- عضویت
- 11/5/20
- ارسال ها
- 375
- امتیاز واکنش
- 9,410
- امتیاز
- 263
- زمان حضور
- 35 روز 20 ساعت 23 دقیقه
به مامانم هیچی نمیگم کم حرف میزنم لبخند نمیزنم ( از بس همش نیشم بازه) 
خودش میفهمه
به بابام: اگه دیگه ماشینتو شستم
به داداشم: دیگه بهت نمیگم داداش
به عشقم چیزی نمیگم سرد حرف میزنم خودش میگیره قضیه رو
به دوستم: 2روز ک پیام ندم خودش میفهمه
به دختر خالم: فقط کافیه بهش نگاه کنم
بچه های فامیل: اون رومو نشونتون میدماااا
همینا بسه دیگه
خودش میفهمهبه بابام: اگه دیگه ماشینتو شستم
به داداشم: دیگه بهت نمیگم داداش
به عشقم چیزی نمیگم سرد حرف میزنم خودش میگیره قضیه رو
به دوستم: 2روز ک پیام ندم خودش میفهمه
به دختر خالم: فقط کافیه بهش نگاه کنم
بچه های فامیل: اون رومو نشونتون میدماااا
همینا بسه دیگه
▪تهدید های بامزتون چی بوده؟▪
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
بعدم گفت اگه هر روز همینجوری اذیتت کنم میشه تا اخر عمرت اصلا باهام حرف نزنی
