مشاعره با حرف د

~XFateMeHX~ · 17/2/22

دریا کشان کوه جگر باده ای به کف

کز تف به کوه لرزهٔ دریا برافکند

~XFateMeHX~ · 17/2/22

دارد بـــه جانــــم لـــرز می افتــــد رفیــق؛ انگار پاییزم

دارم شبیه برگ های زرد و خشک از شاخه می ریزم

~XFateMeHX~ · 17/2/22

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند

به دشت پــــر ملال مـــــا پرنــــده پــر نمی زند

~XFateMeHX~ · 17/2/22

دستم به ماه می رسد امشب، اگر که عشق

دست مــــرا دوبـــــاره بگیرد، مگــــر کـه عشق

~XFateMeHX~ · 17/2/22

در شبی پر ستاره و آرام دختری در عذاب می میرد

دختری در عذاب تنهایی غـــرق در التهاب می میرد

~XFateMeHX~ · 17/2/22

دارد تمام عشق من از دست می رود

انگیــزه های زیستن از دست می رود

~XFateMeHX~ · 17/2/22

دنیا به روی سـ*ـینه ی من دست رد گذاشت

بر هـــر چـــه آرزو به دلم بـــود سد گذاشت

~XFateMeHX~ · 17/2/22

دادیــم ز کف نقـــــد جــوانــــی و دریغــــــا

چیزی به جز از حیرت و حسرت نستاندیم

~XFateMeHX~ · 17/2/22

دام تزویـــر که گستردیم بهــر صید خلق

کرد ما را پایبند و خود شدیم آخر شکار

~XFateMeHX~ · 17/2/22

دانه ای را که دل مـوری از آن شاد شود

خوشی اش روز جزا تاج سلیمان باشد

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی