خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~BAHAR.SH~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
13/10/20
ارسال ها
1,156
امتیاز واکنش
33,669
امتیاز
418
محل سکونت
...
زمان حضور
151 روز 7 ساعت 55 دقیقه
نه تا حالا پیش نیومده که تقلب بگیرن ازم:lollipop2b:


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻

ronak.a

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/6/20
ارسال ها
722
امتیاز واکنش
6,368
امتیاز
213
سن
23
محل سکونت
اتاقم
زمان حضور
27 روز 20 ساعت 59 دقیقه
هیچ وقت گیر نیوفتادم


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻ و ~BAHAR.SH~

Crazygirl

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/9/20
ارسال ها
65
امتیاز واکنش
6,621
امتیاز
248
زمان حضور
51 روز 2 ساعت 40 دقیقه
یه بار داشتم می رسوندم رو دستمال کاغذی داشتم مینوشتم جوابا رو مراقب اومد بالا سرم با دستمال دماغم و تمیز کردم:aiwan_light_wacko2::aiwan_light_preved::l2b:


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 
  • قهقهه
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻ و ~BAHAR.SH~

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,173
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
هیچوقت تقلب نکردم اصلا


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 
  • تشویق
  • تشکر
Reactions: LIDA_M و Z.A.H.Ř.Ą༻

شکآرچی

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/10/20
ارسال ها
112
امتیاز واکنش
1,259
امتیاز
163
زمان حضور
9 روز 11 ساعت 38 دقیقه
من خودم به شخصه تا به حال تقلب نکردم:boredb: کلا نمیخوندم زیاد برا امتحانا همیشه با روزنامه خونی حل بود همین که کتاب دستم نمی دیدن و ریلکس بودم معلما رو به شک انداخته بود:boredb: تا دوسه ماه ماجرا داشتم همش می پاییدن که تقلب نکنم:boredb:
عجب:boredb:


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 

Elaheh_A

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
25/10/20
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
17,924
امتیاز
323
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
59 روز 6 ساعت 34 دقیقه
آقا ما یه بار اومدیم سر زنگ فارسی تقلب کنیم من تقلبارو رو یع برگه نوشتم گذاشتم تو پوشه زیر دستم قبلشم زیرش امضا زدم که مثلا املا بوده خلاصه تقلب کردمو معلم نفهمید.:l3b:
یه بار دیگم داشتیم امتحان میدادیم معلم از کلاس رفت بیرون( زنگ فارسی بود معلم یهویی امتحان گرفت)آقا منو دختر عموم کنار هم بودیم بهش گفتم ملیکا جواب سوال یک چیه
یهو یه نفر از اول کلاس جوابو گفت
آقا خلاصه عرضم ب خدمتتون که این شد یه تقلب دسته جمعی:l3b::l3b::l3b:


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 
  • قهقهه
  • تشکر
Reactions: DIANA_Z و Z.A.H.Ř.Ą༻

Z.A.H.Ř.Ą༻

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
16/10/20
ارسال ها
1,846
امتیاز واکنش
43,392
امتیاز
418
محل سکونت
رمان ۹۸
زمان حضور
294 روز 4 ساعت 9 دقیقه
من خودم تقلب نکردم ولی به بقیه میرسوندم خصوصا وقتی دبیر زیستمون برگه هارو میداد من تصحیح کنم به همه نمره میدادم وبراشون مینوشتم. ولی تو امتحان نهایی سال دوازدهم با دوستم تقلب کردیم با وجود پنج تا مراقب هیچ کس نفهمید:tearsofjoy:


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 
  • قهقهه
Reactions: DIANA_Z

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
دهم که بودم یکبار معلم بدون اعلام قبلی اومد سر کلاس و گفت میخوام امتحان فیزیک بگیرم:nail_biting:
حالا ماهم خب هیچی نخونده بودیم. جونم براتون بگه که منو رفیق جینم برگه ها رو نگاه کردیم فهمیدیم سوالا تو کتابه. رفیقم کتاب رو توی کشوی میز باز کرد و دونه دونه نوشت برای خودش بعد برگه ها رو عوض کردیم برگه ی اون دست من و برگه من افتاد دست اون.
خلاصه داشت دونه دونه جواب میدا و تقریبا یک سوال مونده بود که معلم گفت نفری یک برگه میدم راه حل رو توی اون بنویسید . ماهم راه حل هر سوال رو نوشتیم و معلم گفت فوری برگه ها بالا حالا ماهم وقت نکرده بودیم برگه ها رو جابجا کنیم و این اصلا یادمون نبود. معلم با منگنه اومد و برگه راه حل رو منگنه کرد رو برگه امتحان. برگه امتحان با اسم رفیقم و برگه راه حل به اسم خودم:smileb:
هفته بعد ک معلم اومد منو رفیقمو از کلاس پرت کرد بیرون یه صفر خوکشلم گذاشت از اونا ک اندازه سر شماهاست و پنج نمره هم از ترم دوم نوشت ک کم کنه.


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 
  • تشکر
  • خنده
  • قهقهه
Reactions: آیدا رستمی، Z.A.H.Ř.Ą༻، DIANA_Z و یک کاربر دیگر

LIDA_M

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/4/20
ارسال ها
1,796
امتیاز واکنش
20,432
امتیاز
428
محل سکونت
Cemetery
زمان حضور
78 روز 19 ساعت 52 دقیقه
دو سال پیش معلم زبانمون توی زنگ علوم ( آخرای سال بود ) اعلام کرد که الان امتحان میگیرم ازتون اونم امتحان ترم ورقه ها رو دادن و ما شروع کردیم عاغا وسطای امتحان معلما هر دوشون رفتن بیرون از کلاس ببین معاون گرام چی میگه یهو حس کردم چهار تا سر + سر خودم تو ورقمه :l3b::l3b: هیچی دیگه منم فداکار چیزی نگفتم یه دو سه دیقه بعد که اینا هنوز در حال نوشتن بود معلما بی سرو صدا وارد میشن ( چون پشتشون رو به در کرده بودن نمیدیدن معلما رو ) به منم اشاره کردن اگه حرفی بزنی کارت تمومه خلاصه که یواش یواش اومدن بالا سر اون سه تا و اهم اهم کردن که دوتاشون سر بلند کرد یکیشون که سرش گرم تر بود میگه : اهه وایسین تا خانما نیومدن اینم بنویسم 2/5 بارمش :l3b::l3b: بعد معلم زبانمونم گفت : خانوما اومدن ملیکا جان زیافت تمومهه هیچی قشنگ ورقشون رو پاره کردن من ببختم ورقمو گرفتن ( البته من فقط یه سوال نیم نمره ایم مونده بود :devil: ) خلاصه گفتن برا تورم اصلاح نمیکنیمو اینا در حالی آخرش 19/5 رو داد :l3b::l3b::l3b:
جاتون خالی انقد خندیدم البته هنوزم برام خنده داره :l3b::l3b:


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 
  • قهقهه
  • تشکر
Reactions: Z.A.H.Ř.Ą༻ و DIANA_Z

FaTeMé_KH

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/6/20
ارسال ها
282
امتیاز واکنش
16,180
امتیاز
303
محل سکونت
طِ
زمان حضور
86 روز 16 ساعت 34 دقیقه
چهار نفر تو کلاسمون بودن حالا بماند کیا منو دوستام هم نبودیم اصلا همیشه شاگردای خوب کلاس بودیم و هستیم کنار هم به هم تقلب میرسوندیم همه میفهمیدن جز معلم :l3b::l3b::l3b::l3b:
تازه بقیه کمک هم میکردن.
:l3b:


تاحالا تقلبتو گرفتن؟

 
  • تشویق
Reactions: ~BAHAR.SH~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا