خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 46 دقیقه
راستی آور که شوی رستگار
راستی از تــو ظفــر از کردگار

نظامی
***
راه مردان به خود فروشی نیست
در جهان بهتر از خموشی نیست

اوحدی
***
رخت بر بست ز دل شــادی و هنــگام و وداع
با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است

فرخی یزدی


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: parädox

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
مولانا
..........................................................

رفیقی بایدم همدم، به شادی یار و در غم هم
وزین خویشان نامحرم مرا بیگانگی باید
اقبال لاهوری
...........................................................

روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
قائم مقام فراهانی


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 46 دقیقه
روزی که نفخ صور برانگیزم ز خاک
جانم همه ثنای تو خواهد ز استخوان

راحتی گر بود در کنج خموشی بوده است
بر زبان‌ها چون سخن بیهوده سرگردان شدیم

روزی که روی سرخوش و خرامان سوی بازار
در شهر بکی صومعه آباد نیابد

رها شد ز بند زره موی اوی
درفشان چو خورشید شد روی اوی
فردوسی

راست به مانند یکی زلزله
داده تنش بر تن ساحل یله
نیما یوشیج


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,476
امتیاز واکنش
22,982
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 7 ساعت 31 دقیقه
روزی که نفخ صور برانگیزم ز خاک
جانم همه ثنای تو خواهد ز استخوان

راحتی گر بود در کنج خموشی بوده است
بر زبان‌ها چون سخن بیهوده سرگردان شدیم

روزی که روی سرخوش و خرامان سوی بازار
در شهر بکی صومعه آباد نیابد

رها شد ز بند زره موی اوی
درفشان چو خورشید شد روی اوی
فردوسی

راست به مانند یکی زلزله
داده تنش بر تن ساحل یله
نیما یوشیج

روز و شب خون جگر میخورم از درد جدایی
ناگوار است به من زندگی ای مرگ کجایی

هاتف

رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما
چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما

مولانا

رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود
سعدی


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 46 دقیقه
رهگذر شاخه نوری که به لـ*ـب داشت
به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت
نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا
سبز تر است

رسم این قصه همین است و همه می دانیم
که نه پایدار غم است و نه که شاد می مانیم
زندگی شاد اگر هست و یا غمناک است
نغمه و ترانه و آواز است
بانگ نای باشد اگر یا که آواز قناری به دشت
زندگی زیبا است

رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من می شکفد
مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن


مشاعره با حرف ر

 

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,796
امتیاز واکنش
20,432
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
راه عــدم نـرفـت کـس از رهـروان خـاک
چـون رفـت خـواهـی ایـنـهـمـه راه نرفته را
***
رنـــگ رؤیـــا زده ام بـــر افــق دیــده و دل
تـــا تـــمــاشــا کــنــم آن شــاهــد رؤیــائــی را
***
رام دیــوانــه شــدن آمــده درشـان پـری
تــو بـه جـز رم نـشـنـاسـی ز پـریـشـانـیـهـا
***
روان دهـد بـه سـر انـگـشـت دلـنواز به ساز
کـه نـبـض مرده جهد چون مسیح بود طبیب

#شهریار


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,476
امتیاز واکنش
22,982
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 7 ساعت 31 دقیقه
راه عــدم نـرفـت کـس از رهـروان خـاک
چـون رفـت خـواهـی ایـنـهـمـه راه نرفته را
***
رنـــگ رؤیـــا زده ام بـــر افــق دیــده و دل
تـــا تـــمــاشــا کــنــم آن شــاهــد رؤیــائــی را
***
رام دیــوانــه شــدن آمــده درشـان پـری
تــو بـه جـز رم نـشـنـاسـی ز پـریـشـانـیـهـا
***
روان دهـد بـه سـر انـگـشـت دلـنواز به ساز
کـه نـبـض مرده جهد چون مسیح بود طبیب

#شهریار
روز شادی همه کس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شب غم یاد کنید

خواجوی کرمانی


رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم
هم بیدل و بیمارم هم عاشق و سرمستم

مولانا


رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
حافظ


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: LIDA_M

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,796
امتیاز واکنش
20,432
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
رفــتــم و بــیــشــم نـبـود روی اقـامـت
وعــده دیــدار گــو بــمــان بــه قـیـامـت
***
رقـیـبـت گـر هـنـر هـم دزدد از مـن من نخواهد شد
به گلخن گر چه گل هم بشکفد گلشن نخواهد شد
***
روشــنــانـی کـه بـه تـاریـکـی شـب گـردانـنـد
شــمــع در پــرده و پــروانــه ســر گــردانــنــد
***
روی در کـعـبـه ایـن کـاخ کـبـود آمـده ایـم
چون کواکب به طواف و به درود آمده ایم

#شهریار


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,476
امتیاز واکنش
22,982
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 7 ساعت 31 دقیقه
رفــتــم و بــیــشــم نـبـود روی اقـامـت
وعــده دیــدار گــو بــمــان بــه قـیـامـت
***
رقـیـبـت گـر هـنـر هـم دزدد از مـن من نخواهد شد
به گلخن گر چه گل هم بشکفد گلشن نخواهد شد
***
روشــنــانـی کـه بـه تـاریـکـی شـب گـردانـنـد
شــمــع در پــرده و پــروانــه ســر گــردانــنــد
***
روی در کـعـبـه ایـن کـاخ کـبـود آمـده ایـم
چون کواکب به طواف و به درود آمده ایم

#شهریار
رخ تو آتش و زلف تو دود است
مرا زین سرد‌مهری‌ها چه سود است

دشتستانی


رود از دیده چو با یاد منش اشک ندامت
لاله از خاکم و از کالبدم ناله برآید

شهریار


ره آسمان درونست پٓر عشق را بجنبان
پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند


مولانا


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: LIDA_M

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,796
امتیاز واکنش
20,432
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
روزه هــجــر شــکــســتــیــم و هــلـال ابـروئـی
مــنــظــر افــروز شــب عــیــد وصــالــی کــردیـم
***
روح مــن نــیــز بـه دنـبـال تـو گـیـرد پـرواز
دگر از صحبت این دلشده سیر آمده است
***
روی در کـعـبـه ایـن کـاخ کـبـود آمـده ایـم
چون کواکب به طواف و به درود آمده ایم

#شهریار


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا