خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,897
امتیاز واکنش
21,770
امتیاز
423
زمان حضور
46 روز 18 ساعت 0 دقیقه
روزهـــا گــر رفـــت گــو رو باك نیســــت
تو بمان ای آنكه چون تو پاك نیست
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آ*غو*ش قبا بوده‌ای

زهره ندارم که بگویم تو را
بی‌من بیچاره چرا بوده‌ای

مولانا


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH و Delvin22

Delvin22

مدیر آزمایشی تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/9/23
ارسال ها
1,259
امتیاز واکنش
2,719
امتیاز
203
سن
22
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
14 روز 18 ساعت 50 دقیقه
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آ*غو*ش قبا بوده‌ای

زهره ندارم که بگویم تو را
بی‌من بیچاره چرا بوده‌ای

مولانا

روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه ای هنوز و هزارت رقیب هست


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH، moh@mad و یک کاربر دیگر

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,897
امتیاز واکنش
21,770
امتیاز
423
زمان حضور
46 روز 18 ساعت 0 دقیقه
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچه ای هنوز و هزارت رقیب هست
راه تردید، مسیر گذر عاشق نیست
چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم

پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH و Delvin22

Delvin22

مدیر آزمایشی تالار موسیقی
مدیر آزمایشی
  
عضویت
5/9/23
ارسال ها
1,259
امتیاز واکنش
2,719
امتیاز
203
سن
22
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
14 روز 18 ساعت 50 دقیقه
راه تردید، مسیر گذر عاشق نیست
چه کنم با چه کنم های دل بی هدفم

پدرانم همه سرگشته ی حیرت بودند
من اگر راه به جایی ببرم ناخلفم

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، YeGaNeH و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,897
امتیاز واکنش
21,770
امتیاز
423
زمان حضور
46 روز 18 ساعت 0 دقیقه
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است



رخشنده‌تر از مهر رخش ماه ندیدم
خوشتر ز ره عشق بتان راه ندیدم

در مهر تو همره به جز از سایه نجستم
در عشق تو همدم به جز از آه ندیدم


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و YeGaNeH

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
معاونت سایت
کاربر ویژه انجمن
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
7,411
امتیاز واکنش
36,466
امتیاز
473
زمان حضور
273 روز 13 ساعت 46 دقیقه
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر، مرا دو جهان از نظر فُتاد
عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فُتاد...

- سعدی


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,897
امتیاز واکنش
21,770
امتیاز
423
زمان حضور
46 روز 18 ساعت 0 دقیقه
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر، مرا دو جهان از نظر فُتاد
عشق آمد آن چنان به دلم در زد آتشی
کز وی هزار سوز مرا در جگر فُتاد...

- سعدی


روزگاری است که با ریگ روان همسفرم
می روم راه و ز منزل خبری نیست مرا

می زنم بال به هم تا فتد آتش در من
از دل سنگ امید شرری نیست مرا


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و MaRjAn

zariiiiiiiii

کاربر V.I.P انجمن
کاربر V.I.P انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/4/24
ارسال ها
354
امتیاز واکنش
1,008
امتیاز
108
محل سکونت
LALALAND
زمان حضور
7 روز 25 دقیقه
رک بگویم از همه رنجیده ام،
از غریب و آشنا ترسیده ام ،
بی خیال سردی آ*غو*ش ها
من به آ*غو*ش خودم چسبیده ام…


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH-، moh@mad و MaRjAn

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
5,897
امتیاز واکنش
21,770
امتیاز
423
زمان حضور
46 روز 18 ساعت 0 دقیقه
رک بگویم از همه رنجیده ام،
از غریب و آشنا ترسیده ام ،
بی خیال سردی آ*غو*ش ها
من به آ*غو*ش خودم چسبیده ام…
رندان تشنه‌ لـ*ـب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی‌ شناسان رفتند از این ولایت

در زلفچون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: -FãTéMęH- و MaRjAn

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
3,002
امتیاز واکنش
11,627
امتیاز
353
زمان حضور
49 روز 16 دقیقه
رندان تشنه‌ لـ*ـب را آبی نمی‌دهد کس
گویی ولی‌ شناسان رفتند از این ولایت

در زلفچون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی‌جرم و بی‌جنایت
روی مقصود که شاهان به دعا می‌طلبند

مَظهَرَش آینهٔ طلعتِ درویشان است


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا