مشاعره با حرف ر

moh@mad · 2/9/21

~ShaHRiyAr~ گفت:
رفتم ز درت ز جور، بیش از پیشت

از طعن رقیب گبر کافر کیشت

پیش تو سپردم این دل غمزده‌ام

کی باشدم آنکه جان سپارم پیشت

روز مرا دیدن تو شب غم ببریدن تو
ازتو شبم روز شود همچو نهاری صنما

مولانا

رازداری کن و از من گله در جمع مکن
باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن
با حضور تو قرار است مرا زجر دهند
خویش را مایه ی دلگرمی هر جمع مکن

بهمنی

روز و شب خون جگر میخورم از درد جدایی
ناگوار است به من زندگی ای مرگ کجایی

هاتف

paeez81 · 1/10/21

راه دل عشاق زد آن چشم خماری
پیداست از این شیوه که سرخوش است شرابت

Parmida_viola · 7/10/21

رفتی و ریشه هایم آتش گرفت و پاییز
بر شاخسار ذوقم نگذاشت برگ و باری!

moh@mad · 8/10/21

Parmida_viola گفت:
رفتی و ریشه هایم آتش گرفت و پاییز
بر شاخسار ذوقم نگذاشت برگ و باری!

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

حافظ

روز مرا دیدن تو شب غم ببریدن تو
ازتو شبم روز شود همچو نهاری صنما
باغ پر از نعمت من گلبن بازینت من
هیچ ندید و نبود چون تو بهاری صنما

مولانا

رازداری کن و از من گله در جمع مکن
باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن
با حضور تو قرار است مرا زجر دهند
خویش را مایه ی دلگرمی هر جمع مکن

بهمنی

~ĤaŊaŊeĤ~ · 20/10/21

راستی کن که راستان رستند
راستان در دهان قوی دستند

moh@mad · 4/11/21

حنانه سادات هاشمی گفت:
راستی کن که راستان رستند
راستان در دهان قوی دستند

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

حافظ
روز مرا دیدن تو شب غم ببریدن تو
ازتو شبم روز شود همچو نهاری صنما

مولانا

رازداری کن و از من گله در جمع مکن
باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن
با حضور تو قرار است مرا زجر دهند
خویش را مایه ی دلگرمی هر جمع مکن

بهمنی

~ĤaŊaŊeĤ~ · 5/11/21

راضی به مرگم میکند ایام تلخ روزگار....
چشم انتظارم ای عجل دست از سر من برندار

moh@mad · 12/11/21

حنانه سادات هاشمی گفت:
راضی به مرگم میکند ایام تلخ روزگار....
چشم انتظارم ای عجل دست از سر من برندار

رفت آن جانان ماازدست ما
از دریغا دلبر سر سرخوش ما
اوبرفت وپای او نگشودهایم
تا ابد زلفش بود پابست ما
ما همه جا نیکی اوگفتهایم
اونخواهدآنچنان اشکست ما

شاه نعمت الله ولی

رو به دل اهل دلی جای گیر
قطره به دریا در و مرجان شود
جنبش هر ذره به اصل خودست
هر چه بود میل کسی آن شود

مولانا

ﺭﺍﺯ ﺩﻝ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮیید
ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻟﺐ ﻳﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻏﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﺍﺯ ﺑﻴﺨﺒﺮﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﻣﭙﺮﺳﻴﺪ
ﺑﺎﺩﻝ ﺳﻴﻪ ﻫﺎﻥ ﻗﺼﻪ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ

عراقی

زهرا کاظمی · 13/11/21

روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد

~ĤaŊaŊeĤ~ · 14/11/21

راه دهید یار را زین که نگار میرسد
مژده دهید یار را بوی بهار میرسد

درسته آیا

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر ممتاز

کاربر نیمه حرفه‌ای

مدیر آزمایشی تالار خانواده و زندگی

کاربر ممتاز

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

دستیار تالار کتاب گویا

کاربر ممتاز

عضو جدید انجمن

دستیار تالار کتاب گویا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین