مشاعره با حرف ر

~ĤaŊaŊeĤ~ · 19/6/22

رفتی ولی کجا؟ که به دل جــا گرفته ای

دل جای تست گر چه دل از ما گرفته ای

moh@mad · 19/6/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
رفتی ولی کجا؟ که به دل جــا گرفته ای

دل جای تست گر چه دل از ما گرفته ای

روی گشاده ای صنم طاقت خلق میبری
چون پس پرده میروی پرده صبر میدری
حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت
کادمیه ای ندیده ام چون تو پری به دلبری

Mahii · 19/6/22

moh@mad گفت:
روی گشاده ای صنم طاقت خلق میبری
چون پس پرده میروی پرده صبر میدری
حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت
کادمیه ای ندیده ام چون تو پری به دلبری

راست خواهی تو مرا شیفته می‌گردانی
گرد عالم به چنین روز نه من می‌گردم

خاک نعلین تو‌ای دوست نمی‌یارم شد
تا بر آن دامن عصمت ننشیند گردم

moh@mad · 19/6/22

Mahii گفت:
راست خواهی تو مرا شیفته می‌گردانی
گرد عالم به چنین روز نه من می‌گردم

خاک نعلین تو‌ای دوست نمی‌یارم شد
تا بر آن دامن عصمت ننشیند گردم

رازیست که ان نگار میداند چیست
رنجی است که روزگار میداند چیست
انی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و شهریار میداند چیست

Mahii · 19/6/22

moh@mad گفت:
رازیست که ان نگار میداند چیست
رنجی است که روزگار میداند چیست
انی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و شهریار میداند چیست

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

~ĤaŊaŊeĤ~ · 19/6/22

رازی که بر غیب نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است

Mahii · 19/6/22

حنانه سادات هاشمی گفت:
رازی که بر غیب نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است

روی مپوشان که بهشتی بود
هر که ببیند چو تو حور ای صنم
حور خطا گفتم اگر خواندمت
ترک ادب رفت و قصور ای صنم

moh@mad · 21/6/22

Mahii گفت:
روی مپوشان که بهشتی بود
هر که ببیند چو تو حور ای صنم
حور خطا گفتم اگر خواندمت
ترک ادب رفت و قصور ای صنم

رقص بر شعر تر و ناله می خوش باشد
خاصه رقصی که در ان دست نگاری گیرند

paeez81 · 11/7/22

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

moh@mad · 15/7/22

paeez81 گفت:
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

رازی است که آن نگار میداند چیست
رنجیست که روزگار میداند چیست
آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و شهریار میداند چیست

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی