- این رفتن قرار نیست چیزی رو تغییر بده و باعث بشه فراموشت کنم!
لبخندی زدم، لبخندی بیجان و غمگین. دلم به دوباره رفتنش رضا نمیداد.
- اما تو با هر بار رفتنت تغییر میکنی.
عصبی سری تکانی داد. انگار که رغبتی به ادامهی حرف زدن نداشت و این موضوع شدیداً خستهاش میکرد.
به اطراف نگاهی انداختم. عمارت در تاریکی فرو رفته بود و سکوت خفه کنندهاش، بغض را راهی گلویم میکرد.
آب دهانم را به سختی بلعیدم و با عجز نالیدم:
- تو اصلاً من و دوست داری؟
نگاهش در آن تاریکیِ کمرنگ، برقی زد و عصبی از حرف نابجایم، با صدای بم و خشکش گفت:
- اگه نداشتم الان اینجا نبودی...
خواستم دهان باز کنم به سکوت دعوتم کرد!
- مامک رو بیشتر از این عصبی نکن، پایین منتظرته.
****
خسته از روزهای تکراری و هوای بی او چشم میبندم. دلم از دلتنگی میسوزد و خفگی، نفسهایم را سنگین کرده است.
مغزم از مرور خاطراتش درد میکند و دلهره، دیگر جان به سرم کرده است.
قطرههای اشک راهشان را پیش میگیرند. رویگونهام سر میخورند و تا به چانهام میرسند.
اگر مهرجان اینجا بود دوباره میگفت:
- آه ای نویسندهی من، دلتنگی جان به سرت کرده... کجایی دریانورد دلاور؟!
با یاد آوری حرفش تبسمی ملیح، مهمان صورتم میشود. چقدر در این
هوای گرفتهی جمعه، بیهوایم!
امان از این نبودنها. پلک میزنم و خیسی گونههایم را با آستین پیراهنم پاک میکنم.
این نوشتهها، بند دلم را پاره میکند.
به دفتر قهوهای رنگم نگاهی میکنم و با غم میبندمش.
از روی صندلی بلند میشوم و دامن لباسم را که زیادی بالا رفته است پایین میکشم و به سمت
پنجرهی دلبازی که دریا را در معرض دید قرار میدهد میروم.
چشم میبندم و به صدای ضعیف موجها و برخوردشان به صخرهها گوش میسپارم.
مهرجان همیشه میگوید:
- برو کنار دریا و از اعماق وجود فریاد بزن، برگرد!
اما میدانستم تمام این حرفها خیالی پوچ است و تا خودش نخواهد بر نمیگردد.
مسیر دریاها را در پیش گرفتهای و سفرت را به دور دستها آغاز کردهای؛ نرو، بیا تا من برایت مسیر شوم.
به سمتم بازگرد تا خودم دریایت شوم. گم شدهی کدام راهی که مسیرت شده است پیکر من؟!
تجسم میکنم، لبخند پر غرور و چهرهی خشک و مردانهاش را.
به یاد میآورم صدای بم و رسایش را و در میان این دلتنگیها، جان به جان میشوم!
میخواهم دور بشوم، دور از همه چیز، آنقدر دور که در بیکران وجودش گم بشوم.
- باز که زل زدی به بیرون! میدونی چقدر صدات زدم؟
انجمن رمان نویسی
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
بهترین انجمن رمان نویسی ایران | رمان ۹۸
forum.roman98.com