خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
چه می شد گر دل آشفته من
هر چشم تو عادت نمی کرد
و ای کاش از نخست آن چشمهایت
مرا آواره غربت نمی کرد

forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com
رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com


اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
سلام ای تنها بهونه واسه نفس کشیدن
هنوزم پر میکشه دل واسه ی به تو رسیدن
واسه ی جواب نامت میدونم که خیلی دیره
بذا به حساب غربت نکنه دلت بگیره
عزیزم بگو ببینم که چه رنگه روزگارت
خیلی دوس دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت
سرتو با مهربونی بذاری به روی شونه ام
تو فقط واسم دعا کن آخه دنبال بهونه ام
حالمو اگه بپرسی ٬ خوبه تعریفی نداره
چون بلاتکلیفه عاشق ٬ آخه تکلیفی نداره
نکنه ازم برنجی ٬ تشنه ام تشنه ی بارون
چقد از دریا ما دوریم ٬ بی گناهیم هردوتامون
بدجوری به هم میریزه ٬ منو گاهی اتفاقی
تو اگه نباشی از من نمیمونه چیزی باقی
میدونی که دست من نیست ٬ بازیایه سرنوشته
رو قشنگا خط کشیده ٬ زشتا رو واسم نوشته
باز که ابری شد نگاهت ٬ بغضتم واسم عزیزه
اما اشکاتو نگه دار ٬ نذار اینجوری بریزه
من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد
باقیشو بگم میبینی گریه هات کلی حروم شد
حال من خیلی عجیبه ٬ دوس دارم پیشم بشینی
من نگاهت بکنم تو ٬ تو چشام عشقو ببینی
یادته من و تو داشتیم ساده زندگی میکردیم ؟
از همین تشنه ی شفاف رفع تشنگی میکردیم
یه دفعه یه مهمون اومد عقلمو یه جوری دزدید
دل تو به روش نیاورد ٬ از همون دقیقه فهمید
اولش فکر نمیکردم که دلم رو برده باشه
یا دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه
اما نه گذشت و دیدم ٬ دل من دیوونه تر شد
به تو گفتم و دلت از قصه ی من باخبر شد
اولش گفتم یه حسه ٬ یا یه احترام ساده
اما بعد دیدم که عشقه ٬ آخه اندازش زیاده
تو بازم طاقت آوردی ٬ مثل پونه ها تو پاییز
سرنوشت تو سفیده ٬ ماجرای من غم انگیز
بدجوری دیوونتم من ٬ فکر نکن این اعترافه
همیشه نبودن تو کرده این دلو کلافه
میدونم فرقی نداره ٬ واست عاشق بودن من
میدونم واست یکی شد بودن و نبودن من
میدونم دوسم نداری ٬ مث روزای گذشته
من خودم خوندم تو چشمات یه کسی اینو نوشته
اما روح من یه دریاس ٬ پر از موج و تلاطم
ساحلش تویی و موجاش ٬ خنجرای حرف مزدم
آخ که چه لذتی داره ناز چشماتو کشیدن
رفتن یه راه دشوار واسه هرگز نرسیدن
من که آسمون نبودم ٬ اما عشق تو یه ماهه
سرزنش نکن دلم رو به خدا اون بی گناهه
تو که چشمای قشنگت خونه صدتا ستارس
تو که لبخند طلاییت واسه من عمر دوبارس
بیا و مثل گذشته جز به من به همه شک کن
من بدون تو میمیرم بیا و بهم کمک کن
تو که چشمای قشنگت خونه صدتا ستارس

انجمن رمان نویسی
forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com

رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com



اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
وقتی میبینی عاشقی

صحبت عاشقی بشه ستاره رو خواب می کنی
دریا رو آتیش میزنی ، ابرا رو بی تاب می کنی
وقتی فقط اونو می خوای ماهو نشونه می کنی
میری تو قلب آسمون صبرو دیوونه میکنی
وقتی میبینی عاشقی دنیا رو میریزی به پاش
طلا رو قیمت میذاری با برق ناز خنده هاش
وقتی میفهمی عاشقی میری سراغ پنجره
قلبتو میسپاری دس قصه و عشق و خاطره
وقتی میفهمی عاشقی سوار رویاها میشی
میری تا جاده های دور ، اون بالاها خدا میشی
وقتی میبینی عاشقی ماهو میخوای شکار کنی
میخوای که خورشید خانومو یه شب بری بیدار کنی
وقتی میفهمی عاشقی سنگ و با شیشه میبینی
گمشدتو مال خودت واسه همیشه میبینی
وقتی میبینی عاشقی با آینه خونه میسازی
رنگین کمونو میاری تو گردن ماه میندازی
وقتی میبینی عاشقی میخوای همه خبر بشن
گلا به خاطر شما تازه و تازه تر بشن
وقتی میفهمی عاشقی میبینی پادشا شدی
از همه ی مردم شهر یه آسمون جدا شدی
وقتی میبینی عاشقی خودت میمونی و خودش
جونتو حاضری بدی به خاطر تولدش

انجمن رمان نویسی

forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com
رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com


اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
لالایی

لالا لالا گل ریحون
دوتا فال و دوتا فنجون
توی فنجون تو لیلی
تو خط فال من مجنون
لالا لالا گل خشخاش
چه نازی داره تو چشماش
پر از نقاشیه خوابت
تو تنها فکر اونا باش
لالا لالا گل پونه
گل خوش رنگ بابونه
دیگه هیچکس تو این دنیا
سر قولش نمیمونه
لالا لالا شبه دیره
بببین ماهو داره میره
هزارتا قصه هم گفتم
چرا خوابت نمیگیره؟؟
لالا لالا گل لاله
نبینم رویاهات کاله
فرشته مثل تو پاکه
فقط فرقش دوتا باله
لالا لالا گل رعنا
میخواد بارون بیاد اینجا
کی گفته تو ازم دوری ؟؟
ببین نزدیکتم حالا
لالا لالا گل پسته
نشی از این روزا خسته
چقد خوابی که میشینه
تو چشمای تو خوشبخته
لالا لالا گل مریم
نشینه تو چشات شبنم
یه عمره من فقط هرشب
واسه تو آرزو کردم
لالا لالا گل پونه
کلاغ آخر رسید خونه
یکی پیدا میشه یه شب
سر هر قولی میمونه
لالا لالا گل زردم
چراغارم خاموش کردم
بخواب که مثل پروانه
خودم دور تو میگردم
انجمن رمان نویسی

forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com
رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com


اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
دیگر مرا به معجزه دعوت نمی کنی

با من ز درد حادثه صحبت نمی کنی
دیریست پشن پنجره ماندم که رد شوی
اما تو مدتی ست اجابت نمی کنی
دلی که داده ای به من از یاد برده ای
گفتی ز باغ پنجره هجرت نمی کنی
بیمار عشق توست پرستوی روح من
از این مریض خسته عیادت نمی کنی
باشد برو ولی همه جا غرق عطر توست
گرچه تو هیچ خرج صداقت نمی کنی
یکبار از مسیر نگاهم عبور کن
آنقدر دور گشته که فرصت نمی کنی
گل های باغ خاطره در حال مردنند
به یاس های تشنه محبت نمی کنی
رفتی بدون آن که خداحافظی کنی
دیگر به قاب پنجره دقت نمی کنی
امروز سیب سرخ رفاقت دلش گرفت
این سیب را برای چه قسمت نمی کنی
یعنی من از مقابل چشم تو رفته ام
این کلبه را دوباره مرمت نمی کنی
زیبا قرارمان همه جا هر زمان که شد
گرچه تو هیچ وقت رعایت نمی کنی

انجمن رمان نویسی
forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com
رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com
https://forum.roman98.com/


اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
اونی که گفتم نرو گفت نمی شه
دیروز دیگه رفت واسه ی همیشه
وقتی میخواست بره من رو صدا کرد
وایساد و تو چشمای من نگاه کرد
گفت می دونی خودت واسم عزیزی
این اشکارم بهتره که نریزی
باید برم سفر واسم بهتره
ولی کسی که مونده عاشقتره
تقدیر ما از اولم همین بود
یکی تو آسمون یکی زمین بود
هرجا برم همیشه ایرونی ام
غرق یه جور حس پریشونی ام
خدا نخواست همیشه پیشم باشی
ولی مهم اینه که مریم باشی
تو تقدیر ما هرچی حیرونیه
مال خطوط روی پیشونیه
شاید اگه دائم بودی کنارم
یه روز میدیدم که دوست ندارم
می خوام برم که تا ابد بمونم
سخته برای هردومون می دونم
گریه نکن گریه هاتو نگه دار
لازم می شه گریه برای دیدار
نذار پر گریه بشه خاطره
هرکی اشک نریزه عاشقتره
اون کسی که می خواد بشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره
بذار برم یه مدتی بمونم
شاید که قدر اینجا رو بدونم
اصلا شاید اونجا دووم نیارم
یا نا تموم بمونه اونجا کارم
دعا نکن اونجا بهم نسازه
آدم که حرفش دوتا شد می بازه
رفتن من شاید یه امتحانه
واسه شناسایی این زمانه
خودم میرم عکسام ولی تو قابه
می شنوه حرف رو ولی بی جوابه
بارون که بارید برو زیر بارون
به یاد دیدارای اون روزامون
تو چمدونم پر عطر یاسه
چشمام با چشمای تو در تماسه
فکر نکنی دوری و اونجا نیستی
قلب من اینجاست تو تنها نیستی
رفتن من بازی سرنوشته
همونی که رو پیشونیم نوشته
یه کاری کن این رفتن موقت
آدما رو نندازه توی زحمت
نذار که نقطه ضعفت رو بدونن
پشت سر من و تو چیز بخونن
منتظر شعرا و نامه هاتم
هرجا میری بدون منم باهاتم
غصه نخور زندگی رنگارنگه
یه وقتایی دور شدنم قشنگه
دیگه سفارش نکنم عزیزم
نذار منم اینجوری اشک بریزم
شاید یه روز به همدیگه رسیدیم
همدیگه رو شاید یه جایی دیدیم
شاید یه روز دیدی که توی جاده
یه آشنا منتظرت وایساده
شایدم این دیدار آخرینه
اگر که باشی زندگی همینه
مراقب گلدون اطلسی باش
یه وقتایی منتظر کسی باش
کسی که چشماش یه کمی روشنه
شاید یه قدری ام شبیه منه
کسی که چون می خواد بشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره
داغ دلت هروقت که میشه تازه
بهش بگو با روزگار بسازه
دیگه باید برم که خیلی دیره
فقط نذار خاطرمون بمیره
اون رفت و از دور دساشو تکون داد
خوبیاشو یه بار دیگه نشون داد
همه میگن فقط یه روزه رفته
انگار ولی گذشته صدتا هفته
با اینکه قلبش بی ریا و پاکه
چون فتح دنیا پر گرد و خاکه
ای کاش نمی رفت و سفر نمی کرد
یا لااقل من رو خبر نمی کرد
اما نه خوب شد که من رو خبر کرد
اشکام و دید و بعد از اون سفر کرد
از وقتی رفت دسام به آسمونه
شاید پشیمون بشه و نمونه
خودش می گفت چون که بشه ستاره
هیچ چاره ای به جز سفر نداره
انقد میشینم که بشه ستاره
بیاد به کشور خودش دوباره
فهمیدم امروز که سفر یه درده
من چه کنم اگر که برنگرده
پشت سرش آب می ریزم یه دریا
شاید پشیمون شه نمونه اونجا
الهی که بدون هیچ فرودی
بشه ستاره و بیاد به زودی
الهی که تمومه چشم به راها
بیاد سفر کردشون از تو راها
الهی که هیچ جا سفر نباشه
هیچ چشمی منتظر به در نباشه

انجمن رمان نویسی

forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com
رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com


اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
یه دروغ ساده

شب مهتابه و چشمام بازم از یاد تو خیسه
دیگه عادت شده با بغض واسه ی تو مینویسه
کاش می فهمیدی که قلبم خونه آرزوهات بود
یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود
آسمون و ماه نقرش با یه عالمه ستاره
شاهدن که این بریدن دیگه برگشتی نداره
رفتی بی اون که بدونی دل من مال خودت بود
حال بغضای شبونم به خدا حال خودت بود
سهم چشمای تو بودن توی دنیا هرچی داشتم
واسه ی خاطر نازت جونمو گرو گذاشتم
یه دروغ ساده اما قصه ما رو به هم زد
سرنوشتمونو آخر با جداشدن رقم زد
تو پشیمون شدی و من حالا صندوقچه ی دردم
سخته اما باورش کن من دیگه بر نمیگردم
اما یادت باشه حرفا مثل گوله های برفن
خیلیلا قربونی های بی گنـ*ـاه دو تا حرفن
تو ترانه های شرجیم میدرخشی تو همیشه
اما من هر کاری کردم که ببخشمت نمیشه
انجمن رمان نویسی

forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com
رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com


اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
غیر من

دیگه شعرام واسه چشمای تو تازگی نداره
دلم ازدست همون چشم تو زندگی نداره
تو میگی خسته میشی چشمامو می کنی فراموش
ولی من عاشقم عاشق که خستگی نداره
میگی من دوستت ندارم برو و صرف نظر کن
دیوونم اینکه به احساس تو بستگی نداره
تو می گی ساده بگیر زندگی و منو رها کن
عاشقی خط خطیه صافی و سادگی نداره
تو می گی یه کم غرور داشته باش و منطقی تر شو
کارم از غرور گذشته هرچی که بگی نداره
من می گم دلم شکسته س تو می گی اونکه سپردیش
دلی که سپرده شد دیگه شکستگی نداره
می گم التماس چشمام کافی نیس واسه نگاهت
می گی که عشق تو حالت همیشگی نداره
تو می گی دیوونه ام تو راست می گی اما عزیزم
غیر من هیچ کس این حسی که تو می گی نداره

انجمن رمان نویسی

forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com
رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com



اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
چی می شد ؟

عاشق و معشوق ها ای کاش انقد بهم شک نداشتن
سقف اعتمادامون کاش انقدر ترک نداشتن
چی میشد دست من و تو همیشه تو دست هم بود
از ما هرچی که می گفتن واسه ی عاشقی کم بود
چی می شد بی التماسم تو می اومدی به خونه
چی می شد دلت می دونست که باید پیشم بمونه
چی می شد می سوخت دلامون واسه التماس سیبا
چی می شد دنیا رو یک شب بسپاریم دست غریبا
چی می شد من رو تو یک شب ببری به زیر بارون
حتی به قیمت مرگ عزت و آبروهامون
کاش برای کشتی عشق یکی از ما ناخدا بود
که می رفتیم اونجا غیر ما فقط خدا بود
چشمای ناز تو ای کاش یه ضریحی داشت طلایی
انقدر دورش می گشتم که نشه پیداش جدایی
کاشکی یادمون نمی رفت عهدامون بدون علت
واسه ی دفاع از خود دست نمی زدیم به تهمت
کاشکی عهدامون نمی شکست با یه اتفاق ساده
به دلیل اینکه آدم توی این دنیا زیاده
کاش برای اون مهم بود چشام از خاطره خیسه
گفته بودم که دل من برای اون می نویسه
یادته واست نوشتم روی صفحه های رنگی
حیفه که پیشم نمونن چشای به این قشنگی
گفتی تنها راهه پرواز ولی آسمون چه دوره
واسه تو فرقی نداره که دسات مثل بلوره
کی میگه سرمای بهمن واسه باریدنه برفه
ایراد از عشق من و توست که همش اسیر حرفه
نگرانم واسه اون روز که بازم تازه شه داغم
می دونم یه روز نزدیک نمیای دیگه سراغم
من خودم دیدم ستاره نور نداره بی فروغه
تو اصن دوسم نداشتی هرچی که گفتی دروغه
هنوزم عاشقتم جون چشمات جون دریا
ولیکن یادت بمونه خوب منو گذاشتی تنها
میخواد دعاهای ما واسه همدیگه بگیره
یکی از ما با شهامت واسه اون یکی بمیره
انقدر بین دلا و حرفای ما اختلافه
این روزا درد غریبی می کنه ما رو کلافه
چی میشه با هم بسازیم یه روزی یه شهر تازه
بدون اینکه بگیریم از کسی حتی اجازه
یادگاری بنویسیم کاش رو گلبرگای قرمز
بنویسیم که عزیزم هرجا باشم بی تو هرگز
کاش نشه زندگیامون یه روزی اسیر تکرار
و یادت میاد عزیزم گفتی به امید دیدار ؟
انجمن رمان نویسی

forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com
رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com


اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,734
امتیاز واکنش
43,261
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
51 روز 21 ساعت 9 دقیقه
نویسنده این موضوع
خدا نمی کنه

چشامو بستم و دارم تو رو بهتر میبینم
اما چشم تو بازم منو نگا نمی کنه
عمریه دارم صدات می کنم و جواب می دی
عمریه چشات ولی من و صدا نمیکنه
نمی دونم چرا من شدم به عشق تو اسیر
چرا عشق من چشاتو مبتلا نمی کنه
دلو پیچیدم لای یه برگ ناز گل سرخ
چشات اما به دلم هم اعتنا نمی کنه
جون من خیلی کمه اما فدات گرچه آدم
جونشو برای هرکسی فدا نمی کنه
غنچه ی آرزوهام می شکفه با خنده ی تو
حتی خوشبختی من اخماتو وا نمی کنه
می دونم نمی شه سرنوشت ما یکی باشه
تو می گی آدم عاقل که خطا نمی کنه
نه دلت تنگه واسم نه حرفی داری بزنی
آخه سنگم با شیشه اینجوری تا نمی کنه
من می گم عاشقتم فقط به قیمت یه جون
تو قبول نمی کنی دل اشتباه نمی کنه
من می گم خداکنه یجوری مال من بشی
نمی دونم چرا این کارو خدا نمی کنه
انجمن رمان نویسی

forum.roman98.com

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com
forum.roman98.com
رمان 98 | دانلود رمان جدید

دانلود رمان جدید
roman98.com
roman98.com


اشعار مریم حیدر زاده

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا