاندن واقعیت مهارگسیختهی اردوگاه مرگ در دل زبان، این تنها ظرف و امکان مفاهمه نزد آدمیان.
پریمو لِوی در سیزده دسامبر ۱۹۴۳ زمانی که تنها ۲۴ سال داشت دستگیر شد. لِوی در آن زمان به جنبش ضد فاشیستی «عدالت و آزادی» پیوسته بود و در کنار آدمهایی به سر میبرد که تجربه چندانی نداشتند. آنها حتی روابط، پول و یا اسلحه کافی در اختیار نداشتند و خیلی زود توسط اعضای «میلیشای فاشیست» دستگیر شدند. طی بازجویی، لِوی خود را یک ایتالیای یهودیتبار معرفی میکند که به زندانی شدنش در «بازداشتگاهی درندشت» میانجامد.
لِوی اشاره میکند زمانی که به بازداشتگاه رسید، در حدود ۱۵۰ نفر ایتالیایی یهودیتبار دیگر آنجا بودند که ظرف چند هفته تعدادشان به ششصد نفر رسید و این یعنی: مقدمهای برای اعزام به اردوگاه آشویتس. در صبح روز ۲۱ فوریه همه یهودیان باید بازداشتگاه را ترک میکردند، بلااستثنا. البته آنها از مقصد خبری نداشتند اما مقصد همان آشویتس بود. خشونت در دوران این بازداشت موقت به حدی نبود که آنها متوجه عمق فاجعه شوند و حتی در روزهای اول آشویتس هم، زندانیها درکی از موقعیت خود نداشتند.
پریمو لِوی، بعدها که از آشویتس نجات پیدا کرد و این کتاب را نوشت، در مقدمه خود ابراز خوشحالی میکند و از بخت بلندی (!) که در آن زمان داشت صحبت میکند. چیزی که با عقل جور درنمیآید مگر با خواندن کتاب و آگاهی از اتفاقاتی که در آشویتس رخ داده است. بخت بلند او این بود که زمانی به آشویتس منتقل شد که حکومت آلمان تصمیم گرفته بود، با توجه به کمبود نیروی کار، میانگین طول عمر زندانیها را «که قرار بر معدوم کردنشان بود» زیاد کند. که این خود یعنی کشتارهای دل به خواه کمتر رخ میداد. اما آیا مرگ بهتر نبود؟
همانطور که اشاره شد این کتاب شرحی از دوران اسارت پریمو لِوی در اردوگاه آشویتس است. اردوگاهی که هیچچیز در آن تغییر نمیکند مگر آن که بدتر شود! از جمله کار اصلی نازیها در اردوگاه، در بین آنهایی که هنوز نفس میکشیدند، این بود که انسانیت و شرف زندانیها را از آنها دور کند و به معنای واقعی کلمه آنها به حیوان تبدیل کنند. به شکلی که در اردوگاه دیگر حتی زندانیها هم ترحمی نسبت به همدیگر نداشتند. در واقع، جنگ حالا دیگر بین زندانیها و نازیها نیست، بلکه جنگ بین زندانیها با هم است. زنده ماندن در اردوگاه شوخی نیست و کسی که شب کنار شما خوابیده، حتی ممکن است کفش شما را بدزدد.
در اردوگاه راحتترین هیچکاری نکردن است! پریمو لوی میگوید «غرقشدن سادهترین کار است. کافی تنها تمام دستورهایی را که میشنوی اجرا کنی» و از «قواعد کار و اردوگاه» پیروی کنی تا سه ماه بعد سراشیبی را تا انتها بروید. اما زنده ماندن کار سختی است که هر روز باید برای آن جنگید. باید تلاش کنید قاشق گیر بیاورید، از کفشهایتان مراقبت کنید، افراد مختلف را بشناسید و حتی به سرپرستی که دارید رشوه بدهید تا امتیازهایی به دست آورید.
پریمو لوِی در مدت زمانی که در آشویتس بود تقریبا به همه جنبههای اردوگاه اشاره میکند و از چیزهایی میگوید که ممکن است تا حالا آن را نشنیده باشید. این کتاب که برگی از تاریخ است در فصلهای مختلف نوشته شده که عناوین آن چنین است: سفر / در حضیض / تشرف / کا-به / شبهای ما / کار / یک روز خوب / آنسوی نیک و بد / غرقشده و نجاتیافته / آزمون شیمی / سرود اولیس / وقایع تابستان / اکتبر ۱۹۴۴ / کراوس / سه نفرِ آزمایشگاه / آخرین نفر / داستان ده روز.
شخصا درباره آشویتس و حوادث آن قبلا نیز کتابهای مختلفی خواندهام اما به جرات میتوانم بگویم که این کتاب، بسیار متفاوتتر از کتابهای دیگر است. پریمو لوی در کتابش آشویتس را دوباره تعریف میکند و دید کاملا جدیدی به اتفاقات آن به دست میدهد. او گرسنگی، کار، خواب، زمستان و تقریبا هر چیز دیگری را به گونهای تعریف میکند که خواننده به حرف تئودور آدرنو که میگوید «پس از آشویتس شعر گفتن بربریت است»
پریمو لوی در کتاب اگر این نیز انسان است به طور کلی انسان و مفهوم انسانیت را مورد بررسی قرار میدهد و فقط از سرنوشت یهودیها صحبت نمیکند. او نشان میدهد که نازیها چطور حتی اسم زندانیها را از آنها میگیرند و یا اینکه چطور دست به طبقهبندی میزنند. در اردوگاه آدمهای مختلف با ملیتها و گرایشهای سـ*ـیاسی و مذهبی مختلف گرد آمدهاند و نویسنده درباره همه صحبت میکند و این را نشان میدهد که چطور «هرکس میتواند یهودی کس دیگری باشد.»
لوی کتابی نوشته است که نه تنها از نظر تاریخی که از نظر ادبی هم کتاب قابل توجهی است. کتابی که برخی میگویند میتوان آن را یک داستان خوب نیز در نظر گرفت، البته لوی در همان مقدمه خود اشاره میکند که: به گمانم نیازی به ذکر این نکته نیست که هیچکدام از وقایع این داستان زاییدهی تخیل من نیستند. اما به هر حال کتاب اگر این نیز انسان است ویژگیهای یک متن ادبی خاص را هم دارد. به عنوان مثال لوی در قسمتهای مختلف کتاب با ظرافت به کتاب کمدی الهی دانته اشاره میکند.
مترجم – سپاس ریوندی – در ترجمه کتاب نیز تلاش کرده است این ظرافتها را حفظ کند و تا حد ممکن آن چیزی را منتقل کند که نویسنده در ذهن داشته است. به عنوان مثال در کتاب اصلی برخی از کلمات به همان شکل آلمانی استفاده شده است که در متن فارسی هم شکل فارسی این کلمات نویسه گردانی شده است. در اردوگاه، زندانیهای مختلف با زبانهای مختلفی حضور داشتند اما فرقی نمیکند شما از کجا آمدهاید، لاگر – Lager (به معنی اردوگاه) برای شما یکسان است.
تقریبا درباره هر فصل از کتاب میشود صحبت کرد و از موارد پیدا و پنهان و اثراتی که روی زندانیها میگذارد حرف زد اما یکی از تأثیرگذارترین صحنههای کتاب زمانی است که راوی با دوست قدیمیاش یعنی اشتاینلاوف برخورد میکند. دوستی تقریبا ۵۰ ساله که زمانی گروهبان ارتش بود. اشتاینلاوف با دیدن لوی که پاک خود را باخته و میلی به حمام کردن و تمیز کردن خود ندارد. (از دید لوی همه این کارها بیمعنی است چرا که اصلا حمام و شستوشویی وجود ندارد، صابون در اردوگاه معنی دیگری دارد و همانطور که میتوانید تصور کنید هیچچیز در اردوگاه شبیه خودش نیست.) اشتاینلاوف پس از دیدن لوی حرفهایی به او میزند که میتوان آن را یکی از لحظههایی دانست که روح پریمو لوی نجات پیدا میکند. کتاب بخشهای تاثیرگذار و جدی دیگری هم دارد که در اینجا اشارهای به آنها نمیکنیم و امیدواریم خود شما کتاب را مطالعه کنید.
درنهایت اینکه این کتاب درباره امید نیست، چه بسا در قسمتهای مختلف کتاب میبینیم که خود نویسنده هم هیچ امیدی ندارد. این کتاب درباره این است که انسان تا چه حد و تا به کجا میتواند سقوط کند و چیزی به نام «انسانیت» را لگدمال کند. هنوز هم عده زیادی آشویتس و حوادث آن را درک نمیکنند و نمیتوانند بفهمند که «انسان» چطور توانسته است چنین کاری انجام دهد. کتاب اگر این نیز انسان است ویران کردن آدمی توسط نازیها را به نمایش میگذارد.
اگر تنها به قسمتی از متنی که در پشت جلد کتاب آمده است دقت کنید، متوجه متفاوت بودن این کتاب میشوید. در بیشتر کتابهایی که درباره اردوگاه کار اجباری نوشته شده است، معمولا تمرکز نویسنده به یک کورسوی امید است که چطور برخی را نجات داده و کتاب آن امید را شرح میدهد. و یا برعکس، به خشونت و وحشیگری نازیها اشاره میکند که چطور زندانیها را روانه اتاق گاز میکنند. اما در این کتاب، مسئله روندی است که در آشویتس اجرا میشود. در کتاب اگر این نیز انسان است اگر امیدی وجود دارد، و یا اگر اتاق گازی وجود دارد، به شکل خلاصه و کوتاه به آن اشاره میشود. بلکه تمرکز بر روندی که زندانیها را از انسانیت دور میکند.
مترجم کتاب – سپاس ریوندی – که ترجمه خوبی از کتاب ارائه داده است، در مقدمهای بینظیر به جنبههای مختلف کتاب اشاره میکند.
روایت پریمو لوی، که از تجربهی زندگی (؟!) وی در اردوگاه کار اجباری و مرگ برآمده، گرچه گویی بیشتر با خونسردی شیمیدانی نوشته شده که مصالح کارش مواد منفجره است، در مسیر خود بارها و بارها به شعر پهلو میزند و از روزمرگی و ابتذال میگریزد، زیرا کار وی – همچون کار شاعر – کوششی است متهورانه برای گنجاندن واقعیت مهارگسیختهی اردوگاه مرگ در دل زبان، این تنها ظرف و امکان مفاهمه نزد آدمیان.
پریمو لِوی در سیزده دسامبر ۱۹۴۳ زمانی که تنها ۲۴ سال داشت دستگیر شد. لِوی در آن زمان به جنبش ضد فاشیستی «عدالت و آزادی» پیوسته بود و در کنار آدمهایی به سر میبرد که تجربه چندانی نداشتند. آنها حتی روابط، پول و یا اسلحه کافی در اختیار نداشتند و خیلی زود توسط اعضای «میلیشای فاشیست» دستگیر شدند. طی بازجویی، لِوی خود را یک ایتالیای یهودیتبار معرفی میکند که به زندانی شدنش در «بازداشتگاهی درندشت» میانجامد.
لِوی اشاره میکند زمانی که به بازداشتگاه رسید، در حدود ۱۵۰ نفر ایتالیایی یهودیتبار دیگر آنجا بودند که ظرف چند هفته تعدادشان به ششصد نفر رسید و این یعنی: مقدمهای برای اعزام به اردوگاه آشویتس. در صبح روز ۲۱ فوریه همه یهودیان باید بازداشتگاه را ترک میکردند، بلااستثنا. البته آنها از مقصد خبری نداشتند اما مقصد همان آشویتس بود. خشونت در دوران این بازداشت موقت به حدی نبود که آنها متوجه عمق فاجعه شوند و حتی در روزهای اول آشویتس هم، زندانیها درکی از موقعیت خود نداشتند.
پریمو لِوی، بعدها که از آشویتس نجات پیدا کرد و این کتاب را نوشت، در مقدمه خود ابراز خوشحالی میکند و از بخت بلندی (!) که در آن زمان داشت صحبت میکند. چیزی که با عقل جور درنمیآید مگر با خواندن کتاب و آگاهی از اتفاقاتی که در آشویتس رخ داده است. بخت بلند او این بود که زمانی به آشویتس منتقل شد که حکومت آلمان تصمیم گرفته بود، با توجه به کمبود نیروی کار، میانگین طول عمر زندانیها را «که قرار بر معدوم کردنشان بود» زیاد کند. که این خود یعنی کشتارهای دل به خواه کمتر رخ میداد. اما آیا مرگ بهتر نبود؟
همانطور که اشاره شد این کتاب شرحی از دوران اسارت پریمو لِوی در اردوگاه آشویتس است. اردوگاهی که هیچچیز در آن تغییر نمیکند مگر آن که بدتر شود! از جمله کار اصلی نازیها در اردوگاه، در بین آنهایی که هنوز نفس میکشیدند، این بود که انسانیت و شرف زندانیها را از آنها دور کند و به معنای واقعی کلمه آنها به حیوان تبدیل کنند. به شکلی که در اردوگاه دیگر حتی زندانیها هم ترحمی نسبت به همدیگر نداشتند. در واقع، جنگ حالا دیگر بین زندانیها و نازیها نیست، بلکه جنگ بین زندانیها با هم است. زنده ماندن در اردوگاه شوخی نیست و کسی که شب کنار شما خوابیده، حتی ممکن است کفش شما را بدزدد.
در اردوگاه راحتترین هیچکاری نکردن است! پریمو لوی میگوید «غرقشدن سادهترین کار است. کافی تنها تمام دستورهایی را که میشنوی اجرا کنی» و از «قواعد کار و اردوگاه» پیروی کنی تا سه ماه بعد سراشیبی را تا انتها بروید. اما زنده ماندن کار سختی است که هر روز باید برای آن جنگید. باید تلاش کنید قاشق گیر بیاورید، از کفشهایتان مراقبت کنید، افراد مختلف را بشناسید و حتی به سرپرستی که دارید رشوه بدهید تا امتیازهایی به دست آورید.
پریمو لوِی در مدت زمانی که در آشویتس بود تقریبا به همه جنبههای اردوگاه اشاره میکند و از چیزهایی میگوید که ممکن است تا حالا آن را نشنیده باشید. این کتاب که برگی از تاریخ است در فصلهای مختلف نوشته شده که عناوین آن چنین است: سفر / در حضیض / تشرف / کا-به / شبهای ما / کار / یک روز خوب / آنسوی نیک و بد / غرقشده و نجاتیافته / آزمون شیمی / سرود اولیس / وقایع تابستان / اکتبر ۱۹۴۴ / کراوس / سه نفرِ آزمایشگاه / آخرین نفر / داستان ده روز.
شخصا درباره آشویتس و حوادث آن قبلا نیز کتابهای مختلفی خواندهام اما به جرات میتوانم بگویم که این کتاب، بسیار متفاوتتر از کتابهای دیگر است. پریمو لوی در کتابش آشویتس را دوباره تعریف میکند و دید کاملا جدیدی به اتفاقات آن به دست میدهد. او گرسنگی، کار، خواب، زمستان و تقریبا هر چیز دیگری را به گونهای تعریف میکند که خواننده به حرف تئودور آدرنو که میگوید «پس از آشویتس شعر گفتن بربریت است»
پریمو لوی در کتاب اگر این نیز انسان است به طور کلی انسان و مفهوم انسانیت را مورد بررسی قرار میدهد و فقط از سرنوشت یهودیها صحبت نمیکند. او نشان میدهد که نازیها چطور حتی اسم زندانیها را از آنها میگیرند و یا اینکه چطور دست به طبقهبندی میزنند. در اردوگاه آدمهای مختلف با ملیتها و گرایشهای سـ*ـیاسی و مذهبی مختلف گرد آمدهاند و نویسنده درباره همه صحبت میکند و این را نشان میدهد که چطور «هرکس میتواند یهودی کس دیگری باشد.»
لوی کتابی نوشته است که نه تنها از نظر تاریخی که از نظر ادبی هم کتاب قابل توجهی است. کتابی که برخی میگویند میتوان آن را یک داستان خوب نیز در نظر گرفت، البته لوی در همان مقدمه خود اشاره میکند که: به گمانم نیازی به ذکر این نکته نیست که هیچکدام از وقایع این داستان زاییدهی تخیل من نیستند. اما به هر حال کتاب اگر این نیز انسان است ویژگیهای یک متن ادبی خاص را هم دارد. به عنوان مثال لوی در قسمتهای مختلف کتاب با ظرافت به کتاب کمدی الهی دانته اشاره میکند.
مترجم – سپاس ریوندی – در ترجمه کتاب نیز تلاش کرده است این ظرافتها را حفظ کند و تا حد ممکن آن چیزی را منتقل کند که نویسنده در ذهن داشته است. به عنوان مثال در کتاب اصلی برخی از کلمات به همان شکل آلمانی استفاده شده است که در متن فارسی هم شکل فارسی این کلمات نویسه گردانی شده است. در اردوگاه، زندانیهای مختلف با زبانهای مختلفی حضور داشتند اما فرقی نمیکند شما از کجا آمدهاید، لاگر – Lager (به معنی اردوگاه) برای شما یکسان است.
تقریبا درباره هر فصل از کتاب میشود صحبت کرد و از موارد پیدا و پنهان و اثراتی که روی زندانیها میگذارد حرف زد اما یکی از تأثیرگذارترین صحنههای کتاب زمانی است که راوی با دوست قدیمیاش یعنی اشتاینلاوف برخورد میکند. دوستی تقریبا ۵۰ ساله که زمانی گروهبان ارتش بود. اشتاینلاوف با دیدن لوی که پاک خود را باخته و میلی به حمام کردن و تمیز کردن خود ندارد. (از دید لوی همه این کارها بیمعنی است چرا که اصلا حمام و شستوشویی وجود ندارد، صابون در اردوگاه معنی دیگری دارد و همانطور که میتوانید تصور کنید هیچچیز در اردوگاه شبیه خودش نیست.) اشتاینلاوف پس از دیدن لوی حرفهایی به او میزند که میتوان آن را یکی از لحظههایی دانست که روح پریمو لوی نجات پیدا میکند. کتاب بخشهای تاثیرگذار و جدی دیگری هم دارد که در اینجا اشارهای به آنها نمیکنیم و امیدواریم خود شما کتاب را مطالعه کنید.
درنهایت اینکه این کتاب درباره امید نیست، چه بسا در قسمتهای مختلف کتاب میبینیم که خود نویسنده هم هیچ امیدی ندارد. این کتاب درباره این است که انسان تا چه حد و تا به کجا میتواند سقوط کند و چیزی به نام «انسانیت» را لگدمال کند. هنوز هم عده زیادی آشویتس و حوادث آن را درک نمیکنند و نمیتوانند بفهمند که «انسان» چطور توانسته است چنین کاری انجام دهد. کتاب اگر این نیز انسان است ویران کردن آدمی توسط نازیها را به نمایش میگذارد.
معرفی کتاب اگر نیز این انسان است. | پریمو لویی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: