خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
تو من را بهتر می شناسی
وقتی لبخند می زنم
یعنی دریاچه ای آرام در صبح ام
یعنی
آنقدر دوستت دارم
که هیچ سنگریزه ای
خوشبختی ام را به هم نمی زند !

******

از طلوع عشق تا غروب سرنوشت
دوستت دارم

******

دوست داشتنت
تنها کار عاقلانه ای است که
از دلم بر می آید

******

دوستت دارم به اندازه ی
پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم زدم
و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم

******


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
صبح ها که از خواب بیدار می شوم به تو فکر می کنم
و شب ها با یاد تو به خواب می روم
تو همیشه و همه جا با من هستی

******

اومدن تو معجزه ای بود برای خوب شدن حالمـ ^^

******

انرژیِ مثبت فقط ضربانِ قَلـ*ـبت ♥

******

تُ نباشی …
نفسَم بند و دِلم تنگ و جهانَم سردَست
تا ابد دوست دارم عشقم

******

عاشقانه هایم تمامی ندارد وقتی تو دنیای منی


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
من هر نفَسم بر نفسِ نازِ ×طُ× بَند است

******

{ تنها لوکیشنی که دوس ندارم کسی جز خودم توش باشه چهار وجب حصارته *.* }

******

آرام جانم
عِشقت مُدام تو قلبَم میشِه جُستجُو.! ^•^


.............................


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
حضور تو قلبم در میان گرمای حضورت پر از حرارت می شود

و نفسم در آتشکده ی احساست به شماره می افتد

حرف های پر از مهرت هدیه ایست پر از ارامش

تا مرا توانی دهد در میان این همه شور

تا با تو بودن را تاب آورم

شروع شورش شور و شادیم دوستت دارم

لحظه ها در میان شور حضورت

بی درنگ از پی هم می گذرند

و خط پایان

نزدیک و نزدیک تر میشود

فرصت ها اندکند و مهر تو بسیار

در چنین ظرف اندکی سیراب نمی شود عطش تشنگیم

و سخت است

از دریای تو نوشیدن و بی تاب نگشتن

و چشم فرو بستن از این همه آرامش

اما تقدیر مان چنین مقدر است و لحظه ی وداع آمده

تنها امید وصل توست که مرا تسکین می دهد

با خیالم لطافت واژه واژه هایت را لمس کردم

و میان مهر نگاهت شناور گشتم

نوای خوش و عطر آلود کلامت

دلیل شکفتن و اوج گرفتن پروازم شد،

به سوی آسمانی ترین لحظه های خوشبختی

حضورت در کنارم نهایت آرزویم

و بهانه ی برپایی شوری وصف ناشدنی

وقتی من و تو خوشبختی ما بودن را فریاد می زنیم


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در حصارمی

با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی

همچو یک رود که آرام میگذرد، عشق ما نیز آرام میگذرد

و تویی سرچشمه زلال این دل ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،

ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست

ای جان من ،

مهربانی و محبتهایت،

وفاداری و عشق این روزهایت،

امیدی است برای خوشبختی فردایت

میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،

مثل یک گل به پاکی چشمهایت،

به وسعت دنیای بی همتایت

هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،

امواجی از یاد تو را میخواهم

در دریای خاطره های به یادماندنی

همنفسمی،

ای که با تو یک نفس عاشقم

همزبانمی،

ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم

حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت،

که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند

چه با شوق میخوانم چشمانت را

و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را

گفتی دستهایم گرم است،

گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است

همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،

هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،

چقدر قلبت زیباست…

چه بی انتهاست قصر عشق تو و من

چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ،

در کنار تو ، تویی که برایم از همه چیز بالاتری

و از همه کس عزیزتر


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
وقتی تو باشی ؛ زندگی برایم زیباست ؛ عاشقی برایم با معناست !

وقتی تو باشی ؛ قلبم بی آرزوست ، ای تنها آرزوی من در لحظه های تنهایی !

وقتی تو عزیز دلم باشی ؛ همدمم باشی ؛ سر پناهم باشی ؛ طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو است !

تو هستی ، برای من هستی ، تا آخرش همه هستی ام هستی !!!

حالا من هستم و یک عشق پاک در قلبم !

وقتی تو باشی ؛ عشق در وجودم همیشه زنده است ، میتپد قلبم تنها برای تو و می گذرد لحظه ها به یاد تو و می ماند برای همیشه یک عشق جاودانه در قلب هایمان !

وقتی تو گل من باشی ؛ باغچه خشک قلبم بهاری می شود ، این دل از عطر و بوی تو پر از محبت و صفا می شود !

وقتی تو عشق من باشی ؛ این چشمها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب می شود ، حضور تو در کنارم تنها آرزو می شود !

وقتی تو همدمم باشی ؛ دیگر تنهایی با من بیگانه می شود ، غم و غصه های دنیا در قلبم فراری می شوند !

تو باشی ؛ عزیز دلم باشی ؛ عشقم باشی ؛ دنیا برایمان بهشت همیشگی می شود !

وقتی تو باشی ؛ وقتی تو همه زندگیم باشی ، این دل فدای قلب مهربانت می شود ، چشمهایم همیشه منتظر دیدن چهره ماهت می شود !

وقتی تو باشی ؛ من نیز هستم ، زیرا تو درون قلبم هستی !

پس با من باش ای عشق جاودانه ام ؛ بیا تا با هم بخوانیم ترانه عاشقانه ام را که برای تو سروده ام !

ای تو که بی تو بودن برایم خواب همیشگی است !


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
غریب آشنای من! لحظاتم بی تو سرد است و تاریک و آتشی که در وجودم از نبودنت شعل ور شده است نیز مرا گرم نمی کند.درد مرا دستهای تو مرهم است بیا تا با وجود تو این سرما را تحمل کنم. مرا نگاه تو بس است تا اتش وجودم را خاموش کنم، مرا زمزمه های تو نیاز است تا صدای پراندوه سکوت را از یاد ببرم.بیا که تو را سخت دلتنگم.

.................................
اجازه هست که عشقتو،توکوچه هادادبزنم؟

روپشت بوم خونه هااسمتوفریادبزنم؟

اجازه هست که هرنفس ترانه بارونت کنم؟

ماه وستاره روبازم فدای چشمونت کنم؟

اجازه هست که خنده هات قلبموازجابکنه؟

بهت بگم عاشقتم،دوست دارم یه عالمه

اجازه هست نگاهتو،توخاطرم قاب بکنم؟

چشمی که بدخواهمونه،به خاطرت خواب بکنم؟

اجازه فریادبزنم:توقلبمی تابه ابد؟

بدون اگه رسوابشم به خاطرت خوبه،نه بد!

اجازه هست دریاباشم،کویرروپیمونه کنم؟

توصدف دلم بشی،من تودلت خونه کنم؟

اجازه هست....؟؟


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست.ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم و تو را آن گونه که می خواهی دوست دارم.ای مهربان پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید.تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم.

...............................

میکشم.چشمان ابری ام زیر سایه آن درختی که تو را دیدم بارها باریدند و به امید دیدارت هر روز صبح با تمنا کوچه پس کوچه ها را به نظاره نشستند.شاید نشانی از تو بیابند.ای کاش دوباره بی خبر یک روز برای دیدنم بیایی،من به انتظار دیدارت همیشه چشم به راه خواهم ماند

.......................

من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم

صدایت در گوشم پیچید
نگاهت در چشمانم نقش بست
نشان دادی به من آنچه بودم
آری، با تو رسیدم من به اوج خودم

نامم را خواندی.. گفتی بارانم
بارانی شد دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم

بی تو نه معنا دارد باران
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
یادت باشه عزیزم،دوست دارم همیشه



تو گفتی با نور عشق،زندگی زیبا میشه



یادت باشه دلم رو به دست تو سپردم



این عشق اسمونی رو هرگز ازیاد نبردم



یادت باشه که عشقم ازروی بچه گی نیست



دوست دارم می دونی ازروی سادگیم نیست



یادت باشه که گاهی فکر شقایق باشی



برای من که عاشقم یه یار عاشق باشی



یادت باشه همیشه کنار من بمونی



کنار تو خوشبختم دلم می خواد بدونی



یادت باشه که می خوام برای تو بمونم



تا همیشه تا ابد ازتو بگم وازتوبخونم



یادت باشه که باتوهمیشه صادقم من



اگه برات می میرم بدون که عاشقم من



یادت باشه دلم رو هرگز به بازی نگیری



دست منو که عاشقم به گرمی عشق بگیری



یادت نره که گفتم دوست دارم عزیزم



بهار عاشقیمونو به زیر پات می ریزم


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 

~ZaHrA~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/8/19
ارسال ها
6,744
امتیاز واکنش
43,287
امتیاز
483
سن
23
محل سکونت
دنیای خیال
زمان حضور
52 روز 3 ساعت 44 دقیقه
آخرش یک نفر از راه می‌رسد
که بودنش جبرانِ تمامِ نبودن‌هاست
جبرانِ تمامِ بی انصافی‌ها و شکستن‌ها …
یکی که با جادویِ حضورش دنیایِ تو را متحول می‌کند …
جوری تو را می‌بیند که هیچ کس ندیده …
جوری تو را می‌شنود که هیچ کس نشِنیده …
و جوری روحِ خسته‌ تو را از عشق و محبت اشباع می‌کند
که با وجود او دیگر نه آرزویی می‌ماند برایِ نرسیدن
و نه حسرت و اندوهی برای خوردن …
دستش را که گرفتی در چشمانش که نگاه کردی بگو:
تو مثل باران هستی
بارانی از گل
بارانی از مهر
بارانی از لبخند
بارانی که به زندگی کویری من جان بخشید
با تو بودن را دوست دارم، چرا که تو را دوستت دارم آرام جانم
تا همیشه پای تو می‌مانم
حواست باشد!
بعضی آدم‌ها خودِ معجزه‌اند انگار
آمده‌اند تا تو مزه‌ خوشبختی را بچشی
آمده‌اند تا دلیلِ آرامش و لبخندِ تو باشند
آمده‌اند که زندگی کنی


دل‌نوشته‌های عاشقانه

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا