خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,476
امتیاز واکنش
22,982
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 7 ساعت 31 دقیقه
راندی ز نظر، چشم بلا دیدهٔ ما را
این چشم کجا بود ز تو، دیدهٔ ما را
سنگی نفتد این طرف از گوشهٔ آن بام
این بخت نباشد سر شوریدهٔ ما را

وحشی بافقی


رنگ شوخی نیست درطبع ادب تخمیر ما
حلقه می‌سازد صدا را نسبت زنجیر ما
مزرع بیحاصل جسم آبیار عیش نیست
ناله بایدکاشتن در خاک دامنگیر ما

بیدل



رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین
اندر دو جهان کرا بود زهره این


خیام


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 46 دقیقه
روزی که نفخ صور برانگیزم ز خاک
جانم همه ثنای تو خواهد ز استخوان

راحتی گر بود در کنج خموشی بوده است
بر زبان‌ها چون سخن بیهوده سرگردان شدیم

روزی که روی سرخوش و خرامان سوی بازار
در شهر بکی صومعه آباد نیابد

رها شد ز بند زره موی اوی
درفشان چو خورشید شد روی اوی
فردوسی

راست به مانند یکی زلزله
داده تنش بر تن ساحل یله
نیما یوشیج

رهی در بین اهل معنی و جمع سخندانان
تو را این هوشمندی بس که می دانی نمی دانی


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,476
امتیاز واکنش
22,982
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 7 ساعت 31 دقیقه
ربوده است مراذوق جستجوی دگر
برون ز شش جهت افتاده ام به سوی دگر
مرابه سوختگان رهنما شوید،که نیست
دماغ خشک مرا سازگاربوی دگر

صائب

رونق عهد شباب است دگر بستان را
می‌رسد مژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را

حافظ



رو ترش کن که همه روترشانند این جا
کور شو تا نخوری از کف هر کور عصا
لنگ رو چونک در این کوی همه لنگانند
لته بر پای بپیچ و کژ و مژ کن سر و پا

مولانا


مشاعره با حرف ر

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
رهگذر شاخه نوری که به لـ*ـب داشت
به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت
نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا
سبز تر است
***
رسم این قصه همین است و همه می دانیم
که نه پایدار غم است و نه که شاد می مانیم
زندگی شاد اگر هست و یا غمناک است
نغمه و ترانه و آواز است
بانگ نای باشد اگر یا که آواز قناری به دشت
زندگی زیبا است
***
رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من می شکفد
مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن


مشاعره با حرف ر

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما
چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
عافیت بادا تنت را ای تن تو جان صفت
کم مبادا سایه لطف تو از بالای ما
***
ربط ما با داغ عالمسوز عشق امروز نیست
سالها شد این سمندر شیرمست آتش است
***
رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود


مشاعره با حرف ر

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
روز وصالست وصنم حاضرست
هیچ مپا مدت آینده را
عاشق زخمست دف سخت رو
میل لبست آن نی نالنده را
***
رفت آن جانان ماازدست ما
از دریغا دلبر سر سرخوش ما
اوبرفت وپای او نگشودهایم
تا ابد زلفش بود پابست ما
ما همه جا نیکی اوگفتهایم
اونخواهدآنچنان اشکست ما
***
رو به دل اهل دلی جای گیر
قطره به دریا در و مرجان شود
جنبش هر ذره به اصل خودست
هر چه بود میل کسی آن شود


مشاعره با حرف ر

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
روز شادی همه کس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شب غم یاد کنید
***
رفتم به طبیب جان گفتم که ببین دستم
هم بیدل و بیمارم هم عاشق و سرمستم
صد گونه خلل دارم ای کاش یکی بودی
با این همه علتها در شنقصه پیوستم
***
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد


مشاعره با حرف ر

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
رفتم ز درت ز جور، بیش از پیشت
از طعن رقیب گبر کافر کیشت
پیش تو سپردم این دل غمزده‌ام
کی باشدم آنکه جان سپارم پیشت
***
روضه رضوان بدان صورت که وصفش خوانده ئی
چون بمعنی بنگری جز منزل احباب نیست
***
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهى بجز گریز برایم نمانده بود
***
روی تو که رشک ماه ناکاسته است
باغی است که از هر گلی آراسته است
گر زان که خدا نیز وفائی بدهد
آنی که دل من از خدا خواسته است


مشاعره با حرف ر

 

miss.sin

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/7/20
ارسال ها
66
امتیاز واکنش
114
امتیاز
153
محل سکونت
شمال:)
زمان حضور
1 روز 2 ساعت 5 دقیقه
رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت
اشکم به زبان حال با خلق بگفت
***
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود
***
راه حق را کی توان پیمود با بار تعلق
کاین سفر، ره توشه ای غیر از سبکباری ندارد
***
راه عشق ار چه کمینگاه کمانداران است
هر که دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد
***
راهم نوشیدنی لعل زد ای میر عاشقان
خون مرا به چاه زنخدان یار بخش
***
راهم مزن به وصف زلال خضر که من
از جام شاه جرعه کش حوض کوثرم
***
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
***
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
***
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت
شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی
***
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
تا به خاک در آصف نرسد فریادم
***
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم
***
رخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان ثانی
نصیب من شود در وصل آن پیراهن دیگر؟
***
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
***
رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
***
رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود


مشاعره با حرف ر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

miss.sin

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/7/20
ارسال ها
66
امتیاز واکنش
114
امتیاز
153
محل سکونت
شمال:)
زمان حضور
1 روز 2 ساعت 5 دقیقه
رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
که گویی نبوده‌ست خود آشنایی
***
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند
***
رقصیدن سرو و حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد
***
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
***
رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
***
رموز سرخوشی و رندی ز من بشنو نه از واعظ
که با جام و قدح هر دم ندیم ماه و پروینم


مشاعره با حرف ر

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا