خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
خورشید ملتهب
بر بالشی کبود
از هوش رفته است
نارنج نیم رس
آونگ ساعت سرخی ست
که تاب می خورد
بر دار سرد و عـریــان

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
کف بود و کف
و قالب صابون
که زیر آب
در سایش مدام
تحلیل می رفت
چرخید پیچ آهنی سرد
تنداب قطع شد
و تکه های له شده ی لیز
در کیسه ی زباله افتاد
نور از ورای شیشه ی بی لک
جوشید در اتاق

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
در چارچوب قاب
بین حفاظهای مقاوم
آویخته بر گردن دیوار لبخند
محفوظ از غبار
محفوظ از توفان
محفوظ از رگبار
آویخته بی جان
و بال گردن دیوار
لبخند بی بو
لبخند بی رنگ
لبخند جاویدان

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
مردی که در غروب نشسته است
فریاد می زند
آیا شهادت یک برگ
منجر به رستگاری یک باغ می شود ؟
جریان ادامه ی رود است
شب مطلع روز
و سنگ ریزه های
مسافر
دیری ست تن به یک سفر تازه داده اند
بی هیچ تردید
فریاد می زد
مردی که می رفت
در آن سپیده دم

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
در کنج باغچه
آسوده لاک پشت
بسته است چشم را
گربه کنار کیسه ی گندم لمیده است
و گله نیم خواب
در آغل قفل
نشخوار می کند
تیره
است آسمان
تاریک دامنه
بر سر در حیاط
آویخته چراغ
خاموش
می سوزد

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
آجر روی آجر
پایه
اتاق
اتاق
یک رشته سیم سیم
شریان جنبنده
از قلب نیروگاه
تا پیچ سرپیچ
بوران یلدا
در دشت های شب
گرمای یک چراغ
در قلب خانه

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
از عمق می آید
از زیر آن عمیق ترین لایه های خاک
از زیر لایه های فشرده
و منقبض
آن لایه های سخت که انگار هیچ چیز
یا هیچ نیرویی
قادر به خرد کردن
شان نیست
از تنگنای عمق می آید
در کش مکش
ذرات سنگین را جدا می سازد از خود
و درد ها را می گذارد
راه می جوید
از روزن صخره
بر سنگ می ریزد
صاف و سبک
چشمه میان کوه

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
آب و باد
ساحل خطوط پیکرش را شکل می داد
با کلبه ی صیاد ها
با تورها
با ماسه ها و گوش ماهی ها
که
رنگ و بوی رفته ی خود را
دوباره باز می جستند
دریا پس از توفان میان موج هایش نور می انباشت
و بادبان ها را صدا می کرد
دست سفید صبح می شست
لک های شب را
از چهره ی هر چیز
آواز آب و باد
تا دورها می رفت
صیاد برخاست
ساحل خطوط پیکرش را شکل می داد.

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
می تابد آفتاب
آوندهای بسته ی یخ
باز می شوند
می تابد آفتاب
جریان گرم آب
رگ های خشک را
تخسیر می کند
می تابد آفتاب
فواره ی
سفید
از ساقه می جهد
تا انتهای گل
می تابد آفتاب
و میوه می رسد
نرم و پر آب و سرخ
در بین خارها
می تابد آفتاب

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
دندان فشرد
مرد
بر پوست شفاف زرد آلو
میدان مغناطیس
بر اضطراب لحظه ی فرار
فائق شد
یک هسته ی ترد
در باغچه افتاد
انگشت های
ریشه ی شیرین
سر خورد تا اعماق

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا