خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
در من نشسته اید
چون درد
در انتهای جام
آن کس که گفت تمام شد
تنها در قطره های شمع نظر داشت
در قظره های شمع
ای شعله های مبهم دیروز
ای سالهای شک
ای اضطرارهای مداوم
ای رنج های روشن امروز
در من نشسته اید
امشب نگاه کن
به روشنای جام
امشب نگاه کن

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
همیشه می چرخد
خلاف محکمه ها
حکم ها
و آتش ها
همیشه می چرخد
بدون ثبت شماره
بدون اخذ مجوز
همیشه می چرخد
صدای گردش او
در سکوت می پیچد

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
توفان به هم کوبید در را
فانوس پتی کرد و افتاد
چادر شب سنگین
آوار شد بر جسم گهواره
توپ طلایی خرد شد
در انقباض مشت کودک
زن
چانه می
گرفت
در گوشه ی مطبخ
برای چاشت

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
شب بست پرده را
و پلک های پنجره را روی هم گذاشت
اشیا گم شدند
در سایه های پست هیولایی
در پرتگاه خامه ی تاریک
یک جفت چشم تر
سرریز می
کند
برق نگاهش را
در چشم آینه

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
همیشه یک پرده
به قدر وسعت یکپ رده
نقش می گیرد
کنار بزن
سکوت شب از صوت رنگ
لبریز است

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
من ایستاده ام که بسوزم
پروانه ها به دور نئون های رنگ رنگ
پرواز می کنند
و عابران خسته گران بار
سر روی خشت خام
از هوش می روند
من
ایستاده ام که بسوزم

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا چند می شود
از آسمان برید افق را
از ساقه برگ را
از قلب عشق را
از من تو را تو را ؟

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا ایستگاه راه کمی بود
می دوید
در بین عابران خیابان
مرد مسافری
بر شیب لیز صفحه ی ساعت
سر خورد عقربه
در کفش های تنگ
انگشت های مرد
تاول زده بود
راهی نمانده است درک
کند کفش را
و تندتر دوید
یک دور تازه عقربه سر خورد
افتاد شال و کت
پرتاب شد کیف
جهنم
در لحظه ی حرکت
بالای پله بود
یک عبور مادرزاد
فاتح
با خنده ی بلند
افتاد ساعتی
بر ریل زیر چرخ

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
سوزن وجود نخ را
بر دوش می کشد
با بافت های سخت کلنجار می رود
و وصل می کند دو نقطه را
دو نقطه ی جدای هماهنگ را
به هم
بر صفحه ی سفید
بر صحنه ی بی نقش می روید
یک سرو
یک پیچک

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
از روزنه رگ می کند
بر پلک افتاده
و چاه های مردمک را
آغشته می کند
با رنگ های خود
از عمق بیرون می کشد
سطل رسوب مانده را
دهلیز را از گرد می روبد
و باز می کند
آن دو دریچه را
آن دو دریچه ی خاموش بسته را
بر آفتاب صبح
از روزنه رگ می کند
نور

انجمن رمان نویسی


اشعار سیما یاری

 
  • تشکر
Reactions: khlkjhlhgulhluli، Ghazaleh.A، *KhatKhati* و یک کاربر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا